جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۵ بهمن ۲۳, شنبه

عاقبت لات و لمپنهای مدرسه ولایت

لينك به منبع:
آخوند اژه ای در نمایش حکومتی 22بهمن

آخوند اژه ای در نمایش حکومتی 22بهمن


صبح روز سه‌شنبه 19بهمن آخوند حسن روحانی در پوش «مراسم جایزه کتاب سال» در راستای جنگ برای قبضه کرسی ریاست‌جمهوری در جریان نمایش انتخابات، توسط باندهای مافیایی نظام، خامنه‌ای، ولی‌فقیه زهرخورده، و باندش را مورد هدف قرار داد و گفت:
«… عده‌یی از دعوا، خشونت و لشکرکشی خوششان می‌آید. افراطی‌گری یا خشونت را ترویج می‌کنند».

و بعد به شیوه آخوندی دست به تجاهل زد که: «یک عده‌یی متخصص خشونت هستند که نمی‌دانم آنها در کدام مدرسه تربیت شده‌اند». با این تجاهل لابد آخوند روحانی می‌خواهد مدعی شود در نظام ولایت تنها وی و هم باندی‌هایش از زیر عبای خمینی در نیامده‌اند!

بعد از این تجاهل عاقبت هم یک فقره دیگر جا نماز آب کشید و با تکه پرانی به باند مقابل گفت: «چقدر انتخابات ارزش دارد که از حالا معصیت خدا را شروع می‌کنید؟ خب تا شب احیاء که خیلی مانده! لااقل معصیت خدا را چند شب قبل از احیاء آغاز کنیم!». (ایسنا- 19بهمن 95)

آخوند روحانی برای این خودش را به کوچه‌ی علی چپ می‌زند تا وانمود کند خبر ندارد این جاهلان و چاقوکشان نظام در مدرسه کدام بیت تربیت شده‌اند. انگار نه انگار که خودش هم یکی از آنهاست. و کابینه‌اش هم پر است از اعضای کمیته مرگ مثل آخوند مصطفی پورمحمدی یا قاتلان «فرنگی کار» ی مثل «عباد» که الآن در دولت شیخ حسن منادی «حقوق کارگران»! شده است.

این آخوند جنایتکار که حالا در طنز تلخ سیاسی ایران، وزیر دادگستری! شده است، همان کسی است که در مدرسه‌ی حقانی قم درس خوانده است. مدرسه‌یی که توسط آخوندهای دژخیمی مثل بهشتی، مشکینی، قدوسی، حقانی و مصباح یزدی بنیانگذاری شد و شاگردانش پس از انقلاب ۱۳۵۷ به مدیریت ارشد دستگاههای قضایی، اطلاعاتی و امنیتی رژیم آخوندی درآمدند.

آخوند محمدی کیست؟ از کجا آمده؟
دادستانی انقلاب؛ معاونت وزارت اطلاعات 1366 که در همان زمان به‌عنوان عضو هیأت سه نفره موسوم به «هیأت مرگ» قتل‌عام 30هزار زندانی سیاسی مجاهد و مبارز را در تابستان 67 برعهده داشت؛ جانشین وزیر اطلاعات؛ معاون برون مرزی وزیر اطلاعات در دوران آخوند دژخیم علی فلاحیان؛ وزیر کشور در دولت احمدی‌نژاد و…

پس اولی که از قضا در باند روحانی است، معلوم شد که در کدام مدرسه تربیت شده است.

پیشینه‌ی جاهلان و چاقوکشان نظام به‌طور ریشه‌یی به ابتدای انقلاب و به ورود خمینی دجال به ایران برمی‌گردد.

حمله با چماق و چاقو و قمه به کتابفروشیها و سوزاندن کتاب ها، حمله به دفاتر روزنامه‌ها، حمله به گردهمایی‌های سیاسی و فرهنگی، حمله به زنان و ضرب ‌و شتم آنان و کشتار در تهران، کرمان، ترکمن صحرا، کردستان، قائمشهر، بندر انزلی، جهرم، کرمانشاه و… نمونه‌هایی از اعمال و جنایاتی بود که اراذل و اوباش خمینی نقش رهبری و هدایت‌شان را داشتند و از قضا خط و خطوط این اعمال از شورایعالی امنیت رژیم در می‌آمد که خود حسن روحانی، سالها دبیر اول آن بوده است.

که با «تدبیر» و «اتخاذ عقلانیت» توانست از لمپنهایی چون عباس فالانژ و جمال فلسفه، عباس اوراق‌چی، اسی... کجه، فری ترکه و زهرا خانوم. «سربازان تیغ به کف ولایت» بسازد و راهی خیابانها و دانشگاهها و کتابفروشیها کند. و عربده بکشند: «خمینی عزیزم، بگو تا خون بریزم».

این که امروز روحانی خودش را به «پاساژ» علی چپ نظام می‌زند و اظهار تعجب می‌کند که چرا بعضی‌ها دنبال خشونت هستند، از فراموشکاریش نیست. به ضعف حافظه هم ربطی ندارد. بلکه اینها همه از علائم بن‌بست خط سرکوب و به گل نشستن کشتی لات و لمپنهای نظام است. به همین دلیل هم هست که دبیر ارشد شورایعالی امنیت لمپنها، که صادرات لمپن – آدمکشهایش از سوریه تا یمن، و عراق و افغانستان و کشورهای خلیج‌فارس تمامی نداشت، یک دفعه اهل «تسامح» و «تعامل» از آب در آمده تلویحاً ضمن اذعان به شکست استراتژی سرکوب، یکجا به تمام «برادران» سابقش نمره رد می‌دهد.
 
 
 
 
 
 
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر