لينك به منبع:
محمدعلی توحیدی
گفتگو با محمدعلی توحیدی
سوال: کشاکش سران حکومت آخوندی در سخنان علی خامنهای و حسن روحانی بر سر مذاکره با آمریکا و موضوع اتمی و همین طور مسائل منطقه بسیار حاد شده، حرفهای خامنهای و روحانی دقیقاً 180درجه با هم متفاوت است، آن هم ظرف 24 ساعت که از تلویزیون رژیم پخش شده و همه هم شنیدند، موضوع چیست؟ دعوا بر سر برجام است؟ بر سر برشام، یعنی مسائل منطقهیی که رژیم درگیرش هست؟ چرا دعوا این قدر بینشان بالا گرفته است؟
محمدعلی توحیدی: دعوا نه بر سر برجام است و نه بر سر برشام یا دعواهای منطقهیی، بر سر چیزی هست بزرگتر از هر دو اینها، آن چیست؟ آن عبارت از بارز شدن آثار اجتماعی و سیاسی شکست رژیم در مرحله پسا برجام است. ببینید برجام دو سال پیش سوژه جدلهای جدی بود. خامنهای خط قرمز میگذاشت، روحانی اصرار بر مذاکره و تسریع توافق داشت و جدالی در بین بود؛ اما الآن که دیگر کار از کار گذشته، روی برجام توافق شده، اجرایی شده و الآن آثار شکست رژیم در این راهحل و در این مسیر بارز شده. در مورد برشام یا مسأله منطقه هم موضوع مثل داستان اتمی تابع تعادلقوا و شکستهای رژیم است؛ وقتی اجساد سرپاسدارهایی مثل همدانی از سوریه میآید، وقتی که رژیم با شکست در آنجا مواجه میشود، طبعاً مجبور است که رو بیاورد باز هم به توافقاتی، یعنی برمیگردد به تعادل قوا. بنابراین اصل این دعوایی که در حال حاضر این طور بالا گرفته، بر سر نتیجه شکست رژیم است و این شکست هم تعلق دارد به هر دو باند رژیم.
سؤال: از اینکه خامنهای اشاره میکند به سم مهلک، دقیقاً ناشی از چیست؟ ناشی از نتایج برجام است؟ یا به شکست رژیم در منطقه و مسائلی که الآن در جریان است برمیگردد؟
محمدعلی توحیدی: ببینید اینکه میگوید سم مهلک ست، میخواهد در مضمون صحبتی که میکند بهاصطلاح پرهیز بدهد، از برجام نتیجهگیری میکند و میگوید تجربه برجام نشان داد که مذاکره با آمریکا سم مهلک است، یعنی میتواند به هر دو مورد مربوط باشد، ولی در اینجا بهطور مشخص منظورش مسائل منطقه است. یعنی میخواهد بگوید که ما از برجام باید این جمعبندی و نتیجهگیری را بکنیم که اگر برویم سر توافقهای منطقهیی و به آن تن بدهیم که در حال حاضر این مسیر جلو رژیم گذاشته شده، این برایمان سم مهلک است و مطلقاً نباید برویم؛ در واقع به این دارد اشاره میکند.
سؤال: بهطور مشخص آیا در مسأله برشام، مذاکرات منطقهیی، میشود گفت که رژیم دارد یک واگشتی میخورد؟ چون ظریف برای مذاکره با جان کری به اروپا رفت؛ بعد که برگشت عبداللهیان را که نفر قاسم سلیمانی بود، عزل کرد و گفتند که خود خامنهای هم در جریان هست؛ یعنی میخواستند یک طرح و برنامه منطقهیی را پیش ببرند، آیا این بهمعنی واگشت از توافقهای منطقهیی است؟ آیا منظور سم مهلک همین است؟
محمدعلی توحیدی: ببینید اینکه خامنهای وقتی با این شکستها مواجه شده، در فکر انقباض و در فکر واگشتهای این چنینی باشد، اصلاً چیز بعیدی نیست؛ ولی تابع چیست؟ تابع تعادل قوا! خامنهای بر سر مذاکرات اتمی هم خیلی خط قرمز میگذاشت، ولی معلوم بود که خودش نیاز دارد، خودش آن را راه انداخته، خودش هم دنبال آن است. الآن هم بر سر مسأله منطقه، وقتی که شکستهای خودش را در سوریه میبیند، وقتی که در تعادلقوا و با ورود روسیه جای رژیم از آن موضع تعیین کننده خودش تکان میخورد و متفاوت میشود؛ وقتی که در قضیه یمن این طور با ائتلاف منطقهیی و بینالمللی روبهرو میشود، وقتی که در قضیه فلسطین این چنین با شکست جدی در مقابل سیاست مقاومت ایران روبهرو میشود… چون قضیه فلسطین، برای خامنهای و برای رژیم ولایتفقیه بانک دعاوی منطقهییاش میباشد؛ حتی وقتی میخواهد دخالتش در سوریه را هم توجیه کند، میگوید جبهه مقاومت است، یعنی به نام مقاومت فلسطین، بدترین خنجرها را میزند به خلق فلسطین و به جنبش فلسطین.
اما وقتی با این شکستها روبهرو میشود، میبینید که مثلاً چطور بر سر داستان ملاقات رئیسجمهور برگزیده مقاومت و رئیس دولت فلسطین در داخل خود رژیم در میان سیاستگذاران رژیم دعوا به اینجا میکشد (از جمله در کیهان خامنهای) که مینویسند: به ما میگویند که تمام سرمایهگذاریهای ما بر سر مسأله فلسطین با این ملاقات بر باد رفته، خب این تنشها و مسائلی است که رژیم با آن مواجه است بسته به تعادل قوای این صحنهها تصمیم میگیرد.
سؤال: شما اشاره کردید به ملاقات رئیسجمهور برگزیده مقاومت با آقای محمود عباس، میخواستم بپرسم که چرا رژیم روی این مسأله این قدر حساسیت نشان داد؟
محمدعلی توحیدی: ببینید همچنان که عرض کردم، صورت مسأله حساسیت رژیم یا این جنگی که بین رژیم و مقاومت بر سر این مسائل جدی سیاسی در منطقه یا در داخل کشور وجود دارد، اساساً صورت مسأله سرنگونی و تغییر رژیم است و این هم سابقه زیادی دارد؛ زمانی که جنگ ایران و عراق بود و فاز سیاسی بود، وقتی آقای مسعود رجوی با عرفات در تهران ملاقات کرد یا تلاش میکرد که جنبش فلسطین باعث صلح بین ایران و عراق بشود و جلو این جنگ ویرانگر گرفته شود، از همانجا این رویارویی شروع شده بود و معلوم بود که شخص خمینی با یک دجالبازیهایی به فکر خنجر زدن به جنبش فلسطین است، مقاومت ایران در کنار فتح و عرفات بود و این هم به سوابق روابط تاریخی مجاهدین و فتح مربوط میشد. این کشاکش و این رویارویی وجود دارد، بحث فلسطین هم برای رژیم ولایتفقیه که کارش را روی صدور تروریسم و صدور بحران و داعیههای بهاصطلاح جبهه مقاومت و.. سوار است، همهاش دکان توجیهگر این سیاست صدور تروریسم است؛ وقتی در اینجا این خامنهای در برابر مقاومت و در صحنه سیاسی و منطقهیی و بینالمللی این چنین منزوی و مفتضح میشود، این برای رژیم بسیار سنگین است، چون برمیگردد به این رویارویی و این کشاکشی که در داخل ایران بین رژیم و مقاومت مطرح است.
سؤال: خامنهای بر سر مسائل اقتصادی اجتماعی هم صحبت کرد و گفت: ”بنده به مسئولان گفتم آقاجان وقتی شما آن باند قاچاقچی رو پیدا میکنید و آن جنس کلان قاچاق را چند هزار تن وزن قاچاق است وارد کشور میکنید, این جنس رو جلوی چشم همه آتش بزنید, ضربه بزنید به قاچاقچی, به جنس دارای مشابه داخلی, آنوقت معلومه وقتی که جنس خارجی وارد شد چه از مبادی ورودی قانونی, مثل گمرک و امثال اینها, چه از مبادی قاچاق که خیلی هم زیاده متأسفانه, وقتی این وارد شد خوب تولید داخلی میخوابه, وقتی تولید داخلی خوابید همین وضعی پیش میاد که امروز هست, جوان ما بیکار میشه, اشتغال ما کم میشه, رکود بر کشور حاکم میشه, وضع زندگی و معیشت مردم دشوار میشه, اینها رو که دیگه از طریق ارتباط با آمریکا و اروپا نمیشود حل کرد, اینها رو خودمان باید حل کنیم”.
آقای توحیدی این جمله آخر خامنهای به نظر میرسد که دارد یک تصفیه حساب میکند با باند روحانی بر سر مذاکره با آمریکا، چرا این حرفها را بر سر مسائل اجتماعی و بحرانهای اجتماعی این طور طرح میکند؟ آیا چیز دیگری مطرح است؟
محمدعلی توحیدی: اینگونه ورود به مسائل اقتصادی اجتماعی، آن هم با این لحن و بیانی که خامنهای دارد، یک دلیل عام دارد که میخواهد دستهای خودش را بهعنوان مسبب اصلی همه این فجایع، بشوید و وانمود کند که انگار به فکر معیشت مردم و مشکلات مردم است؛ ولی به نظر من این یک دلیل خاص هم دارد. اینکه این قدر بیپرده، این قدر بهوضوح اذعان میکند به شرایط وخیمی که در کشور وجود دارد و خودش را این طور سینهچاک نشان میدهد، بهخاطر این است که این فریادهای اعتراض، این شرایط نارضایتی اجتماعی، این شرایط انفجاری از مقوله بیکاری، این ارتش بیکاران، این تعطیلی کل اقتصاد کشور و این بحرانهایی که بعد از برجام و بعد از شکست برجام بیشتر بارز و برجسته شده، موج این صداها و این اعتراضها، بیتالعنکبوت خامنهای را لرزانده و به همین جهت او تلاش میکند روی این موج سوار شود؛ چون میبیند واقعیت دارد. شاید بشود تشبیه کرد، شما لابد یادتان هست که وقتی فریادهای مرگ بر شاه بالا گرفته بود در خیابانهای تهران و اعتراضات، جمعیتهای انبوه را به خیابان کشانده بود و سر و صدا بالا گرفته بود، مرحلهیی بود که شاه خودش آمد گفت که من صدای انقلاب شما را شنیدم؛ حالا این آخوند دجال و شیاد با این کاراکتر فریبکار و در عینحال بسیار سخیف، شاید به این شکل دارد اذعان میکند به شنیدن صدای اعتراضاتی که دارد تخت و تاج سلطنت ولایتفقیه را به لرزه درآورده است.
سؤال: خامنهای بر سر دعواهایی که با باند روحانی دارد، آیا با این دجالبازیهای ضد آمریکایی و ادعاهای دلسوزی برای معیشت مردم، قصد ندارد روحانی را مات کند؟
محمدعلی توحیدی: ببینید، این جدلهایی که خامنهای دارد با باند رقیب و یا با روحانی که البته بیشترش با رفسنجانی است، چون روحانی یک مجیزگوی حقیر ولیفقیه بیشتر نیست؛ خیلی از موضع جناحی (خامنهای) از این تصفیه حسابها میکند، ولی به نظر من خیلی هم مبتذل است، یعنی بسیار بیتأثیر است حتی در این قبیل تصفیه حسابها، چون خامنهای در این زمینه خیلی بیآبروست، بسیار جالب است که در همین سخنرانی، خامنهای همهاش دم از بهاصطلاح استقلالطلبی میزند و اینکه با آمریکا مخالف است و این حرفها و این قبیل ژستها… حتی در یک جایی از همین سخنرانی جمله جالبی گفته، میگوید اینکه «یک عدهیی هستند که در کشورهای منطقه از آمریکا پول میگیرند» این عبارتش خیلی جالب است که میگوید: «30 سال بعد از انقلاب اسلامی را با 30 سال بعضی از کشورهایی که نمیخواهم اسم بیاورم، 30 سال در زیر نفوذ آمریکا زندگی کردهاند. حتی از آمریکا پول نفت هم گرفتند، یعنی سالانه فلان مقدار، چند صد میلیون یا چند میلیارد دلار از آمریکا پول هم میگرفتند، نتیجهشان چه شد؟» این حرفها را میزند، یک روز بعد، والاستریت ژورنال فاش میکند که دولت اوباما برای همین خامنهای، حکومت خامنهای، یک هواپیمای خاص که علائم آمریکا و علائم رسمی هم نداشته و یک سفر کاملاً مخفیانه بوده، در آن جعبههای چوبی که یورو و فرانک سوئیس، معادل 400 میلیون دلار را بار این هواپیما کردهاند و فرستادهاند برای خامنهای و حالا خامنهای که این چند صد میلیون دلار را خودش گرفته، پول نقد هم گرفته، بعد حالا آمده و میگوید بعضی کشورها هستند که پول میگیرند، یک کار مخفیانه که الآن در کنگره آمریکا رئیس کمیته خارجی آمده میگوید این چه کاری بوده؟ ! پول ریختن صدها میلیون دلار ریختن در جیب یک رژیم تروریست، اصلاً دنیا را ناامن میکند. و این خودش شده یک استانداردی برای آن طرف! خب ببینید خامنهای این قدر وقیح است و این قدر سخیف که این طوری خودش پول میگیرد و بعد میآید با دجالبازی و شکلکهای ضداستکباری، میگوید کشورهای دیگر چرا پول نقد گرفتهاند؟ ! خب این سخافت حرفهایش است.
یا در مسأله اتمی، خب خودش اصلاً این مذاکرات را شروع کرده، خودش هم این را گفت و گفت که قبل از این دولت و در زمان دولت احمدینژاد، رفته سراغ تجار عمان و از طریق آنها دست به دامن آمریکا شده؛ آمریکاییها هم اول او را تحویل نگرفتهاند، بعد دیدند که نه واقعاً این ولیفقیه شاخش شکسته و مجبور است، قبول کردند.…
یعنی خودش این جریان را راه انداخته و حالا میگوید تجربه این است که ما نباید اصلاً با آمریکا مذاکره کنیم. خب این دجالگری بسیار سخیف خامنهای است که به نظر من بردی ندارد. اصل قضیه این است که این صدای شکست طرحهای خودش را برای حفظ این رژیم غاصب میشنود و اعتراضات مردم را هم میشنود و وارد این ادعاهای مضحک میشود که البته دیگر در درون رژیم هم دیگر کمتر کسی را فریب میدهد.
سؤال: به پایان وقت برنامهمان رسیدیم، اما شما به یک سؤال من جواب ندادید که پرسیدم چرا حالا این دعواها این قدر بالا گرفته، بهخصوص که دیدیم که بعد از مجلس و انتخابات سعی میکردند توافقهایی با هم بهعمل بیاورند؟
محمدعلی توحیدی: بله، بله… ببینید چرا بالا گرفته؟ بهخاطر اینکه تحولات مختلف به نظر من گردهمایی بزرگ مقاومت ایران، صورت مسألههای اساسی را چه در خود این گردهمایی و چه در تحولات بعد از آن، عطف به تحولات منطقه و عطف به وضعیت رژیم، وضعیت اعدامها، مسأله زندانها، مسأله حقوقبشر، چون خودشان میگفتند دومینوی حقوقبشر دارد راه میافتد؛ اینها را این گردهمایی به جامعه ایران منتقل کرده، اینها برای رژیم زلزله است، تکان است، چون بهلحاظ سیاسی، اصل صورت مسأله اساسی را به داخل جامعه منتقل میکند آن هم در یک چنین گردهمایی، با چنین جمعیتی، با چنین سخنرانهایی با چنین بحثهایی و با چنین طنین سیاسی، هم اجتماعی در داخل کشور، هم در صحنه منطقهیی و بینالمللی، منتقل شده؛ شکستهایی که در این رابطه از مقاومت خورده و بعد موضوع بالا گرفته و به قول معروف وقتی زمین سفت میشود، گاوها به هم شاخ میزنند؛ در نتیجه دعوا بالا گرفته است. این مختصر پاسخ آن قسمت از سؤال شماست.
سوال: کشاکش سران حکومت آخوندی در سخنان علی خامنهای و حسن روحانی بر سر مذاکره با آمریکا و موضوع اتمی و همین طور مسائل منطقه بسیار حاد شده، حرفهای خامنهای و روحانی دقیقاً 180درجه با هم متفاوت است، آن هم ظرف 24 ساعت که از تلویزیون رژیم پخش شده و همه هم شنیدند، موضوع چیست؟ دعوا بر سر برجام است؟ بر سر برشام، یعنی مسائل منطقهیی که رژیم درگیرش هست؟ چرا دعوا این قدر بینشان بالا گرفته است؟
محمدعلی توحیدی: دعوا نه بر سر برجام است و نه بر سر برشام یا دعواهای منطقهیی، بر سر چیزی هست بزرگتر از هر دو اینها، آن چیست؟ آن عبارت از بارز شدن آثار اجتماعی و سیاسی شکست رژیم در مرحله پسا برجام است. ببینید برجام دو سال پیش سوژه جدلهای جدی بود. خامنهای خط قرمز میگذاشت، روحانی اصرار بر مذاکره و تسریع توافق داشت و جدالی در بین بود؛ اما الآن که دیگر کار از کار گذشته، روی برجام توافق شده، اجرایی شده و الآن آثار شکست رژیم در این راهحل و در این مسیر بارز شده. در مورد برشام یا مسأله منطقه هم موضوع مثل داستان اتمی تابع تعادلقوا و شکستهای رژیم است؛ وقتی اجساد سرپاسدارهایی مثل همدانی از سوریه میآید، وقتی که رژیم با شکست در آنجا مواجه میشود، طبعاً مجبور است که رو بیاورد باز هم به توافقاتی، یعنی برمیگردد به تعادل قوا. بنابراین اصل این دعوایی که در حال حاضر این طور بالا گرفته، بر سر نتیجه شکست رژیم است و این شکست هم تعلق دارد به هر دو باند رژیم.
سؤال: از اینکه خامنهای اشاره میکند به سم مهلک، دقیقاً ناشی از چیست؟ ناشی از نتایج برجام است؟ یا به شکست رژیم در منطقه و مسائلی که الآن در جریان است برمیگردد؟
محمدعلی توحیدی: ببینید اینکه میگوید سم مهلک ست، میخواهد در مضمون صحبتی که میکند بهاصطلاح پرهیز بدهد، از برجام نتیجهگیری میکند و میگوید تجربه برجام نشان داد که مذاکره با آمریکا سم مهلک است، یعنی میتواند به هر دو مورد مربوط باشد، ولی در اینجا بهطور مشخص منظورش مسائل منطقه است. یعنی میخواهد بگوید که ما از برجام باید این جمعبندی و نتیجهگیری را بکنیم که اگر برویم سر توافقهای منطقهیی و به آن تن بدهیم که در حال حاضر این مسیر جلو رژیم گذاشته شده، این برایمان سم مهلک است و مطلقاً نباید برویم؛ در واقع به این دارد اشاره میکند.
سؤال: بهطور مشخص آیا در مسأله برشام، مذاکرات منطقهیی، میشود گفت که رژیم دارد یک واگشتی میخورد؟ چون ظریف برای مذاکره با جان کری به اروپا رفت؛ بعد که برگشت عبداللهیان را که نفر قاسم سلیمانی بود، عزل کرد و گفتند که خود خامنهای هم در جریان هست؛ یعنی میخواستند یک طرح و برنامه منطقهیی را پیش ببرند، آیا این بهمعنی واگشت از توافقهای منطقهیی است؟ آیا منظور سم مهلک همین است؟
محمدعلی توحیدی: ببینید اینکه خامنهای وقتی با این شکستها مواجه شده، در فکر انقباض و در فکر واگشتهای این چنینی باشد، اصلاً چیز بعیدی نیست؛ ولی تابع چیست؟ تابع تعادل قوا! خامنهای بر سر مذاکرات اتمی هم خیلی خط قرمز میگذاشت، ولی معلوم بود که خودش نیاز دارد، خودش آن را راه انداخته، خودش هم دنبال آن است. الآن هم بر سر مسأله منطقه، وقتی که شکستهای خودش را در سوریه میبیند، وقتی که در تعادلقوا و با ورود روسیه جای رژیم از آن موضع تعیین کننده خودش تکان میخورد و متفاوت میشود؛ وقتی که در قضیه یمن این طور با ائتلاف منطقهیی و بینالمللی روبهرو میشود، وقتی که در قضیه فلسطین این چنین با شکست جدی در مقابل سیاست مقاومت ایران روبهرو میشود… چون قضیه فلسطین، برای خامنهای و برای رژیم ولایتفقیه بانک دعاوی منطقهییاش میباشد؛ حتی وقتی میخواهد دخالتش در سوریه را هم توجیه کند، میگوید جبهه مقاومت است، یعنی به نام مقاومت فلسطین، بدترین خنجرها را میزند به خلق فلسطین و به جنبش فلسطین.
اما وقتی با این شکستها روبهرو میشود، میبینید که مثلاً چطور بر سر داستان ملاقات رئیسجمهور برگزیده مقاومت و رئیس دولت فلسطین در داخل خود رژیم در میان سیاستگذاران رژیم دعوا به اینجا میکشد (از جمله در کیهان خامنهای) که مینویسند: به ما میگویند که تمام سرمایهگذاریهای ما بر سر مسأله فلسطین با این ملاقات بر باد رفته، خب این تنشها و مسائلی است که رژیم با آن مواجه است بسته به تعادل قوای این صحنهها تصمیم میگیرد.
سؤال: شما اشاره کردید به ملاقات رئیسجمهور برگزیده مقاومت با آقای محمود عباس، میخواستم بپرسم که چرا رژیم روی این مسأله این قدر حساسیت نشان داد؟
محمدعلی توحیدی: ببینید همچنان که عرض کردم، صورت مسأله حساسیت رژیم یا این جنگی که بین رژیم و مقاومت بر سر این مسائل جدی سیاسی در منطقه یا در داخل کشور وجود دارد، اساساً صورت مسأله سرنگونی و تغییر رژیم است و این هم سابقه زیادی دارد؛ زمانی که جنگ ایران و عراق بود و فاز سیاسی بود، وقتی آقای مسعود رجوی با عرفات در تهران ملاقات کرد یا تلاش میکرد که جنبش فلسطین باعث صلح بین ایران و عراق بشود و جلو این جنگ ویرانگر گرفته شود، از همانجا این رویارویی شروع شده بود و معلوم بود که شخص خمینی با یک دجالبازیهایی به فکر خنجر زدن به جنبش فلسطین است، مقاومت ایران در کنار فتح و عرفات بود و این هم به سوابق روابط تاریخی مجاهدین و فتح مربوط میشد. این کشاکش و این رویارویی وجود دارد، بحث فلسطین هم برای رژیم ولایتفقیه که کارش را روی صدور تروریسم و صدور بحران و داعیههای بهاصطلاح جبهه مقاومت و.. سوار است، همهاش دکان توجیهگر این سیاست صدور تروریسم است؛ وقتی در اینجا این خامنهای در برابر مقاومت و در صحنه سیاسی و منطقهیی و بینالمللی این چنین منزوی و مفتضح میشود، این برای رژیم بسیار سنگین است، چون برمیگردد به این رویارویی و این کشاکشی که در داخل ایران بین رژیم و مقاومت مطرح است.
سؤال: خامنهای بر سر مسائل اقتصادی اجتماعی هم صحبت کرد و گفت: ”بنده به مسئولان گفتم آقاجان وقتی شما آن باند قاچاقچی رو پیدا میکنید و آن جنس کلان قاچاق را چند هزار تن وزن قاچاق است وارد کشور میکنید, این جنس رو جلوی چشم همه آتش بزنید, ضربه بزنید به قاچاقچی, به جنس دارای مشابه داخلی, آنوقت معلومه وقتی که جنس خارجی وارد شد چه از مبادی ورودی قانونی, مثل گمرک و امثال اینها, چه از مبادی قاچاق که خیلی هم زیاده متأسفانه, وقتی این وارد شد خوب تولید داخلی میخوابه, وقتی تولید داخلی خوابید همین وضعی پیش میاد که امروز هست, جوان ما بیکار میشه, اشتغال ما کم میشه, رکود بر کشور حاکم میشه, وضع زندگی و معیشت مردم دشوار میشه, اینها رو که دیگه از طریق ارتباط با آمریکا و اروپا نمیشود حل کرد, اینها رو خودمان باید حل کنیم”.
آقای توحیدی این جمله آخر خامنهای به نظر میرسد که دارد یک تصفیه حساب میکند با باند روحانی بر سر مذاکره با آمریکا، چرا این حرفها را بر سر مسائل اجتماعی و بحرانهای اجتماعی این طور طرح میکند؟ آیا چیز دیگری مطرح است؟
محمدعلی توحیدی: اینگونه ورود به مسائل اقتصادی اجتماعی، آن هم با این لحن و بیانی که خامنهای دارد، یک دلیل عام دارد که میخواهد دستهای خودش را بهعنوان مسبب اصلی همه این فجایع، بشوید و وانمود کند که انگار به فکر معیشت مردم و مشکلات مردم است؛ ولی به نظر من این یک دلیل خاص هم دارد. اینکه این قدر بیپرده، این قدر بهوضوح اذعان میکند به شرایط وخیمی که در کشور وجود دارد و خودش را این طور سینهچاک نشان میدهد، بهخاطر این است که این فریادهای اعتراض، این شرایط نارضایتی اجتماعی، این شرایط انفجاری از مقوله بیکاری، این ارتش بیکاران، این تعطیلی کل اقتصاد کشور و این بحرانهایی که بعد از برجام و بعد از شکست برجام بیشتر بارز و برجسته شده، موج این صداها و این اعتراضها، بیتالعنکبوت خامنهای را لرزانده و به همین جهت او تلاش میکند روی این موج سوار شود؛ چون میبیند واقعیت دارد. شاید بشود تشبیه کرد، شما لابد یادتان هست که وقتی فریادهای مرگ بر شاه بالا گرفته بود در خیابانهای تهران و اعتراضات، جمعیتهای انبوه را به خیابان کشانده بود و سر و صدا بالا گرفته بود، مرحلهیی بود که شاه خودش آمد گفت که من صدای انقلاب شما را شنیدم؛ حالا این آخوند دجال و شیاد با این کاراکتر فریبکار و در عینحال بسیار سخیف، شاید به این شکل دارد اذعان میکند به شنیدن صدای اعتراضاتی که دارد تخت و تاج سلطنت ولایتفقیه را به لرزه درآورده است.
سؤال: خامنهای بر سر دعواهایی که با باند روحانی دارد، آیا با این دجالبازیهای ضد آمریکایی و ادعاهای دلسوزی برای معیشت مردم، قصد ندارد روحانی را مات کند؟
محمدعلی توحیدی: ببینید، این جدلهایی که خامنهای دارد با باند رقیب و یا با روحانی که البته بیشترش با رفسنجانی است، چون روحانی یک مجیزگوی حقیر ولیفقیه بیشتر نیست؛ خیلی از موضع جناحی (خامنهای) از این تصفیه حسابها میکند، ولی به نظر من خیلی هم مبتذل است، یعنی بسیار بیتأثیر است حتی در این قبیل تصفیه حسابها، چون خامنهای در این زمینه خیلی بیآبروست، بسیار جالب است که در همین سخنرانی، خامنهای همهاش دم از بهاصطلاح استقلالطلبی میزند و اینکه با آمریکا مخالف است و این حرفها و این قبیل ژستها… حتی در یک جایی از همین سخنرانی جمله جالبی گفته، میگوید اینکه «یک عدهیی هستند که در کشورهای منطقه از آمریکا پول میگیرند» این عبارتش خیلی جالب است که میگوید: «30 سال بعد از انقلاب اسلامی را با 30 سال بعضی از کشورهایی که نمیخواهم اسم بیاورم، 30 سال در زیر نفوذ آمریکا زندگی کردهاند. حتی از آمریکا پول نفت هم گرفتند، یعنی سالانه فلان مقدار، چند صد میلیون یا چند میلیارد دلار از آمریکا پول هم میگرفتند، نتیجهشان چه شد؟» این حرفها را میزند، یک روز بعد، والاستریت ژورنال فاش میکند که دولت اوباما برای همین خامنهای، حکومت خامنهای، یک هواپیمای خاص که علائم آمریکا و علائم رسمی هم نداشته و یک سفر کاملاً مخفیانه بوده، در آن جعبههای چوبی که یورو و فرانک سوئیس، معادل 400 میلیون دلار را بار این هواپیما کردهاند و فرستادهاند برای خامنهای و حالا خامنهای که این چند صد میلیون دلار را خودش گرفته، پول نقد هم گرفته، بعد حالا آمده و میگوید بعضی کشورها هستند که پول میگیرند، یک کار مخفیانه که الآن در کنگره آمریکا رئیس کمیته خارجی آمده میگوید این چه کاری بوده؟ ! پول ریختن صدها میلیون دلار ریختن در جیب یک رژیم تروریست، اصلاً دنیا را ناامن میکند. و این خودش شده یک استانداردی برای آن طرف! خب ببینید خامنهای این قدر وقیح است و این قدر سخیف که این طوری خودش پول میگیرد و بعد میآید با دجالبازی و شکلکهای ضداستکباری، میگوید کشورهای دیگر چرا پول نقد گرفتهاند؟ ! خب این سخافت حرفهایش است.
یا در مسأله اتمی، خب خودش اصلاً این مذاکرات را شروع کرده، خودش هم این را گفت و گفت که قبل از این دولت و در زمان دولت احمدینژاد، رفته سراغ تجار عمان و از طریق آنها دست به دامن آمریکا شده؛ آمریکاییها هم اول او را تحویل نگرفتهاند، بعد دیدند که نه واقعاً این ولیفقیه شاخش شکسته و مجبور است، قبول کردند.…
یعنی خودش این جریان را راه انداخته و حالا میگوید تجربه این است که ما نباید اصلاً با آمریکا مذاکره کنیم. خب این دجالگری بسیار سخیف خامنهای است که به نظر من بردی ندارد. اصل قضیه این است که این صدای شکست طرحهای خودش را برای حفظ این رژیم غاصب میشنود و اعتراضات مردم را هم میشنود و وارد این ادعاهای مضحک میشود که البته دیگر در درون رژیم هم دیگر کمتر کسی را فریب میدهد.
سؤال: به پایان وقت برنامهمان رسیدیم، اما شما به یک سؤال من جواب ندادید که پرسیدم چرا حالا این دعواها این قدر بالا گرفته، بهخصوص که دیدیم که بعد از مجلس و انتخابات سعی میکردند توافقهایی با هم بهعمل بیاورند؟
محمدعلی توحیدی: بله، بله… ببینید چرا بالا گرفته؟ بهخاطر اینکه تحولات مختلف به نظر من گردهمایی بزرگ مقاومت ایران، صورت مسألههای اساسی را چه در خود این گردهمایی و چه در تحولات بعد از آن، عطف به تحولات منطقه و عطف به وضعیت رژیم، وضعیت اعدامها، مسأله زندانها، مسأله حقوقبشر، چون خودشان میگفتند دومینوی حقوقبشر دارد راه میافتد؛ اینها را این گردهمایی به جامعه ایران منتقل کرده، اینها برای رژیم زلزله است، تکان است، چون بهلحاظ سیاسی، اصل صورت مسأله اساسی را به داخل جامعه منتقل میکند آن هم در یک چنین گردهمایی، با چنین جمعیتی، با چنین سخنرانهایی با چنین بحثهایی و با چنین طنین سیاسی، هم اجتماعی در داخل کشور، هم در صحنه منطقهیی و بینالمللی، منتقل شده؛ شکستهایی که در این رابطه از مقاومت خورده و بعد موضوع بالا گرفته و به قول معروف وقتی زمین سفت میشود، گاوها به هم شاخ میزنند؛ در نتیجه دعوا بالا گرفته است. این مختصر پاسخ آن قسمت از سؤال شماست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر