ولیفقیه
ارتجاع در میان ذکر مصیبت جانگداز خود از اوضاع داغان رژیم و در میان
فریاد و فغان از دوراهی مرگباری که نظام در همشکستهاش بر سر آن قرار
گرفته، اما سعی کرد یک راه نجات هم نشان دهد: «اقتصاد مقاومتی»! و آن را
دوای درد «فشار و تحریم» اقتصادی جلوه دهد. البته بهطور همزمان مجبور بود
که به پامنبریهای دلواپس خود که برای آن اظهار آمادگی میکردند، گوشزد کند
که «صرف آمادگی کافی نیست و سپس آه و ناله کرد که «البته دولت محترم، در
این زمینه اقتصاد مقاومتی کارهایی کردهاند… منتها اینها کارهای مقدماتی
است… اینها کفایت نمیکند… کارهای اساسی باید انجام بگیرد».
قاعدتاً این «کارهای اساسی» بایستی همان اقتصاد مقاومتی باشد که در سند 24مادهیی تشریح شده است؛ اما سند مزبور جوالی است که هر نوع جنسی، باب هر طبعی در آن یافت میشود؛ هم باند غارتگر سپاه پاسداران و قرارگاه خاتم میتوانند برای توجیه چپاول خود به آن استناد کنند و هم رفسنجانی و روحانی و دار و دسته که تنها راه نجات را در بستن گاری ولایت به قطار سرمایهداری غربی و جذب سرمایهگذاران غربی جستجو میکنند، میتوانند چیزی را که لازم دارند از میان اباطیل آن پیدا کنند.
قاعدتاً این «کارهای اساسی» بایستی همان اقتصاد مقاومتی باشد که در سند 24مادهیی تشریح شده است؛ اما سند مزبور جوالی است که هر نوع جنسی، باب هر طبعی در آن یافت میشود؛ هم باند غارتگر سپاه پاسداران و قرارگاه خاتم میتوانند برای توجیه چپاول خود به آن استناد کنند و هم رفسنجانی و روحانی و دار و دسته که تنها راه نجات را در بستن گاری ولایت به قطار سرمایهداری غربی و جذب سرمایهگذاران غربی جستجو میکنند، میتوانند چیزی را که لازم دارند از میان اباطیل آن پیدا کنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر