جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۷ اردیبهشت ۱۲, چهارشنبه

مصطفی بهشتی – خدا را شاکرم از بودن در این مسیر پرافتخار

لينك به منبع:

از دوران باستان تا به امروز تبلیغات همواره در تأثیرگذاری بر افکار عمومی و بسیج مردم برای حضور در جنگ، کاربُردی تعیین‌کننده داشته است. مُبلغان جنگ درگذشته‌های دور با خطابه و سخنرانی‌های تحریک‌کننده و سرودهای تهییج کننده می‌کوشیدند تا مردم را برای شرکت در جنگ بسیج کنند. بعدها روزنامه و رادیو و فیلم در خدمت تبلیغات جنگ قرار گرفتند. امروز با فراگیر شدن رسانه‌های مدرنی چون تلویزیون و ماهواره و اینترنت، نقش و تأثیر تبلیغات، مهم‌تر و گسترده‌تر شده است؛ آن‌گونه که در مدت‌زمانی بسیار کوتاه می‌توان به مخاطبان بی‌شماری دست‌یافت. رژیم آخوندی علاوه بر استفاده بسیار گسترده از چنین امکاناتی علیه آلترناتیو و مقاومت، دست همه دیکتاتورهای قرن را از پشت بسته است و از خانواده‌ها و عواطف خانوادگی آن‌ها علیه فرزندان و اعضاء مقاومت و آلترناتیو خود بسیار سوءاستفاده می‌کند.
در جنگ جهانی دوم چاپ و پخش اعلامیه و عکس و کارت‌پستال و نصب و پلاکارد یکی از راه‌های رایج تبلیغات جنگ بود. همان کارهایی که رژیم آخوندی در قرن ۲۱ در اشرف و لیبرتی به‌وفور انجام می‌داد.
اکثر رویدادها و حوادث مهم تاریخی، بعد از گذشت زمان، دچار فراموشی می‌شوند. اما پایداری مجاهدین در اشرف ولیبرتی به‌قدری عظیم و بی‌نظیر بوده و دل‌ها و جان‌ها را چنان مجذوب خودکرده است که در اثر گذشت زمان، هیچ‌گاه گرد فراموشی بر آن نخواهد نشست. زیرا هیچ جنبشی توان برخاستن بعدازاین همه فشار و توطئه و موشک و حملات پی‌درپی و… را ندارد جز مجاهدین خلق ایران که ۵۲ مین سالگرد سازمانشان را درزمانی جشن گرفتند که کسی در مخیله‌اش نمی‌گنجید که مجاهدین از دل آزمایش‌های ۱۴ ساله خود این‌چنین توانمند بیرون بیایند، آن‌هم در قلب بورژوازی که مخالف تغییرات انقلابی است اما مجاهدین با تأکید روی اصول مبارزاتی و آرمانی خود، مسئول اول جدید انتخاب کرده و برای سرنگونی حاکمان ایران آماده می‌شوند…
اما اصل مطلب این هست که چرا پایه اصلی این رژیم روی دروغ و فریبکاری است؟ چرا رژیم علیرغم اینکه مستمراً تلاش می‌کند مجاهدین را نابودشده و ناچیز جلوه دهد، دست از سر این مجاهدین برنمی‌دارد و از این‌ها این‌قدر وحشت دارد؟ چرا همه هم‌وغم بیت ولایت‌فقیه، مجاهدین خلق ایران هستند؟
اغلب مردم ایران تأیید می‌کنند که این رژیم سراسر با دروغ و فریب‌کاری حکومتش را پیش می‌برد! این را در شعارهای مردمی این روزها به‌خوبی می‌توان دید که می‌گویند «نصرمن الله و فتح قریب مرگ بر این دولت مردم‌فریب» بنابراین طبیعی است که در مورد سرسخت‌ترین دشمنش به فریبکارانه‌ترین شیوه‌ها متوسل شود و تمام توانش را برای تبلیغات منفی علیه آن‌ها بکار بگیرد! آیا انتظار داریم رژیم در مورد دشمن شمارهٔ یک خودش، واقعیت را بگوید یا دست‌کم بی‌طرفانه از آن صحبت کند؟!
طبعاً نه! پس با تبلیغات تلاش می‌کند از گرایش جوانان به مجاهدین جلوگیری کند، بحران‌ها و مسائل خودش را تحت‌الشعاع قرار داده و لاپوشانی کند و به‌زعم خودش افشاگری‌های مجاهدین در مورد اتمی، فعالیت‌های مخفی موشکی، صدور تروریسم به کشورهای منطقه را بی‌اثر جلوه بدهد و… اتفاقاً از این حجم تبلیغات منفی علیه مجاهدین می‌شود به ترس و وحشت رژیم از آن‌ها پی برد، والا اگر مجاهدین نمی‌توانند تأثیرگذار باشند، این‌همه تبلیغات و شیطان سازی برای چیست؟!
من خودم یکی از سوژه‌های این جنگ کثیف هستم. راستی فرض کنید مثلاً من اگر الآن توی مجاهدین نبودم و به دنبال زندگی خودم در خارجه مثلاً دنبال فوتبال و رویاهای جوانی می‌رفتم و کار می‌کردم و غرق در دنیای عادی مثل هزاران جوان بی‌هدف می‌شدم، آیا این رژیم با خانواده من کاری داشت؟ آیا اصلاً من برای او این‌قدر اهمیت داشتم که تمام‌وقت و انرژی خودش را صرف خیانت من به مجاهدین بکند؟ طبعاً نه! هرگز نمی‌کرد. چراکه هدف رژیم فقط متزلزل کردن من در امر مبارزه است و چراکه تنها هماورد این رژیم مجاهدین خلق ایران هستند و لاغیر.
اگر شما داستان‌های جنگ جهانی را خوانده باشید و بخصوص جنگ رادیویی؛ خوب متوجه حرف‌های من می‌شوید که چطور دستگاه هیتلر هم برای اینکه سربازان نیروی مخالف را از صحنه نبرد خارج کند با بلندگوهای گوش‌خراش پشت خطوط نبرد می‌آمد و وعده‌های توخالی به نیروهای جنگنده می‌داد و از خانواده آن‌ها می‌خواست که با پیام‌های خود فرزندانشان را از صحنه نبرد خارج کنند تا با ارتش پوسیده هیتلر مقابله نکنند. این‌ها روش‌های شناخته‌شده همه رژیم‌های ضد خلقی است.
پس سوءاستفاده رژیم آخوندی از خانواده علیه فرزندانشان که از اعضای مجاهدین هستند، یک امر طبیعی است و سال‌هاست با همین شیوه رذیلانه قصد تلاشی تشکیلات مجاهدین را دارد. فقط شکل آن عوض‌شده است، قبلاً در زندان‌ها برای اعتراف گیری از زندانیان وقتی می‌خواستند مثلاً از پدری اعتراف بگیرند، فرزند او را در مقابل چشم پدرش شکنجه می‌کردند تا او اعتراف اجباری کند و یا تجاوز کردن به اعضای خانواده در مقابل چشم همسران زندانی برای یک اعتراف اجباری…
همه این کارها برای درهم شکستن مقاومت یک نیروی رزمنده و جنگنده‌ای است که برای سرنگونی این حکومت استبدادی سوگند مجاهدت خورده است. سوگندی که از جنس آرمان آزادیخواهی و با تمسک به خون ۱۲۰ هزار شهید راه آزادی است. مسیر خون‌باری که از بدو تأسیس سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران‌مهر خورده است. بله راستی این نبرد تا پیروزی را باید در تابلوی پرافتخار این مقاومت دید. مقاومتی که با برافراشتن پرچم سرخ راهبر عقیدتی خود (حسین بن علی ع) در برابر یزیدان زمانه هرگز تسلیم نشده و در هر فراز و نشیب این مسیر با همان شعار تاریخی (هیهات منا الذله) به‌پیش رفته است. تا اینکه امروز در این نقطه پرشکوه آن را به‌وضوح می‌بینیم.
یک یادآوری:
سؤالی که ممکن است در اینجا مطرح شود این است که خانواده واقعی مجاهدین چه کسانی و کجا هستند؟! پاسخ را بدون هیچ توضیحی یک‌بار از ارگان سپاه آخوندها و یک‌بار از زندان‌های ایران بخوانیم. اول ببینید رژیم در مورد خانواده مجاهدین چطور حرف می‌زند: ‌«اما سؤالی که با پاسخ به آن گره از آرا گشوده می‌شود آن حدود ۵۰ درصد هستند که پای صندوق نیامدند. آن‌ها چه کسانی هستند؟ بدون شک بخشی از این افراد شامل کسانی می‌شود که هیچ‌وقت با رژیم ضد بشری آشتی نداشتند، خانواده‌های خاص مثل خانواده‌های مجاهدین خلق که توسط دادگاه محکوم شدند …» (سایت جهان نیوز رژیم ۲۸ اسفند ۹۴)
و حالا نامه زندانی سیاسی صالح کهندل از بستگان مجاهدان اشرفی در زندان گوهردشت به برادرزاده‌اش را هم ببینید: «سپهر جان اگر تجربه امروز را نداشتی شاید فریب افراد شیطان‌صفت را می‌خوردی و با آن‌ها برای دیدن عمو حمید به لیبرتی می‌رفتی ولی مطمئناً دیگر فریب آن‌ها را نمی‌خوری و به آن‌ها خواهی گفت: شما که امروز بعد از ۹ سال اجازه ندادید من عمویم (صالح) را حتی از پشت شیشه در زندان کرج ملاقات کنم، چطور می‌خواهید مرا به عراق ببرید تا عمو حمید را ببینم؟؟ این جانیان سفاک داخلی و خارجی که برخی خود را انجمن نجاست و برخی خود را خانواده سازمان مجاهدین معرفی می‌کنند همان‌هایی هستند که امروز مانع از ملاقات تو با عمویت شدند و حتی ساعت‌ها گریه تو دل‌سنگ آن‌ها را نرم نکرد. آن‌ها کسانی هستند که شب و روز به دنبال آزار و اذیت بهترین عموهای تو هستند که خواهان ساختن آینده‌ای بهتر برای شما فرزندان گل ایران هستند».
بله این است اوج رذالت یک رژیم سفاک آخوندی و ضد بشری که می‌خواهد خود را از دایه مهربان‌تر در ویترین مدافع حقوق بشر جلوه‌گر کند.
حالا با همین شیوه ببینید چطور در کشورهای منطقه هم دخالت و صدور بنیادگرایی می‌کند. رئوف شیبانی، سفیر سابق رژیم در سوریه، درحالی‌که صدور تروریسم به منطقه و جهان را «مقاومت» می‌خواند، گفته بود: «داوطلبان بسیجی از اقصی نقاط جهان برای مقابله با این هجمه جهانی علیه محور مقاومت سرازیر شدند به سوریه و این‌ها نیاز به یک تشکل منسجم نظامی داشتند. نقش [رژیم] ایران و فرماندهان نظامی ما (پاسدار قتل و کشتار هزاران مردم عراق و سوریه و یمن یعنی قاسم سلیمانی) که به‌عنوان مشاور در سوریه حضور داشتند این بود که این نیروهای داوطلب را بسیج بکنند و هدایت بکنند و مدیریت بکنند… »
یا آخوند احمد علم الهدی، عضو خبرگان ارتجاع، امام‌جمعه و نماینده خامنه‌ای در مشهد در روز ۲۷ مرداد اعتراف کرد: «امروز این‌جور نیست که کویر عراق و شام و ساحل دریای مدیترانه یک نقطه خارج از این مملکت و از این مرز است، جبهه اسلام (مرزهای رژیم آخوندی) آنجا تشکیل‌شده است». بله اعتراف بالاترین مهره‌های رژیم آخوندی در مورد دخالت‌های جنگ‌افروزانه و تروریستی در خاورمیانه و آفریقا، ضرورت خلع‌ید از این رژیم در منطقه و اخراج پاسداران و شبه‌نظامیان مزدور از این کشورها را بیش‌ازپیش ضروری می‌سازد.
البته امروز برای همه مردم ایران و سراسر منطقه دخالت‌های این رژیم آن‌قدر روشن است که کسی نمی‌تواند آن را لاپوشانی کند. بخصوص که وقتی اسم جنایتکار و قاتلی مثل پاسدار سلیمانی می‌آید، صفی از جنازه‌های کودکان سوریه‌ای از مقابل چشمانمان می‌گذرد. پس کسانی که از این قاتلان تعریف و تمجید می‌کنند تنها شریک و همدست این قاتلان هستند و مرز بی‌شرافتی را عبور کرده‌اند که دیگر بازگشتی برای آن‌ها متصور نیست.
بله تنها پاسخ دندان‌شکن برای خلعید این رژیم تنها و تنها مقاومت سترگ ایران است که بیش از ۳۹ سال است که در برابر این رژیم آخوندی و ضد بشری مقاومت کرده است و آزادی‌خواهانی که از همه‌چیزشان برای سرنگونی این رژیم آخوندی گذشته و سوگند خورده‌اند که آزادی را به میهن اسیر خود بازگردانند.
اگر این رژیم گمان می‌کند که از سرنگونی‌اش گریزی دارد، سخت در اشتباه است. امروز ما به سراغش آمده‌ایم با هزار زن قهرمان مجاهد خلق و هزاران مرد مجاهد خلقی که خود را برای نبرد آخرین آماده می‌کنند. پس چه چیز بالاتر از این‌که من هم این افتخار را داشته باشم که در کنار مجاهدان با عزمی جزم‌تر از قبل برای سرنگونی یزید زمانه بجنگم. پس خدا را شاکرم به درگاهش که این منت را بر من نهاده است که در این مسیر بسا پرافتخار باشم…
درود بر سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران
درود بر رجوی
مرگ بر اصل ولایت‌فقیه
مصطفی (میلاد) بهشتی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر