جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۵ شهریور ۹, سه‌شنبه

دعوا بر سر چیست؟

لينك به منبع:


این روزها، شاهد گسترش و افزایش تنش در درون رژیم، بعد از افشای سند صوتی آقای منتظری هستیم. تا جایی که روز7شهریور مجلس ارتجاع به صحنه رویارویی در همین رابطه، تبدیل شد.

یک طرف آنهایی هستند که می‌گویند جنایت 67 درست بوده و باید همین کار را می‌کردیم. برای نمونه، پورمحمدی وزیر دادگستری آخوند روحانی و یکی از اعضای هیأت مرگ 67، می‌گوید افتخار می‌کنیم که آن جنایت را انجام دادیم. یا آخوند اژه‌ای، سخنگوی قضائیة رژیم می‌گوید یک عده‌یی دنبال تطهیر چهره مجاهدین هستند. ری‌شهری هم که در سال 67، وزیر اطلاعات رژیم بود، گفت مجاهدین در بیت منتظری نفوذ کردند. کریمی قدوسی، عضو مجلس ارتجاع هم، نامه اعتراضی مطهری به پورمحمدی را مصداق یک عمل مجرمانه دانست و خواستار عزل علی مطهری از نایب‌ رئیسی مجلس ارتجاع شد. یک عده دیگر می‌گویند که برای جمع شدن خطری که نظام را تهدید می‌کند، باید آب روی آتش خشم مردم و خانواده‌های اعدام شدگان 67 ریخت. برای این کار باید، دست‌اندرکاران آن اعدامها مثل پورمحمدی و نیری در مورد جزئیات آن جریان توضیح بدهند و به قول مطهری اگر قصوری هم بوده از خانواده‌ها عذرخواهی کنند. مطهری این را در نامه به پورمحمدی نوشت و تأکید کرد که نباید مغالطه کنید، باید بروید سر اصل مطلب. همین دو رویکرد در برخورد با پیامدهای انتشار سند صوتی آقای منتظری به مجلس ارتجاع کشیده شد و آنجا شاهد کشمکش بین محسن کوهکن و مطهری بودیم که در ادامه سه تن از اعضای مجلس ارتجاع، شعار مرگ بر منافق دادند. در مقابل هم کواکبیان و محمود صادقی و محمدرضا تابش از مطهری دفاع کردند.

واقعیت این است که این جنگ و دعوا و رویارویی که الآن به درون رژیم هم کشیده شده، یک وجهش جنگ باندی است که هر باند، تلاش می‌کند هر موضوعی را تبدیل به وسیله‌ای جهت ضربه به رقیب کند. محمدرضا تابش روز8شهریور، عضو مجلس ارتجاع که از حامیان مطهری در این جریان است گفت، کسانی (هستند که) هر نقد و انتقادی را به دین و انقلاب نسبت می‌دهند و آن را چماقی می‌کنند تا به‌سر جناح دیگه بزنند.

اما وجه دیگر که اتفاقاً وجه اصلی کشمکش درونی رژیم، بعد از افشای سند صوتی آقای منتظری است، به‌خاطر یک نگرانی و دغدغة در هر دو باند رژیم است. آن دغدغه هم چیزی نیست جز حفظ نظام ولایت‌فقیه.

یکی با ترس و لرز و بدون این‌که جرأت وارد شدن به جزئیات را داشته باشد، سعی می‌کند از آن جنایت دفاع کند، یکی به‌خاطر نگرانی از انفجار اجتماعی می‌گوید دست‌اندرکاران آن اعدامها باید بیایند از خانواده‌ها معذرت خواهی کنند. گروه اول حرفشان این است که به‌خاطر ابعاد جنایت 67، آخر عذرخواهی، نه تنها دردی دوا نمی‌کند، بلکه باز هم خشم و کینه مردم ایران را بیشتر و بیشتر می‌کند، این مثل بنزین ریختن روی آتش است، و در نتیجه لحظه انفجار اجتماعی را هم نزدیکتر می‌کند. پس حرف هر دو حفظ نظام و عبور دادن نظام از این بحران بی‌پایان است البته با این دو رویکرد.

اما در پاسخ به این‌که سرانجام بحرانی که پس از افشای سند صوتی آقای منتظری گلوی رژیم را گرفته، با توجه به بحرانهای جدی دیگری که وجود دارد، چه خواهد شد؟ باید گفت:

آری رژیم اسیر چندین بحران جدی و همزمان است. باتلاق برجام، باتلاق سوریه؛ بحران حاد اقتصادی؛ بحران فساد و فیشهای نجومی؛ حالا در چنین وضعیتی، یک بحران دیگر که اتفاقاً عمق و ابعادش هم از بحرانهای دیگر بزرگتر و جدی‌تر است، گریبان رژیم را گرفته است. روشن است که رژیم تا قبل از این، انرژیش را صرف مهار آن بحرانها می‌کرد، اما الآن باید انرژی خودش را روی همه این بحرانها بگذارد. این بحرانها البته روی هم تأثیر تشدیدکننده خواهند داشت. گذشت آن زمانی که رژیم می‌توانست با ایجاد یک بحران جدید، بحرانهای دیگر را بپوشاند یا به تعویق بیندازد. آن زمان توان این را داشت که با ایجاد یک بحران بیرونی در خارج رژیم، مثلاً دامن زدن به آتش جنگ در لبنان، بحرانهای خودش را تخفیف بدهد، اما الآن همه این بحرانها در درون خود رژیم است، همه اینها فشارش را به خود رژیم می‌آورد، در نتیجه برعکس آن زمانها الآن افزایش بحرانها، رژیم را بیش از پیش تحت فشار قرار می‌دهد.

خود این بحران ناشی از افشای سند صوتی هم، به هیچ عنوان قابل مهار نیست. به همین سه هفته گذشته نگاه کنید. آیا فروکش کرده؟ نه تنها نکرده، بلکه هر روز ابعاد جدیدی هم به خود گرفته، علت مهار نشدنش هم، یکی به‌خاطر ابعاد جنایتی است که رژیم انجام داده، یکی هم به‌خاطر این است که خونهای ریخته شده، یک صاحب دارد، یعنی مجاهدین که ذره‌یی کوتاه نمی‌آیند و سفت و سخت گریبان رژیم را گرفته‌اند و در تمام این سالها از افشاگری دست برنداشته‌اند و امروز هم با برپایی جنبش دادخواهی توسط رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت، جهانی را برای رفتن به سوی اجرای عدالت در مورد جنایت بزرگ قتل‌عام بسیج کردند. بسیجی که وحشت سردمداران نظام را چندبرابر کرده است. همین امروز پاسدار لاریجانی رئیس مجلس ارتجاع، آه و ناله سرداد که «غربی‌ها گول مجاهدین را می‌خورند و فکر می‌کنند می‌توانند از آنها در مقطعی استفاده تاکتیکی کنند» .

بنابراین روشن است که این بحران چه سمت و سویی خواهد داشت؟ این بحران را رژیم هرگز نمی‌تواند مهارکند. بحرانی است که تا جارو شدن ایران‌زمین از پلیدی آخوندها ادامه خواهد داشت.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر