لينك به منبع:
- 1397/01/15
سال ۹۷ با بشارتدهندگان سرنوشت ایران
سال ۹۷ - در پیچ ناگزیر تاریخ
تحولات چند هفته گذشته در ایران گویای وضعیتی است که بازخوانی آن را باید گواهی تاریخ در یکی از پیچهای ناگزیر آن دانست. چرا ناگزیر؟
این ناگزیری از فلسفهٔ تاریخ درمیآید که با گذشت زمان، حاصل آنچه را باید محقق میشد، آشکار مینماید. میدانیم که در هستی ما، نهایت همهٔ تضادها نیل به وحدت و یگانگی است.
زندگی
سیاسی و اجتماعی ما در ۴دهه گذشته به یک بزنگاه تاریخی رسیده است.
بزنگاهی که محصول عملکرد دولتهای نظام ولایت فقیه از یک طرف و نقش مردم از
طرف دیگر است.
واقعیت
این است که برای تاریخ، ۴۰سال مدت بسیار ناچیز و اندک است. از منظر تاریخ،
شاید به قرنی باید میرسیدیم تا بتوان آن را «بزنگاه» یا «پیچ» بنامیم.
بنابراین باید اذعان کرد که پایداری مردم ایران و مبارزه
بیتوقف پیشتازانشان طی این مدت، لاجرم تحولات را به یک بزنگاه و پیچ
تاریخی کشانده است.
اکنون نشانهی این پیچ تاریخی چیست؟ یکی از وجوه برجسته آن، آثار قیامهای ۲دهه اخیر و بلوغشان به قیام دی ۹۶ و استمرار اعتراضات و آثار جانسخت آن
بر تمامیت دستگاه ولایت فقیه است. نشانه دیگر این پیچ، بنبست مطلق
بهاصطلاح اصلاحاتی است که مدعیان آن بیش از ۲دهه عمر نسلی را تلف کردند تا
آنان را به سراب موعود برسانند.
در این مقاله میخواهیم در همین گذرگاه بمانیم و قدری بیشتر به آثار قیام دی ۹۶ نظر بدوزیم. در همین ۲هفته اخیر شاهد اعترافهایی از جانب قطارکشان اصلاحاتچی بودهایم که اگرچه برای سرنوشت نسل جوان تأسفبار بوده، اما این هم تجربهیی است برای عبور از دهلیز درسهای تاریخ قبل از سیپدهدمان خجسته آزادی.
نخست ۲اعتراف را بنگریم تا مفهوم درسهای تاریخ را بهتر درک کنیم.
سال ۹۷ - بازی با سرنوشت ملتها
در هفته گذشته مصطفی تاجزاده(۱)
اعتراف کرد: «اشتباه کردیم اصل ولایت فقیه را در قانون اساسی آوردیم». این
حرف را سادهسازی نکنیم و طبیعیاش ندانیم. حالا به اعتراف دیگری از همین
قطارکشانان اصلاحاتچی توجه کنید. سعید حجاریان(۲) گفت: «سابقهٔ رانتخواری برخی از اصلاحطلبان به ۲دهه برمیگردد... اصلاحات برای حفظ نظام آمده بود».
این حرفها را چه عاملی در دهان اینها گذاشته تا مثل نقلونبات بیانش کنند؟ آبشخور این اعترافها کجاست؟ از طرفی چه کسانی ۳۸سال پیش آنقدر هوشیاری تاریخی، فلسفی، اجتماعی و سیاسی داشتند که همان موقع گذاشتن این اصل در قانون اساسی را خلاف منافع ملی و انسانی و منافی اصل آزادی دانستند و تأیید آن را تحریم کردند؟
اینها همان درسهای ناگزیز تاریخاند که معمولاً در پیچهای تاریخی به آنها میرسیم. در این بزنگاهها و پیچهای تاریخی، هم آه وحسرت به جانمان میافتد، هم مسئولیتشناسی میهنی و انسانی برای عبوردادن جامعهمان به جانب فردایی شایستهٔ آرزوهای تاریخیاش.
سال ۹۷ - بشارتدهندگان مانیفست سرنوشت
واقعیت این است که کسب آگاهی تاریخی برای یک ملت و یک جامعه، کار سختی است. این کار سخت را معمولاً پیشتاران انقلابی و آزادیخواه و مترقی با پرداختن بهای سنگین وفاداری به آزادی، برای مردم و جامعه محقق میکنند. اما همواره این مردم هستند که زندگی، رنج، تلاش و مداومت فرهنگشان
سرمایه و دستاورد عینی پیشتازانشان میباشد. این تلفیق و همبستگی بین مردم
و پیشاهنگان آزادی، در نهایت همان آگاهی تاریخی را به ظهور ناگزیرش مژده
میدهد. این مژده اکنون برای جامعه ما یک بار سیاسی و اجتماعی مهم یافته
است که خود را در شعار استراتژیک «اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تموم ماجرا»
بالغ نموده است. این شعار را باید بسیار جدی بگیریم و آن را وجهی از آگاهی
تاریخی مردممان بدانیم. برای رسیدن و شنیدن این شعار که به نظر میرسد باید
آن را عنوان یک «مانیفست» بنامیم، ایرانزمین از چه کوههای آتش و چه دریاهای خون که نگذشت!
سال ۹۷ - یک یادآوری تاریخی همراه درسی بزرگ
ای کاش همواره ذهنیت جنبشهای سیاسی و اجتماعی برای ملتها و پیشتازانشان همسان و همتراز بود.
این را از این بابت یادآوری میکنیم که همین اعتراف تاجزاده بر سر اشتباه
اصل ولایت فقیه در قانون اساسی را ۳۸سال پیش مجاهدین خلق ایران بسیار
رساتر و مستدلتر و تاریخیتر بیان کردند و فریاد زدند و هشدار دادند. همین اعتراف سعید حجاریان مبنی بر رانتخوار و چپاولگر بودن اصلاحاتچیها را
همان موقع مجاهدین خلق و گروهها و شخصیتهای مترقی آن روزگار پیشبینی
کردند و تأکید و اصرار نمودند که اگر حق آزادی از جانب خمینی و دستگاه حکومتیاش بهرسمیت
شناخته نشود، مسائل اقتصادی و تضادهای معیشتی مردم هم به بحرانهای لاعلاج
میگراید. به یاد داریم که سردار خلق موسی خیابانی در زمستان سال ۵۹ طی
مصاحبهیی با نشریه مجاهد ـ که نیمهمخفی چاپ و منتشر میشد ـ اعلام کرد:
«اگر حرمت آزادی نگاه داشته نشود، دیگر هیچ حرمتی باقی نخواهد ماند». (نقل
به مضمون)
سال ۹۷ - افسوس و افتخار
این یادآوریها، هم حسرت و آه آدمی را موجب میگردد و هم افتخار ملتی در گذرگاهها و پیچهای تاریخیاش است. حسرت و آه از این منظر که اصل ولایت فقیه چه جنایتها، رذالتها و پلشتیها را در میهن ما روا داشته و چه سرنوشتهایی را
به نیستی و نابودی کشاند؛ و افتخار نیز از این منظر که زندگی سیاسی و
اجتماعی و فرهنگی میهنمان پر است از ایستگاههای آگاهی تاریخی و مواضع
سرفرازانه و غرورانگیز انسانی و انقلابی و ملیاش.
سال ۹۷ - عمارت ایران در خشت ماهیتها
اکنون
ما صاحبان این درس و آگاهی تاریخی هستیم. اکنون ما به پیچ تعیین سرنوشت
آینده ایران رسیدهایم. اکنون به مصداق داستان «یل و اژدها» همه ما از «آهنگرخانه»ی تجربهها و آبدیدهگیها عبور کردهایم. حریف مردم ایران که همین دستگاه سراسر پلشت ولایت فقیه باشد، تمام آزمایشاتش را پس داده و کبادهکشان اصلاحچیاش هم به اعتراف خودشان توزرد درآمدند و مالهکشان حفظ عمارت جنایت و چپاول بودهاند.
اکنون سرنوشت عمارت ایران در خشت ماهیتها رقم میخورد و به مصداق «برای کشتیهای بیحرکت، موجها تصمیم میگیرند»، ما پایداران و وفاداران آزادی هستیم که سال ۹۷ را باید به جانب ساحل آزادی پارو بزنیم؛
اکنون به یمن سوختن تمام برگهای رجالهگری سیاسی و دجالیت مذهبی که در دستگاه ولایت فقیه و تمامیت نظام آخوندی متبلور شده است؛
اکنون به یمن پایداری وفاداران به آزادی در هیأت مقاومت بزرگ مردم ایران و نیز به میمنت قیام دی ۹۶؛
بر ماست که این پیچ و گذرگاه تاریخی را، هم به شایستگی درک کنیم و هم بهای رساندنش به بامداد خجسته آزادی را بپردازیم.
پانویس:
۱- مصطفی تاجزاده نقش
بسیار فعالی در سرکوب و شکنجه و سانسور داشت. وی بههمراه محسن آرمین
سازماندهی «کمیتههای انقلاب» را که عامل اصلی دستگیری، شکنجه و سرکوب مردم
بود بهعهده داشت. وی در همان سالهای سخت سرکوب دهه ۶۰ مدتی در سمتهای
مدیرکل مطبوعات و نشریات وزارت فرهنگ و ارشاد به سانسور و سرکوب نویسندگان
مشغول شد. او که دوران خمینی را عصر طلایی و روزهای خوش میدانست، بعد از
مرگ خمینی معاونت سیاسی وزارت کشور و مدتی سرپرستی وزارت کشور را به عهده
داشت.
۲- سعید حجاریان از مؤسسان وزارت اطلاعات
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر