لينك به منبع:
ترس رژیم از جوانان
تناقض
پدیدهیی است در ذات آخوندها که جا به جا خودش را در رفتار و گفتار آنها
نشان میدهد. یکی از تازهترین نمونههایش، مربوط به آخوند ناصری، نماینده
خامنهای در استان یزد است. که روز 17مرداد با ابراز وحشت از تاثیرپذیری
دانشآموزان از آنچه که اسمش را «فتنههای افراد ناباب» گذاشته گفت: «باید
مراقب باشیم که اخلاقهای نادرست وارداتی، روی جوانان ما تاثیرگذار نباشد» .
پس به گفته نماینده خامنهای، تهدید جوانان و دانشآموزان، از خارج مرزها
وارد میشود! حالا ببینیم آن تناقض ذاتی چگونه بیرون میزند. آخوند ناصری
چند جمله بعد که میخواهد این تهدید «وارداتی» را معرفی کند، میگوید:
«گروههای ضدانقلاب نباید مجال حضور در مدارس و مباحث تربیتی را بهدست
آورند... در صورتی که چنین مواردی در مدارس دیده شد که معلم یا استادی به
ترویج مباحث ضدانقلابی میپردازد، باید در مقابل وی ایستادگی کرد» . باید
گفت معما چو حل گشت آسان شود: تهدید دانشآموزان «فتنه های» «وارداتی» است
که بهصورت «معلم یا استادی» که به «ترویج مباحث ضدانقلابی میپردازد» در
داخل مدارس ظاهر میشود. میبینید که چگونه از بروز این تناقض در چند جمله
نمیتواند گریز کند چرا که این تناقض، ذاتی آخوندهاست! و به هر طرف که
بچرخند، یا بچرخانند، باز دم خروس این تناقض بیرون میزند.
اما علت این تناقض ذاتی چیست؟ علت این است که رژیم آخوندی با تمام باندها و جناحهاش، آنقدر در میان جوانان ایران منفور است که وقتی جوانان میبینند یا میخوانند یا میشنوند که این رژیم، نیرو یا سازمانی را مورد تهمت و افترا قرار میدهد، بیشتر به آن سازمان و نیرو گرایش پیدا میکنند و تلاش میکنند ببیند حرفش چیست؟ ! برای همین هم هست که این آخوندهای جنایتکار و دجال، بهشدت از به زبان آوردن نام آن تهدید، وحشت دارند. از طرفی هم نمیتوانند ساکت بشینند و از آن تهدید حرفی نزنند. از یکطرف تلاش میکنند که بگویند اینها کوچکند و عددی نیستند و شکست خورده ولی از طرفی آنچنان مجبور به اتهام و لجنپراکنی در منابر و رسانههایشان میشوند و به پر و پای سایرکشورهای منطقهیی و جهانی میپیچند که بر کسی پوشیده نمیماند که واقعیت چیست و خلاصه تهدید اصلی کجاست.
بنابراین اینجاست که تناقض بیرون میزند و شیادی و دجالیت برای لاپوشانی آن، کسی را نمیفریبد.
اما علت این تناقض ذاتی چیست؟ علت این است که رژیم آخوندی با تمام باندها و جناحهاش، آنقدر در میان جوانان ایران منفور است که وقتی جوانان میبینند یا میخوانند یا میشنوند که این رژیم، نیرو یا سازمانی را مورد تهمت و افترا قرار میدهد، بیشتر به آن سازمان و نیرو گرایش پیدا میکنند و تلاش میکنند ببیند حرفش چیست؟ ! برای همین هم هست که این آخوندهای جنایتکار و دجال، بهشدت از به زبان آوردن نام آن تهدید، وحشت دارند. از طرفی هم نمیتوانند ساکت بشینند و از آن تهدید حرفی نزنند. از یکطرف تلاش میکنند که بگویند اینها کوچکند و عددی نیستند و شکست خورده ولی از طرفی آنچنان مجبور به اتهام و لجنپراکنی در منابر و رسانههایشان میشوند و به پر و پای سایرکشورهای منطقهیی و جهانی میپیچند که بر کسی پوشیده نمیماند که واقعیت چیست و خلاصه تهدید اصلی کجاست.
بنابراین اینجاست که تناقض بیرون میزند و شیادی و دجالیت برای لاپوشانی آن، کسی را نمیفریبد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر