لينك به منبع:
بمباران داریا
شورای
محلی داریا در سوریه اعلام کرد: درگیریهای سنگینی میان رزمندگان و نظامیان
اسد در شهر مقاوم داریا شروع شده و سربازان اسد تلاش میکنند از جنوب غرب
این شهر به داخل آن نفوذ کنند.
پیش از این تهاجم، رژیم اسد با توپخانه شهر را هدف آتشباری قرار داده بود و با هلیکوپتر نیز بر روی مناطق مسکونی بشکههای انفجاری پرتاب کرد.
در این رابطه فعالان در رسانههای اجتماعی در همبستگی با داریا هشتگ «ما همه داریا هستیم» را با دو زبان انگلیسی و عربی توئیت کرده و علاوه بر آن هشتگهای داریا را نجات دهید را برای محکوم کردن جنایات اسد بهکار گرفتهاند.
شهر داریا تنها چند کیلومتر با دمشق پایتخت سوریه فاصله دارد. شهری که نه تنها بهخاطر داشتن انگور و باغهایی که دارد بلکه بهخاطر شهامت ساکنینش شهرت دارد.
شهری که حتی یک لحظه نیز از یاری رساندن به رزمندگان درعا فروگذار نکرده است.
و در این راه رزمندگانش فریاد بر آوردند و شعار آزادی و کرامت سردادند و از دیگر شهرهای بهپاخواسته حمایت کردند.
رژیم اسد با شیوههای وحشیانهیی که در این شهر بهکار برد به نتیجه نرسید و نتوانست رزمندگان را وادار به دست کشیدن از خواستههایشان کند و این شهر خفته در خون را به کنترل خود در آورد.
رژیم اسد برای دستیابی به خواستههای وحشیانهاش در این شهر کشتارها به راه انداخت.
اولین جنایات اسد در این شهر در تاریخ بیستم اوت سال 2012 بود،
کشتاری که در آن بیش از 700نفر غیرنظامی جان باختند. اغلب آنها کودک و زن بودند که به قتل رسیدند.
هشتم نوامبر 2012روزی است که در تاریخ انقلاب مردم سوریه، بهویژه ساکنان داریا به ثبت رسید. بعد از آنکه جوانان و آزادیخواهان طرح تهاجم نظامی و اجتماعی سازمانیافتهای را علیه مواضع اسد پیش بردند رژیم اسد در اطراف این شهر تجمع نیرو کرد و سنگینترین تهاجم را به شهر شروع کرد ولی با مقاومت قهرمانانهیی روبهرو شد که بیسابقه بود.
مقاومتی که در آن بهترین جوانان با خون خود بهای آن را پرداختند ولی بر اساس اطلاعاتی که از داخل رژیم اسد بهدست آمد هزاران تن از عناصر او با آتش رزمندگان به هلاکت رسیدند و صدها دستگاه از ماشینآلات نظامی آنها منهدم شدند.
در این درگیریها رزمندگان مواضع استراتژیکی را در اختیار نداشتند. از مهمترین مناطقی که برای آنها مهم بحساب میآمد منطقه جمعیات بود که به فرودگاه نظامی مزه مشرف است.
دوم اوت سال 2015، تاریخ دیگری است که انقلاب سوریه آن را همیشه بهخاطر خواهد داشت.
این اولین روزی بود که داریا بهپاخاست تا فشار را از روی شهرک زبدانی کاهش دهد.
زبدانی در جنگی خونین با پاسداران رژیم ایران و شبهنظامیان حزبالله بود. اهداف رژیم ایران در این جنگ روشن بود.
پاسداران تلاش میکردند که بافت اجتماعی این شهر را تغییر دهند. مردم شهرک را بیخانمان کنند و به جای آنها مزدوران خود را جایگزین کنند.
رزمندگان داریا تصمیم گرفتند بهرغم اینکه به مدت سه سال در محاصره بودند با تلاشهای شبانه روزی جنگی را که قرار بود چند ماه بطول بیانجآمد را با سرعت تعیینتکلیف کنند و آن را پشت سر بگذارند.
یکی از فرماندهان:
بگو ای خدا شهادت را در راهت نصیب من کن.
نه برای ریاکاری
و نه برای مشهور شدن
و نه برای اینکه بگویم جانم را در نبرد از دست دادم
و نه برای هر چیز دیگر
بلکه در راه خودت
شعری برای داریا: ما ارتشی داریم که شکست ناپذیر است
و متزلزل نمیشود
بنام خدا حرکت میکند
تا ظالمان را با خون خود ریشهکن کند
در سحرگاه روز یکشنبه رزمندگان داریا با هدف آزادسازی منطقه جمعیات یا بخشهایی از آن حرکت کردند
لحظههای شروع عملیات و فرمان فرماندهان صحنه:
از این گروه اشرار چیزی باقی نخواهیم گذاشت
وصبروا صبرا جمیلا
ای سربازان خدا مقاومت کنید مقاومتی زیبا
پیروزی خدا در راه است
به یاری خدا این نبرد نتایجی در بر داشت که فراتر از انتظارها بود.
در این عملیات بخش بزرگی از منطقه جمعیات آزاد شد و مقادیر زیادی سلاح و مهمات نیز به غنیمت رزمندگان در آمد
لهیب آتش داریا تنها شعلهای بود که از آتشفشان انقلاب سوریه به آسمان برخاست
آتشفشانی که هر لحظه امکان دارد منفجر شود
و رژیم جنایتکار اسد را ریشهکن کند
و صفحه جدیدی را در تاریخ قهرمانان بنویسد.
صفحهیی جدید در تاریخ سوریه آزاد
و سرانجام داریا شهر مقاومت و پایداری در مقابل بمبارانها و لشگر کشیهای رژیم اسد، پاسداران و شبهنظامیان عراقی و لبنانی و افغانی سر خم نکرد و بهرغم اینکه سازمان ملل نامش را شهر بشکههای انفجاری گذاشته به شهر انفجار خشم انقلاب علیه اسد و مزدوران برون مرزی رژیم ایران تبدیل شد. شهری که همچنان میرزمد، محاصره و بمبارانهای مهیب را تحمل میکند ولی تسلیم نمیشود.
پیش از این تهاجم، رژیم اسد با توپخانه شهر را هدف آتشباری قرار داده بود و با هلیکوپتر نیز بر روی مناطق مسکونی بشکههای انفجاری پرتاب کرد.
در این رابطه فعالان در رسانههای اجتماعی در همبستگی با داریا هشتگ «ما همه داریا هستیم» را با دو زبان انگلیسی و عربی توئیت کرده و علاوه بر آن هشتگهای داریا را نجات دهید را برای محکوم کردن جنایات اسد بهکار گرفتهاند.
شهر داریا تنها چند کیلومتر با دمشق پایتخت سوریه فاصله دارد. شهری که نه تنها بهخاطر داشتن انگور و باغهایی که دارد بلکه بهخاطر شهامت ساکنینش شهرت دارد.
شهری که حتی یک لحظه نیز از یاری رساندن به رزمندگان درعا فروگذار نکرده است.
و در این راه رزمندگانش فریاد بر آوردند و شعار آزادی و کرامت سردادند و از دیگر شهرهای بهپاخواسته حمایت کردند.
رژیم اسد با شیوههای وحشیانهیی که در این شهر بهکار برد به نتیجه نرسید و نتوانست رزمندگان را وادار به دست کشیدن از خواستههایشان کند و این شهر خفته در خون را به کنترل خود در آورد.
رژیم اسد برای دستیابی به خواستههای وحشیانهاش در این شهر کشتارها به راه انداخت.
اولین جنایات اسد در این شهر در تاریخ بیستم اوت سال 2012 بود،
کشتاری که در آن بیش از 700نفر غیرنظامی جان باختند. اغلب آنها کودک و زن بودند که به قتل رسیدند.
هشتم نوامبر 2012روزی است که در تاریخ انقلاب مردم سوریه، بهویژه ساکنان داریا به ثبت رسید. بعد از آنکه جوانان و آزادیخواهان طرح تهاجم نظامی و اجتماعی سازمانیافتهای را علیه مواضع اسد پیش بردند رژیم اسد در اطراف این شهر تجمع نیرو کرد و سنگینترین تهاجم را به شهر شروع کرد ولی با مقاومت قهرمانانهیی روبهرو شد که بیسابقه بود.
مقاومتی که در آن بهترین جوانان با خون خود بهای آن را پرداختند ولی بر اساس اطلاعاتی که از داخل رژیم اسد بهدست آمد هزاران تن از عناصر او با آتش رزمندگان به هلاکت رسیدند و صدها دستگاه از ماشینآلات نظامی آنها منهدم شدند.
در این درگیریها رزمندگان مواضع استراتژیکی را در اختیار نداشتند. از مهمترین مناطقی که برای آنها مهم بحساب میآمد منطقه جمعیات بود که به فرودگاه نظامی مزه مشرف است.
دوم اوت سال 2015، تاریخ دیگری است که انقلاب سوریه آن را همیشه بهخاطر خواهد داشت.
این اولین روزی بود که داریا بهپاخاست تا فشار را از روی شهرک زبدانی کاهش دهد.
زبدانی در جنگی خونین با پاسداران رژیم ایران و شبهنظامیان حزبالله بود. اهداف رژیم ایران در این جنگ روشن بود.
پاسداران تلاش میکردند که بافت اجتماعی این شهر را تغییر دهند. مردم شهرک را بیخانمان کنند و به جای آنها مزدوران خود را جایگزین کنند.
رزمندگان داریا تصمیم گرفتند بهرغم اینکه به مدت سه سال در محاصره بودند با تلاشهای شبانه روزی جنگی را که قرار بود چند ماه بطول بیانجآمد را با سرعت تعیینتکلیف کنند و آن را پشت سر بگذارند.
یکی از فرماندهان:
بگو ای خدا شهادت را در راهت نصیب من کن.
نه برای ریاکاری
و نه برای مشهور شدن
و نه برای اینکه بگویم جانم را در نبرد از دست دادم
و نه برای هر چیز دیگر
بلکه در راه خودت
شعری برای داریا: ما ارتشی داریم که شکست ناپذیر است
و متزلزل نمیشود
بنام خدا حرکت میکند
تا ظالمان را با خون خود ریشهکن کند
در سحرگاه روز یکشنبه رزمندگان داریا با هدف آزادسازی منطقه جمعیات یا بخشهایی از آن حرکت کردند
لحظههای شروع عملیات و فرمان فرماندهان صحنه:
از این گروه اشرار چیزی باقی نخواهیم گذاشت
وصبروا صبرا جمیلا
ای سربازان خدا مقاومت کنید مقاومتی زیبا
پیروزی خدا در راه است
به یاری خدا این نبرد نتایجی در بر داشت که فراتر از انتظارها بود.
در این عملیات بخش بزرگی از منطقه جمعیات آزاد شد و مقادیر زیادی سلاح و مهمات نیز به غنیمت رزمندگان در آمد
لهیب آتش داریا تنها شعلهای بود که از آتشفشان انقلاب سوریه به آسمان برخاست
آتشفشانی که هر لحظه امکان دارد منفجر شود
و رژیم جنایتکار اسد را ریشهکن کند
و صفحه جدیدی را در تاریخ قهرمانان بنویسد.
صفحهیی جدید در تاریخ سوریه آزاد
و سرانجام داریا شهر مقاومت و پایداری در مقابل بمبارانها و لشگر کشیهای رژیم اسد، پاسداران و شبهنظامیان عراقی و لبنانی و افغانی سر خم نکرد و بهرغم اینکه سازمان ملل نامش را شهر بشکههای انفجاری گذاشته به شهر انفجار خشم انقلاب علیه اسد و مزدوران برون مرزی رژیم ایران تبدیل شد. شهری که همچنان میرزمد، محاصره و بمبارانهای مهیب را تحمل میکند ولی تسلیم نمیشود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر