جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۷ خرداد ۲۹, سه‌شنبه

کرونولوژی و چرایی انتقال مجاهدین به آلبانی

لينك به منبع:

  • 1397/03/29
 مجاهدین در آلبانی.
مجاهدین در آلبانی.
همزمان با تحولات بین‌المللی و گسترش اعتراضات داخلی، هر از چندی عوامل رژیم آخوندها و حتی شخص خامنه‌ای به صحنه آمده و صحبت از مجاهدین خلق که حالا پیکره‌‌‌ی اصلی آنها در آلبانی مستقر است، می‌کند. تا جائیکه بعد از قیام قهرمانانه‌‌‌ی دیماه ۹۶خامنه‌ای آنها را یک ”رأس“ مثلثی خواند که اساس” آشوب“ ناشی از آنها بوده است. بر همین مبنای لازم خوب است نگاهی بیاندازیم به آنچه مجاهدین پشت سر گذاشتند و نهایتاً چرایی حضورشان در آلبانی را بررسی کنیم. این‌که چه تحولات و فراز و نشیبهای سیاسی و منطقه‌ایی صورت گرفت که مجاهدین به‌صورت جمعی و سازمانی راه مهاجرت به آلبانی را در پیش گرفتند؟ خط و مشی سیاسی و استراتژیکی‌شان چیست؟. مقصد نهایی و گام بلندشان برای بزیر کشیدن نظام آخوندی چه خواهد بود؟
و اما سر آغاز ماجرا:
در سال ۱۳۶۵ بود که مجاهدین در یک قرارداد دوطرفه با دولت وقت عراق وارد این کشور شدند و سنگ بنای قرارگاه اشرف را گذاشتند. آنها به‌طور مستقل مناسبات اداری و سیاسی و نظامی خاص خودشان را در اشرف داشتند. مکانی که در روند پیشرفت خود در اثر کار شبانه روزی ساکنانش به شهری مدرن تبدیل شد که مجموعه‌های مسکونی با خیابانهای تمیز، دانشکده‌های آموزشی، زمینها و سالنهای ورزشی، موزه، مسجد، دانشگاه، مزار، کتابخانه، نانوایی و آشپزخانه را شامل می‌شد.
در سال ۱۳۸۲در اثر تحولات عظیمی که در منطقه خاورمیانه به‌وقوع پیوست و منجر به یک جنگ تمام‌عیار شد، دولت عراق سقوط کرد. جنگی که بعدها به‌عنوان "بزرگترین اشتباه تاریخی آمریکا" لقب گرفت. این موضوع سرآغاز یک آزمایش بزرگ تاریخی، سیاسی و هم‌چنین ایدئولوژیکی برای مجاهدین بود.
آزمایشی که در اثر سیاست مماشات آمریکا با نظام آخوندی بر مجاهدین تحمیل شد و اولین و بزرگترین نشانه آن خلع‌سلاح تنها نیروی پیشتاز و آلترناتیو رژیم ملاها بود.
اما همه قضایا به اینجا ختم نشد. در سال ۲۰۰۹ وقتی دولت آمریکا تصمیم به ترک عراق گرفت حفاظت ساکنان را به دولت عراق واگذار کرد، دولتی که نخست وزیرش مالکی بود. مالکی که هم آموزش دیده نیروی تروریستی قدس و هم مزدور رژیم ایران بود و هم در اثر بند و بست رژیم بر سر کار آمده بود. به‌زودی به بهانه تصرف زمینهای اشرف، دست به حملات زمینی خونینی علیه مجاهدین زد که نتیجه آن، دهها کشته، مجروح و نقض عضو بود. هدف مالکی از این کشتارها این بود که مجاهدین را ودار کند یا به رژیم آخوندی تسلیم شوند و یا اشرف را ترک نمایند. کشتاری که خانم رجوی آن را "هدیه‌ای از جانب دولت عراق برای ایران“ از جانب مالکی توصیف کرد.
اما مجاهدین نه تنها تسلیم شرایط نشدند بلکه به‌طور همزمان در دو پهنه دست به یک کار به ظاهر ناشدنی و عظیم زدند:
در اشرف بی‌سلاح و بی‌دفاع، ولی با دستان خالی، قهرمانانه جلوی نیروهای وحشی مالکی ایستادگی کردند و از سویی در سطح جهانی با تمام قوا علیه سیاست مماشات با آخوندها و توطئه‌های رژیم علیه مجاهدان اشرفی دست به افشاگری زدند. تیزترین هدف مجاهدین در این نبرد سیاسی تهاجم به لیست‌گذاری تروریستی سازمان مجاهدین خلق بود که آمریکا و اروپا در زد و بند با رژیم ملاها به آن اقدام کرده بودند و عملاً دست و پای مقاومت را برای تحرکات مختلف سیاسی و... بسته بودند. اقدامی که رژبم و مزدورش مالکی نیز آن را حربه‌ای برای حملات جنایتکارانه به اشرفیها می‌کردند.
نهایتا بعد از ضرب‌الاجلهای مختلف مالکی برای ترک اشرف و رفتن به مکانی دیگر (که در تمامی آنها شکست خورد)، سرانجام هیلاری کلینتون وزیرخارجه آمریکا در ۱۰ اسفند۱۳۹۰ در کنگره آمریکا پیشنهاد خروج از لیست تروریستی در مقابل جابه‌جایی از اشرف به لیبرتی را اعلام کرد، مجاهدین در جمعبندی خود به این نتیجه رسیدند که تغییر دوران که خود آنها آن را با گوشت و پوست و استخوان ساخته و پرداخته بودند، در چشم‌انداز است لذا تصمیم گرفتند که پس از یک دهه پایداری در اشرف، آنجا را به محل قراگاه لیبرتی ترک کنند.
سرانجام در نتیجه یک توافق چهار جانبه اولین سری از مجاهدین در بهمن ماه ۱۳۹۰ به کمپ لیبرتی منتقل شدند. و در گام بعد دیگر ساکنان در قالب اکیپهای چند صد نفری اشرف را به سمت لیبرتی ترک کردند.
انتقالی که البته خالی از کشمکش سیاسی و حقوقی نبود. چرا که از یک طرف نیروهای مالکی در محل‌های بارگیری ساکنان را مورد حملات ناجوانمردانه قرار می‌داند تا مجبورشان کنند دست از انتقال اموال شخصی‌شان بردارند و از طرفی کوبلر که به‌اصطلاح نماینده تام الاختیار سازمان ملل بود جانب دولت عراق را گرفته مجاهدین را تحت فشار برای قبول نکاتی می‌کرد که هیچ سنخیتی با روح تفاهمات امضا‌‌ء شده نداشت.
واقعیت این است که وقتی به مجموعه اقدامات مالکی -کوبلر نگاهی انداخته شود، این نتیجه حاصل می‌شود که هدف از طراحی این کمپ در گام اول انهدام و نابودی مجاهدین و اگر نه؛ کمرشکن کردن آنها بود: پروژه ارتجاعی ـ استعماری، با محوریت مالکی- کوبلر در بستری از سیاست مماشات آمریکا با رژیم آخوندی که شامل توطئه‌‌‌ی زیر بود
جاکن کردن ساکنان از قرارگاه اصلی‌شان به‌نام اشرف ـ اسکان دادن همه ساکنان در یک محیط کوچک با دیوارهای بتونی و کانکس‌های ضربه‌پذیر در برابر موشک‌باران ـ جدا کردن از اموال منقول و غیرمنقولشان ـ اعمال محاصره‌‌‌ی غذای، سوخت، دارو و درمان، لجستیک ـ موشک‌باران کمپ و بالابردن قدرت تخریب انفجارـ ممنوعیت ورود وکلا و خبرنگاران به داخل کمپ و....
بنابراین در لیبرتی هم مجاهدین با مشکلات و کابوس‌های عظیمی روبه‌رو شدند؛ از جمله‌ٔ آنها محاصره در زمینی کوچک که هدف مناسبی برای موشکهای رژیم و مالکی بود.
دولت مالکی در جهت برآورده کردن خواسته‌های شوم آخوندها برای درهم شکستن اراده مجاهدین؛ هم آنها را از نظر تدارکاتی و مراقبتهای پزشکی محاصره کرده بود و هم راه حملات مرگبار موشکی بر عیله آنها را باز گذاشته بود.
البته مجاهدین اگر‌ چه شهید دادند، مجروح شدند، دست و پایشان قطع شد، و به‌طور روزانه هم با چالش آب و غذا و دارو مواجه بودند اما با ایستادگی خود حسرت نابودی و متلاشی شدن را بر دل رژیم و گماشته‌اش مالکی و کوبلر گذاشتند.
نتیجه این‌که در طی این سالیان، یعنی بعد از تحویلگیری حفاظت مجاهدین، ۱۴۱ نفر از ساکنان در اثر حملات زمینی و موشکی و ۲۷نفر دیگر به‌دلیل شرایط سخت محاصره و بیماری ناشی از آن جانشان را از دست دادند.
با اینهمه مجاهدین نه یک صنف پناهنده معمول، بلکه ارتش آزادیبخش ملی ایران و سرمایه‌‌‌ی سرنگونی بودند. در نتیجه لازمه‌‌‌ی بقا و حفظ چنین دستمایه مبارزاتی؛ چاره اندیشی و انتقال آنان به مکانی خارج عراق بود که اگر چه رژیم آخوندی مرتباً شعار لزوم اخراج مجاهدین از عراق را می‌دادند ولی از آنجا که هدفشان نابودی مجاهدین در لیبرتی بود، کشورها را تهدید می‌کردند که نباید مجاهدین را بپذیرند.
برای مقابله با این توطئه شخص خانم مریم رجوی تمامی تلاش خود را در اروپا با فشار بر روی ارگانهای بین‌المللی و کشورهای آزاد برای حفاظت و خروج عاجل مجاهدین از لیبرتی متمرکز کرد.
فعالیتهای گسترده خانم رجوی با کمک ناوگانی از شخصیتهای برجسته سیاسی از آمریکا و اروپا که به مجاهدین به‌عنوان منادیان آزادی ایمان داشتند باعث ورود جدی وزارت امور خارجه آمریکا در این پرونده شد. نهایتاً بعد از فعالیتهای مختلف و پیروزی بزرگ مقاومت ایران در خروج از لیست تروریستی زمینه‌های پذیرش مجاهدین در اروپا فراهم شد و نهایتاً بعد از کش و قوسهای فراوان دولت آلبانی پذیرفت که مجاهدین به این کشور منتقل شوند.، اواسط سال ۱۳۹۲ اولین سری از ساکنان لیبرتی به خاک آلبانی منتقل شدند. پس از آنها گروه‌های مختلف از مجاهدین دسته‌دسته عراق را به مقصد آلبانی ترک کردن و در روز ۱۹ شهریور ۱۳۹۵ آخرین دسته از آنها به آلبانی پا گذاشتند. این در حالی بود که رژیم آخوندی توطئه‌های بسیاری برای وارد آوردن ضربات نظامی، یا به‌نحوی مختل کردن انتقال مجاهدین به آلبانی انجام داده بود. اما با هوشیاری مجاهدین هیچ‌کدام ازین توطئه‌ها به نتیجه نرسید و مجاهدین تا آخرین نفر به کشور آلبانی منتقل شدند. این موضوع بعد از سالها محاصره در عراق آغاز یک موقعیت برای آنها بود.
اعلام خبر هجرت بزرگ و عبور صحیح و سالم شان آن‌چنان برای آخوندها شوکه‌کننده و غیرمنتظره بود که تلاش کرد وانمود کند که این خبر غیر واقعی‌ست و هنوز یک گروه از آنها در لیبرتی حضور دارند. حتی اطلاعات آخوندها تا چند روز بعد اسامی جعلی را چاشنی اخبار خود می‌کرد تا آن را واقعی جلوه دهد. چرا که رژیم دندان تیز کرده بود تا در خلال آن ضربات جدی به مجاهدین وارد نماید اما در عمل مشتش به دیوار آهنین خورده بود. انتقال و هجرت پیروزمندی که فی النفسه یک شاهکار هوشمندانه بود.
به نظر می‌رسید که خروج مجاهدین از عراق و قدم گذاشتن در آلبانی حامل یک پیام و معنای استراتژیکی برای همه و به‌خصوص برای رژیم ایران بود.شاید ازین روست که این هجرت را می‌توان”هجرتی سرنوشت‌ساز و تغییرزا“. نامید.
اما این‌که چرا مجاهدین از آن به‌عنوان یک هجرت بزرگ و سرنوشت‌ساز یاد می‌کنند شاید نشان از خاستگاهی عقیدتی هم داشته باشد.آنجا که خداوند هر مصلح و انقلابی را مورد خطاب قرار میده که:
أَلَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِیهَا (نسا ـ ۹۷) «آیا زمین خدا وسیع و گسترده نبود که از آن جاکن شده، هجرت کنید؟». نهیبی که معنا و مفهومش این است: هیچ بن‌بستی در مبارزه پذیرفتنی نبوده و نیست و باید وضعیت موجود را تغییر داد. و در گام بعد وعده می‌دهد که در زمین پناهگاههای بسیار خواهید یافت: وَمَنْ یُهَاجِرْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ یَجِدْ فِی الْأَرْضِ مُرَاغَمًا کَثِیرًا (سوره نساءـ آیه ۱۰۰).
بنابراین معنا و مفهوم هجرت، از دیدگاه مجاهدین دقیقاً تغییر موقعیت و مسخر کردن شرایط برای اقدام به‌عمل و تهاجم انقلابیست: ”مفهومی پویا و دینامیک“.
بله مجاهدین در این انتقال به‌خوبی سازمان‌یافته و تاریخی به آلبانی،که یک فراز مهم و پیروزمند در تاریخ مبارزاتی‌شان محسوب می‌شود، از محاصره لجستیکی و کمین خونین رژیم آخوندی سرفرازانه جستند و با حفظ یکپارچگی فیزیکی و تشکیلاتی، از لاک تدافع خارج شده و در موضع تهاجم قرار گرفته‌اند. و هم‌چنان آماده‌اند تا برای آرمان آزادی خلق محبوبشان هر قیمتی را بپردازند.
«باز می‌آئیم تا بکاریم بذر امید
و بچینم خوشه عشق
از درختی که با خون جوانان خاکش روئید».

بقلم: الف- بازمانده

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر