لينك به منبع:
فوت
پدر عزیزم آقای فتاحیه، در اثر فشار احضارها و مزاحمتهای روحی ایجادشده
از طرف وزارت اطلاعات برای خانوادهام، که طی سالیان گذشته همواره وجود
داشته است را باکمال تأسف دیر مطلع شدم. از خداوند برایشان خواستار رحمت و
مغفرت هستم و به آزادمنشی او درود فراوان میفرستم. ایشان همواره وطندوست و
مخالف دو نظام شاه و شیخ بود. در دوران ستمشاهی همواره تحتفشار و ظلم
قرار داشتند، موقعی که در ارتش مشغول بود، در سال ۳۲ همراه تنی چند از
دوستانش مورد ستم سیستم شاه قرار گرفت و به دلیل کینهورزی مافوقها با
افکارش، منع ترفیع درجه شده بودند آنچنانکه تا کشیدن سلاح به روی فرمانده
وقت لشکر ۶۴ ارومیه هم پیش رفت و …
در
دوران سیاه آخوندی هم در فاز سیاسی (قبل از سال ۶۰) در مخالفت با دار و
دستههای چماقدار و پاسدار که به ستادها و تظاهرات ما در شهر حمله
میکردند همیشه مدافع هواداران سازمان مجاهدین بود. سالهای بعد هم هیچگاه تازنده بود زیر بار فشارها و تهدیدات این رژیم نرفت.
حالا اطلاعات بیچاره ولیفقیه را
ببینید که در شکست و ناامیدی از تلاشهایش میخواهد با آویختن به هر
ترفندی بخت رژیم پابهگورش را بیازماید، به همین خاطر سراغ فردی رفته که
نه من او را میشناسم و نه او مرا میشناسد چنین تشبثاتی را سالهاست در
مورد مجاهدین از باب خانواده آزمایش میکند و هر بار شکستخوردهتر
بازمیگردد ولی دستبردار نیست چون ادامه حیات خود را در نابودی ما
میبیند. چه آن سالها که جلوی درب اشرف گلوی خود را پاره میکرد و چه در
لیبرتی که پشت دیوارها و در پناه نیروی تروریستی قدس به زوزه کشیدن افتاده
بود و چه حالا که به دولت آلبانی و فرانسه دخیل میبندد تا عظیمترین
قدرتنمایی جنبش مقاومت و رزم جاودانه هموطنان آزاده در هرچه بالاتر بردن
پرچم آزادیخواهی ملی که ۱۳ سال است غرنده و پرشتاب، شکوهمندتر از سال قبل
برگزار میشود را تحتالشعاع قرار دهد. به همان حقارتی که یک کاه بیمقدار،
قصد جلوگیری از خروش بنیانکن طوفانی خروشان را کرده باشد. در مورد دام
پهن کردن حول ارثیه نیز، برای من و هر افسر دیگر ارتش آزادیبخش ملی ایران،
مشتی خاک وطن که هنگام خروج از ایران اشغالشده به همراه برداشتهایم
بهعنوان رهتوشه کافی است چراکه یادآور تعهد هرلحظه ما به آزادسازی
سرزمینمان از چنگ جلادان و دژخیمانی است که فقط در یک فقره از جنایاتشان سی
هزار اسیر دستبسته را در تابستان۶۷ قتلعام
کردهاند و تا هر زمان و در هرکجا که بر خاک افتیم تضمین ما برای وفاداری
به عهد و پیمانهای آزادیخواهانمان خواهد بود، بنابراین بهغیراز آن به
چیزی چشم ندوخته بودیم و ندوختهایم.
ولی
آیا واقعاً موضوع، من یا خانواده من و بقیه مجاهدین است، یا زواردررفتگی
ولیفقیهی است که در محاصره مردم ایران روزبهروز رعشه مرگ را بیشتر حس
میکند؟! به همین مشکلات لاعلاجی که گرفتارشده است نگاه کنید، کینه زبانه
کشيده از خشم انبوه مردم غارتشده مؤسسات حکومتی نظیر کاسپین و ثامنالحجج
و… در شهرهای مختلف را نمیبینید؟ اعتراضات مردم بهجانآمده سیستان و
بلوچستان را در غارت امکاناتی که باید خرج آبرسانی به آنان شود را حس
نمیکنید؟ خشم مردمی در اکثر شهرهای میهن از سیستم فاسدی که حتی هوا را هم
در معضلی به نام ریز گردها از آنها دریغ کرده است، لشکر بیکارانی که با
مدارج تحصیلی بالا، استعدادهایشان دارد هرروز تباه میشود، جوانانی که
فریاد آزادیخواهیشان با داغ و درفش جواب داده میشود، زنانی که جز تحقیر و
سرکوب بهرهای در این نظام پلید ندارند و… را نمیبینید؟ بسته شدن
تولیدیها و ناکارآمدی فاسدانی که بنام دولت بر سرکار هستند و هزاران درد و
مشکل لاینحل در این رژیم، آیا جز با سرنگونی برطرف خواهد شد؟
و اما مأموریت ناتمام ما
ارتش
آزادیبخش ملی بهعنوان بازوی استوار و پرتوان خلق قهرمان ایران، پس از
گذشتن از کوران حوادثی جانکاه، اکنون هزاران بار آمادهتر در آمادگاه رزم
خود برای نبرد آخرین لحظهشماری میکند. کوره انقلاب مریم رهایی، کارزارهای
گسترده بینالمللی، جنبش دادخواهی خون شهیدان در داخل میهن وقتی با
تجدیدعهدی جدید در ماه رمضان و در شبهای قدر و مناجات با آقا علی (ع)
همراه شود، گلوی ولیفقیه را خواهد فشرد و آتش نبرد برای سرنگونی رژیم پلید
آخوندی را شعلهورتر خواهد ساخت. مأموریت ما زمان پذیر نیست، ضامن اجرائی
آن هزار اشرفی است که در جایجای ایران شالوده یکانهای رزم ارتش آزادیبخش
را بنیان گذاشته است. این مأموریت یقیناً در داخل خاک ایران با سرنگونی
این رژیم پلید به اتمام خواهد رسید. بنابراین به وزارت بدنام اطلاعات رژیم
آخوندی میگویم زحمت نامهپراکنی به اینوآن دولت و پارسهای خوابیده در
سایتهای خود نکشید، ما بازمیآئیم، آمدنی! به هرکس هم که مدعی است مرا دوست
دارد توصیه میکنم همچون مرحوم پدرم، جنگ با «دشمن ایران و ایرانی» که
همانا «نظام سراپا فاسد آخوندی و اطلاعات کثیف او» است را سرلوحه مرامش
قرار دهد. در آن صورت بالاترین پیوند و عمیقترین عواطف را بین من و خودش
حس خواهد کرد، وه که چه مشتاق دیدار با چنین «رزمآوری» در رزم جاودان مردم
ایران، دوشبهدوش و بازوبهبازو هستم.
مرگ بر اصل ولایتفقیه، درود بر رجوی
داریوش فتاحیه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر