جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۵ بهمن ۶, چهارشنبه

از «زانو به زانو» تا..

لينك به منبع:
مذاکرات «آستانه»   ، تا این نقطه برای رژیم ولایت‌فقیه جز شکست حاصلی نداشته است

مذاکرات «آستانه» ، تا این نقطه برای رژیم ولایت‌فقیه جز شکست حاصلی نداشته است


مذاکرات «آستانه» برای هر یک از طرف حسابها هر دستاوردی داشته باشد، تا این نقطه برای رژیم ولایت‌فقیه جز شکست حاصلی نداشته است.

این «بی‌حاصلی» از جهات مختلف بر سر رژیم آوار شده است.

در روز آخر نشست محمد علوش از سوی «معارضان سوری» اعلام کرد با رژیم ایران مذاکره نخواهد کرد. (ایلنا- 5بهمن).

و در شرایطی که رژیم خودش را «به‌عنوان یکی از کشورهای تاثیرگذار در بحران سوریه مطرح» (جوان – 5بهمن) می‌کند، در روز اول مذاکرات آستانه باز محمد علوش «هر گونه نقش ایران را در تهیه بیانیه پایانی این نشست رد کرد» (همان منبع).

این ضربات کاری از سوی اپوزیسیون سوریه به رژیم در شرایطی است که پیش از مذاکرات، رژیم مدعی بود «در اثر عملیات پیروزمند حلب» «معارضین» از «حذف قهر آمیز اسد» کوتاه آمده‌اند (کیهان- 5بهمن). تثبیت نظام اسد یکی از هدفهای راهبردی رژیم به‌منظور حفظ «خاکریزها» یش در «عمق استراتژیک سوریه» بوده است، اما حالا رسانه‌هایش در حالی که مدعی عقب‌نشینی بخش‌هایی اصلی معارضین از «حذف قهر آمیز اسد» هستند، همین رسانه‌ها از باند خامنه‌ای می‌نویسند: «معارضان هم‌چنان بر کناره‌گیری بشار اسد اصرار دارند و از مذاکره مستقیم با هیأت دمشق خودداری می‌کنند». (جوان 5بهمن).

رژیم تا این نقطه در مواجهه با اپوزیسیون سوریه، در کرنر قرار گرفته است، اما در صحنه مذاکرات رژیم دستاوردهای دیگر هم دارد:
نتیجه تلاش رژیم ایران برای حذف کشورهای عربی از مذاکرات

رژیم تا پیش از این‌که ترکیه اعلام کند روسیه تصمیم گرفته است آمریکا و کشورهای عرب را برای مذاکرات آستانه دعوت کند، مدام در بوقهای تبلیغاتی‌اش می‌دمید که در اثر همکاری با روسیه توانسته است ابتکارعمل مسأله سوریه را به دست بگیرد و آمریکا، عربستان، قطر و سایر کشورهای عربی را از صحنه تصمیم‌گیری در مورد مسأله سوریه حذف کند. اما اعتراف کیهان خامنه‌ای به نتیجه این تلاش‌ها بی‌نیاز از هر تفسیری است: «واقعیت این است که به اعتبار گرایشات اخوانی قطر، قطر در کنار تروریستها و ترکیه حضور دارد. عربستان سعودی نیز در این مذاکرات به اعتبار رهبری مذاکرات معارضین توسط «محمد علوش» رهبر گروه «جیش‌الاسلام» که پیش از گروه‌های مشابه دیگر تحت حمایت رژیم عربستان است، ریاض در مذاکرات حضور دارد».

ادعای همسو کردن ترکیه با رژیم
شاید مضحک‌ترین «دستاورد» رژیم، ادعای همسو کردن ترکیه با خودش است.

ترکیه که تا مدتی پیش از طرف رژیم به داشتن «رویای امپراطوری عثمانی» متهم بود، و «مقامات دولت ترکیه در راهبردهای شش سال گذشته به طمع نامشروع برای نابودی دولتهای عراق و سوریه از طریق موج‌سواری تروریستی راه به جایی نبرده‌اند» و به‌رغم این‌که «ترک‌ها از این طریق با نمایش خود به‌عنوان بازیگر سازنده در بحران سوریه بر روابط فعال و پنهان و آشکار خود با تروریستها سرپوش می‌گذارند تا امکان سهم‌خواهی اقتصادی و سیاسی در آینده سویه را داشته باشند» (جوان 18دی) و باز به‌رغم این‌که ترکیه از جمله کشورهایی است که «نیروهایی که درسوریه درصحنه نبرد حضور دارند یا مورد حمایت ترکیه، عربستان، قطر و آمریکا» هستند اما «حاضر است نیروهای تروریستی در حلب و برخی نقاط دیگر را مهار کرده و کرسی مناسبی در مذاکرات آستانه به دست آورد» (30دی95روزنامه حکومتی آرمان). اما رژیم ایران با «اقتدار منطقه‌یی» نظام ولایت‌فقیه، ترکیه را از جبهه «استکبار جهانی» کنده و با جبهه خود با روسیه همسو کرده است. البته این پریشان گویی‌ها حتی در تبلیغات رژیم هم دوامی نیاورند و یکی دیگر از «دستاوردها» ی «نظام الهی» در جریان مذاکرات «آستانه» در رسانه‌های خودش در روز اول مذاکرات به این شکل رونمایی شد: «تلاش برای تبدیل تروریست‌های دیروز به سیاسیون امروز در راه‌حل سیاسی که تحت حمایت دولت ترکیه صورت گرفته است، از موانع دیگر رسیدن به توافق آتش‌بس خواهد بود... حالا دولت اردوغان که به‌عنوان هماهنگ‌کننده تروریستها امکان ورود به مذاکرات آستانه را پیدا کرده است، به‌دنبال آن است شانس خود را برای طراحی یک میدان جدید سیاسی امتحان کند» (روزنامه حکومتی وطن امروز- 4بهمن). و در روز دوم مذاکرات این‌گونه سوز و گداز کرده‌اند: «ترکیه که یکی از طرف‌های مدیریت‌کننده در نشست آستانه است، بزرگ‌ترین حامی تکفیریهاست و ممکن است به نفع گروه‌های مسلح موضع‌گیریهایی داشته باشد» (جوان ارگان بسیج سپاه پاسداران- 5بهمن). همین روزنامه حکومتی در واپسین جملات خود، به کلی ادعای «اقتدار منطقه‌یی» نظام و «اتحاد تعیین کننده» اش با روسیه را فراموش کرده و هر گونه موفقیت اجلاس «آستانه» را به همکاری طرف سوم مشروط کرده و نوشته است: «تحقق تثبیت آتش‌بس به‌عنوان مقدمه هر گونه راه‌کار سیاسی جهت برون‌رفت از بحران سوریه منوط به ارائه ضمانت اجرایی از سوی دولت ترکیه برای اعمال نفوذ بر گروه‌های مسلح تحت‌امر خود است...»

از «زانو به زانو» با پوتین تا سر به زانو شدن
شاید رژیم بالاترین «دستاورد» ش در جریان دخالتهایش در سوریه را از روسیه دریافت کرده باشد.

رابطه با روسیه از بعد از سفر رئیس‌جمهور این کشور در دوم آذر94 به تهران و دیدار دوساعته با خامنه‌ای که بدون «حضور اغیار» انجام شد شکل جدیدی به خود گرفت. رسانه‌های باند خامنه اى در بوق کردند که «قدرت منطقه‌یی» نظام است که پوتین را به تهران کشانده و «زانو به زانو» ی ولی‌فقیه ارتجاع در مورد «مسائل منطقه و جهان رایزنی می‌کند» (رسالت، ارگان باندموتلفه). رسانه‌های باند خامنه‌ای برای باند رقیب رجز خوانی کردند که به جای «بستن با کدخدا» اینک راه نظام از سوی شرق گشوده شد. و این «تدبیر مقام عظما» را در بوق کردند. حسن روحانی هم برای این‌که از قافله عقب نماند، رابطه جدید با روسیه را «دروازه‌یی به سوی شرق» خواند.

ادعای اتحاد «دو کشور مقتدر منطقه» تا وقتی که روس‌ها اعلام کردند پایگاه هوایی نوژه را رژیم در اختیارشان گذاشته است ادامه داشت. رسانه‌ها و مهره‌های رژیم روسیه را به‌خاطر این «رونمایی» به «بی معرفتی» و خیانت متهم کردند.

اما در جریان برگزاری اجلاس آستانه چشمه‌های جدیدی از این «اتحاد» به «دستاوردهای نظام» افزوده شد. روز28دی لاوروف در کنفرانس مطبوعاتی خود خطاب به رژیم و دولت سوریه که برخلاف نظر روسیه برای شرکت آمریکا در اجلاس آستانه مقاومت می‌کردند گفت: «اگر دخالت نظامی ما نبود دمشق طی دو یا 3 هفته به دست تروریستها سقوط می‌کرد» (روزنامه العرب، لندن- 2بهمن95). العرب افزود: «ناظران امور سوریه گفتند پاسخ قوی لاوروف به‌دنبال تلاش رژیم ایران و حزب‌الله برای بستن مسیر مذاکرات آستانه و ایجاد موانعی در صحنه می‌باشد».

به این ترتیب، این «دوست و متحد» رژیم را ناگزیر کرد «حضور آمریکا» در اجلاس آستانه را «بپذیرد». معنی این پذیرش را روزنامه‌های باند رقیب به درستی گوشزد کردند: «دو شوک جام‌زهر و برجام را زیستیم، نباید در سوریه به شوک سوم، فرصت ظهور داد. در آستانه شوک سوم هستیم. زخمی‌ایم، اما چون داغیم، خونی که از ما جاری است، را نمی‌بینیم. هشدار برای اندیشیدن به تدبیری است که نتایج بحران سوریه برای ما غیرمترقبه و همراه با شوک نگردد. سوریه فقط از آن ما نیست. بخش مهمی از بدنه بستر اجتماعی سوریه، علیه ماست. ما ورود جدی مسکو به بحران سوریه را به فال نیک و فتح حلب را جشن گرفتیم. اما نه حلب همه سوریه است و نه بحران سوریه با فتح حلب، پایان خواهد یافت. عملکرد مسکو پس از فتح حلب، حتی دوستان روسیه در ایران را دل‌نگران کرده است. مسکو - آنکارا محور اصلی و تهران به حاشیه رانده شده است» (آرمان- 3بهمن).

حال بعد از آن «زانو به زانو» نشستن، خامنه‌ای مانده است و زانوی سوریه در بغل، و زهر منطقه‌یی در پیش رو و این سؤال که بخورد یا نخورد؟

هر راه را که انتخاب کند او را در مسیر اضمحلال و سرنگونی شتاب خواهد داد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر