لينك به منبع:
این روزها هر سایت و کانال و شبکه مجازی و روزنامهی رو باز میکنی، با اولین خبر و اولین کلمهیی که روبهرو میشی عبارت چهارشنبه سوری است.
حالا هر رسانهیی به مذاق و دلخواه خودش رفته توی داستان چهارشنبه سوری و از خروجی مطلوب خودش بیرون اومده.
آخوندها که پیشتر از اساس منکر چهارشنبه سوری بودن و اینو یه سنت خرافی؟! و ضداسلامی؟! و حتی به بیان آدمی مثل مرتضی مطهری، چهارشنبه سوری رو یه سنت احمقانه میدونستند، زیر ضرب مخالفت مردم، الآن به نقطهیی رسیدن که ضمن حفظ فتاوی صدتا یه غاز خود اما در عمل، چهارشنبه سوری رو به شرط و شروطی (یعنی چهارشنبه سوری بیخطر = قاشقزنی و فالگوش ایستادن و آجیل خوردن و...) مجاز! شمرده و اساساً خودشون براش دم و دستگاه اجرایی حکومتی چیده و خلاصه بهطور «دوفاکتو» اونو بهرسمیت شناختن!
حالا البته با این تبصره که تمام هم و غم رسانهییشونو صرف جلوگیری از اجرای مردمی مراسم و آتشبازی و در واقع آتشباریهایی کردن که جوونا در روز موعود بهسر تا پای رژیم و نهادهای در دسترسش میکنن.
آخوندها که طعم آتشباری قیام به حداقل 60مقر نمایندگان خامنهای در شهرستانها و آتشباری جوونا به حداقل 20حوزه جهل و جنایت آخوندی رو در همین قیام جاری مردم به چشم دیدن، تموم وحشتشون از اینه که شب چهارشنبهسوری که:
هم هوا تاریکه و شناسایی جوونا مشکلتر از قبل
و هم تجمع مردم برای آتیش روشن کردن یه امر طبیعی و همگانیه
و هم ملت از قبل کلی برای اینکار تهیه و تدارک دیدن، مواد محترقه و منفجره آماده کردن
و از طرف دیگه آخوندها خودشون هم توی این دو سه ماهه بعد از قیام با جنایتهایی که در حق مردم کردن، آتش کینه و نفرت مردمی از خودشونو هر چه بیشتر درش دمیدن و آتیششو شعلهورتر کردن
حالا در همچین شرایطی یک فرصت مردمی بینظیر هم طبق معمول سنواتی از راه رسیده و میدونو با تمامی اجزا و متعلقاتش برای مردم و جوونای زخمخورده از آخوندها بهطور کامل «چیده» و آماده کرده!
و آخوندها هم جز روضه ایمنی و هشدار امنیتی و تهدید دستگیری و زندان حرف دیگهیی برای زدن ندارن، موندن این وسط چطوری صحنه به این خطرناکی رو جمع کنند؟
این از حساب آخوندها و تبلیغاتشون
اما تبلیغات نوع بعدی تبلیغات یه عده «الکیخوش» و پرت از مرحله است که نشستن و اندر باب چیزهایی حرف میزنن و تبلیغ میکنن که در واقع، امر انجامشده تلقی میشه و حرفیست که از سکه افتاده. آدمهایی بیارتباط با واقعیت که مستمراً توی بوقهای کوچیک خودشون میدمن که «ما از چهارشنبه سوری کوتاه نمیایم!» حتی اگه شده از روی یه چوبکبریت روشن توی حیات خونهمون بپریم! آدمهایی که خیال میکنن قد و قواره مشکل الآن در این حده! غافل از اینکه جوونای مملکت الآن در نقطه استفاده بهینه از این سنت دیرپای مردمی برای پیشبرد امر مبارزه با رژیم ایرانستیزی هستند که این روزها در موضعی کاملاً دفاعی قرار گرفته و نه تنها اجرای مراسم چهارشنبه سوری رو پذیرفته بلکه خودش با دست خودش آمده و محلهایی رو برای اجرای حکومتی و کنترلشده اون مشخص و اعلام کرده و براش کلی پول و امکانات خرج کرده تا شاید مشکل بالغشدن مراسم چهارشنبه سوری به یک قیام آتشینو منتفی کنه یا حداقل جلوش سنگ بندازه.
خب به هر حال این نحوه طرح داستان چهارشنبه سوری هم، برای خودش حقیقتاً که داستانیه و باید با متانت از کنارش گذشت و چیزی نگفت تا چرت بعضیها نپره!
اما نوع سوم تبلیغات، تبلیغات مردمیه که آکنده از شعارهای آتشین و «دیکتاتوری سوز!» و تهاجمی است که چهارشنبه سوری رو فرصتی ملی و مردمی برای شعلهورتر کردن آتش قیام اعلام میکنن و در و دیوار مملکت و رسانههای مردمی رو هم از این قضیه پر کردن
این سه دسته یا جماعت یا گروه همگی در شمار آتشبیاران معرکه چهارشنبه سوری هستند، و طبعاً هر کدومشون به نوعی.
اما بین این سه گروه یا دسته یا جماعت، یکی هست که بیشتر از بقیه توی آتیش چهارشنبه سوری «فوت» میکنه یعنی به قول معروف توی آتیش میدمه!
اون کیه؟
حافظان قدیمی و ملالغطی سنتهای ملی و میهنی؟
مخالفان دیکتاتوری که همیشه در به در دنبال فرصتی مناسب برای آتش زدن بساط دیکتاتوری میگردن؟
یا خود نظام و دستگاه حکومتیش که الآن متولی رسمی مراسم شده و براش دستگاه اجرایی همراه با واحدهای امدادی! و کلی نیروی انتظامی!؟ به اضافه کلی قوانین تهدیدآمیز بازداشت و زندان و برخورد شدید با اخلالگران مراسم!؟ چیده و مستمراً هم این حرفها رو توی بوق میکنه
مثل این اطلاعیه دادستانی آخوندی که شنبهشب روی وایر خبرگزاریهای آخوندی رفت:
برای اینکه در شلوغی مطالب، حرف اصلی گم نشه سوالو دوباره تکرار میکنیم: هیزم بیار اصلی معرکه چهارشنبه سوری کیه؟ کدوم یکی از این سه جریانه؟
شاید هر کس بسته به تمایلش به یکی از این سه دسته، جماعت خودش یا جماعت و دسته مطلوب خودشو معرفی کنه. اما فارغ از هر حب و بغض سیاسی و تعصب گروهی و حزبی باید انصاف داد و گفت: هیزمبیار اصلی این معرکه آتشین خود آخوندا هستند!
آخوندها خودشون هیزم به آتش خشم و کین ملت میریزن
آخوندها خودشون روی این توده عواطف زخمخورده و مجروج نمک میپاشن
آخوندها خودشون روی آتیش کین و نفرت مردمی از خودشون بنزین میریزن و این آتشو شعلهورتر میکنن
چطوری؟
خبر زیرو نگاه کنید. پاسدار سعید قاسمی که معروفه به خلبازی درآوردن و شلوغ کردن معرکه، اخیراً رفته مناطق زلزلهزده کرمونشاه و یک کارگاه تولید کانکس و یه مقاطعهکاری خونهسازی راه انداخته و بعد هم شروع کرده به گرفتن عکس و مصاحبه و تبلیغات دوپولی آخوندی پاسداری که «ایهاالناس این ما پاسدارها هستیم که داریم برای زلزلهزدهها خونه درست میکنیم، کانکس درست میکنیم و...»
اما وقتی که گزارش و مصاحبهشو میخونی به ناگاه احساس میکنی فشار خون رفت بالای 17– 18و الآنه که رگ گردنت بترکه!
پاسدار دجال رفته اتوبوس قراضههای چند ده سال مونده توی دپوی سپاهو که به لعنت یزید هم نمیارزند برداشته برده توی مناطق زلزلهزده، یه رنگ پاشیده روشون و جای خونه و کانکس به قیمت میلیونی داده به مردم مستاصل و مصیبتزدهیی که هیچ پشت و پناه حکومتی ندارن که سهله، از حمایتهای مردمی هم بهعلت ممانعت همین پاسدارهای آدمکش، محروم شدن.
بعد هم این پاسدار موجی شروع کرده به دمیدن در بوق تبلیغاتیش که: بله ما داریم مشکل مردمو حل میکنیم و اینهم البته از معجزات آقا (یعنی علی خامنهایه)!
یک نگاه به عکس اتوبوس قراضههای حاج سعید موجی و آلونکهای بلوکیش بکنید و یک نگاه هم به آپارتمانهایی که همین پاسدارها به سرکردگی همین خامنهای ملعون و مدیریت پاسدار جنایتکار معدوم حسام خوشنویس (حسن شاطری) برای مزدوران حزبالشیطان در بیروت (پایتخت لبنان) ساختند بکنید و بعد ببینید چرا آخوندها اینهمه از آتیش خشم ملت و هر چی آتیشه مثل س... میترسن!؟
عکسها رو ببنید:
این، عکسی که میبینید عکس سه تا اتوبوس اسقاطیه که انداخته بودن توی دپوی اسقاطیها و حالا سعید قاسمی اونها رو برده رنگ کرده و به جای کانکس و خونه داده به زلزلهزدگان کرمونشاه. همین سعید قاسمی گفته بابت هرکدوم از این قراضهها یک میلیون و پونصد هزارتومن هم گرفته!
اما عکس بعدی
اینهم یه خونه دستساز سعید قاسمی و باندشه که ظاهراً فقط برای نمایش و عکس و فیلمبرداری رنگآمیزی شده یا شاید هم خونهیی باشه که روی به قول خودش «قدمگاه» خامنهای، موقع رفتن به مناطق زلزلهزده، درست کرده! عبارتی شرکآمیز که حاکی از همسانسازی یک آخوند بیمقدار با ائمه و معصومینه!
اما گذشته از این بحثها، وقتی به عکس و تصویر سایر خونههایی که همین جماعت ضدایرانی، در دست ساخت دارن نگاه میکنید با یک چیز دیگه روبهرو میشید که هیچ شباهتی به این یکی ندارن
ببینیمشون:
بله اینهم محلهٴی هست که خونهها رو (که معلوم نیست بابت هرکدومشون چندین میلیون یا میلیارد پول میگیره) در اون ساخته. (اینو در قیاس با اتوبوسهای اسقاطی میگم که برای رنگ کردنشون یک و نیم میلیون گفت گرفته!) بله خونهها رو میشه پشت سر سعید قاسمی دید. چندتا خونه بلوکی که با عکس و تفصیلات و کلی تبلیغ، مایه یک مصاحبه آنچنانی هم برای سعید قاسمی شده توی رسانهها.
اینهم کلیشه یکی از مصاحبههای پاسدار سعید قاسمی درباره «شاه»کارش برای زلزلهزدگان کرمونشاه!
در این مصاحبه سعید قاسمی کلی از شاهکار اتوبوسیش صحبت کرده، عکس یادگاری در «پز»های مختلف با «فیگور»های متعدد گرفته و بعد هم تیتر زده: معجزه آقا در کرمانشاه!
اصل صحبت این نوشته چی بود؟
هیزمبیار اصلی چهارشنبه سوری کیه؟
اینجا معجزه آقا!؟!؟ یعنی سید علی خامنهای رو برای مردم ایران و آدمکشهای حزبالله لبنان ببینید و قضاوت کنید که چه کسی بنزین روی آتش خشم ملت میریزه؟
اینها آپارتمانهاییه که خامنهای ضدایرانی برای مزدوزان لبنانیش ساخته. اسم منطقه هست ضاحیه. در حاشیه بیروت پایتخت لبنان قرار داره و یکی از مراکز اصلی رژیم در منطقه است.
سهم مردم مصببتزده و زلزلهدیده ما اتوبوس اسقاطی و چهارتا اتاقک بلوکی به اسم ویلاست.
اما به مزدورهای حزبالله که میرسه، این آپارتمانهای شیکو میسازن! حتی کرایهخونه ساکنان این آپارتمانها رو هم تا آماده شدن، همین خامنهای داده! این مطلبو یکی از خانمهای ساکن همین مجموعه در یک مصاحبه تلویزیونی و در تشکر از آقا! گفته
آخوندها حتی خیابونهای حزبالله رو هم براشون آذین بستن!
روشن نیست چرا این امامزاده جعلی و دجالمرام، در لبنان اینقدر خوب و قشنگ معجزه میکنه اما وقتی به مردم خودمون میرسه اینقدر چلاق و مافنگی میشه؟!
به نظر م اینهم یکی از اون حساب معوقههای نظامه که اگه واقعاً پس از سرنگونی چیزی ازشون باقی موند، باید در دادگاه صالحه مردم، جوابگوش باشن اما گذشته از آنچه که روزی نه چندان دور انشاالله در دادگاههای مردم در حق این جماعت ضدبشر و ضدایرانی خواهد رفت باز هم برگردیم به سوالی که در ابتدای این نوشته به آن وارد شدیم:
هیزمبیار و هیزمکش آتش چهارشنبه سوری کیه؟
کیه که بنزین روی آتش خشم مردم میریزه؟
کیه که لحظه به لحظه به کینه و نفرت مردم از این نظام سراپا فاسد و آدمکش و بیگانه با ایران و ایرانی اضافه میکنه؟
کبریتشو میزنه
درآتشش میدمه، فوتش میکنه و بعد هم احمقانه فریاد میزنه آی آتیش زدند آی....
البته جوونای عاصی و جون به لب رسیده ایران منتظر تقویم و سررسید نامه مناسبتهای سال نمیمونن و مثل قیام دی هر جا که اراده کنن آتیش میکشن به ریش و ریشه آخوندها و معجزاتشون!
سلام به چهارشنبه سوری!
- ایران
- 1396/12/21
این روزها هر سایت و کانال و شبکه مجازی و روزنامهی رو باز میکنی، با اولین خبر و اولین کلمهیی که روبهرو میشی عبارت چهارشنبه سوری است.
حالا هر رسانهیی به مذاق و دلخواه خودش رفته توی داستان چهارشنبه سوری و از خروجی مطلوب خودش بیرون اومده.
آخوندها که پیشتر از اساس منکر چهارشنبه سوری بودن و اینو یه سنت خرافی؟! و ضداسلامی؟! و حتی به بیان آدمی مثل مرتضی مطهری، چهارشنبه سوری رو یه سنت احمقانه میدونستند، زیر ضرب مخالفت مردم، الآن به نقطهیی رسیدن که ضمن حفظ فتاوی صدتا یه غاز خود اما در عمل، چهارشنبه سوری رو به شرط و شروطی (یعنی چهارشنبه سوری بیخطر = قاشقزنی و فالگوش ایستادن و آجیل خوردن و...) مجاز! شمرده و اساساً خودشون براش دم و دستگاه اجرایی حکومتی چیده و خلاصه بهطور «دوفاکتو» اونو بهرسمیت شناختن!
حالا البته با این تبصره که تمام هم و غم رسانهییشونو صرف جلوگیری از اجرای مردمی مراسم و آتشبازی و در واقع آتشباریهایی کردن که جوونا در روز موعود بهسر تا پای رژیم و نهادهای در دسترسش میکنن.
آخوندها که طعم آتشباری قیام به حداقل 60مقر نمایندگان خامنهای در شهرستانها و آتشباری جوونا به حداقل 20حوزه جهل و جنایت آخوندی رو در همین قیام جاری مردم به چشم دیدن، تموم وحشتشون از اینه که شب چهارشنبهسوری که:
هم هوا تاریکه و شناسایی جوونا مشکلتر از قبل
و هم تجمع مردم برای آتیش روشن کردن یه امر طبیعی و همگانیه
و هم ملت از قبل کلی برای اینکار تهیه و تدارک دیدن، مواد محترقه و منفجره آماده کردن
و از طرف دیگه آخوندها خودشون هم توی این دو سه ماهه بعد از قیام با جنایتهایی که در حق مردم کردن، آتش کینه و نفرت مردمی از خودشونو هر چه بیشتر درش دمیدن و آتیششو شعلهورتر کردن
حالا در همچین شرایطی یک فرصت مردمی بینظیر هم طبق معمول سنواتی از راه رسیده و میدونو با تمامی اجزا و متعلقاتش برای مردم و جوونای زخمخورده از آخوندها بهطور کامل «چیده» و آماده کرده!
و آخوندها هم جز روضه ایمنی و هشدار امنیتی و تهدید دستگیری و زندان حرف دیگهیی برای زدن ندارن، موندن این وسط چطوری صحنه به این خطرناکی رو جمع کنند؟
این از حساب آخوندها و تبلیغاتشون
اما تبلیغات نوع بعدی تبلیغات یه عده «الکیخوش» و پرت از مرحله است که نشستن و اندر باب چیزهایی حرف میزنن و تبلیغ میکنن که در واقع، امر انجامشده تلقی میشه و حرفیست که از سکه افتاده. آدمهایی بیارتباط با واقعیت که مستمراً توی بوقهای کوچیک خودشون میدمن که «ما از چهارشنبه سوری کوتاه نمیایم!» حتی اگه شده از روی یه چوبکبریت روشن توی حیات خونهمون بپریم! آدمهایی که خیال میکنن قد و قواره مشکل الآن در این حده! غافل از اینکه جوونای مملکت الآن در نقطه استفاده بهینه از این سنت دیرپای مردمی برای پیشبرد امر مبارزه با رژیم ایرانستیزی هستند که این روزها در موضعی کاملاً دفاعی قرار گرفته و نه تنها اجرای مراسم چهارشنبه سوری رو پذیرفته بلکه خودش با دست خودش آمده و محلهایی رو برای اجرای حکومتی و کنترلشده اون مشخص و اعلام کرده و براش کلی پول و امکانات خرج کرده تا شاید مشکل بالغشدن مراسم چهارشنبه سوری به یک قیام آتشینو منتفی کنه یا حداقل جلوش سنگ بندازه.
خب به هر حال این نحوه طرح داستان چهارشنبه سوری هم، برای خودش حقیقتاً که داستانیه و باید با متانت از کنارش گذشت و چیزی نگفت تا چرت بعضیها نپره!
اما نوع سوم تبلیغات، تبلیغات مردمیه که آکنده از شعارهای آتشین و «دیکتاتوری سوز!» و تهاجمی است که چهارشنبه سوری رو فرصتی ملی و مردمی برای شعلهورتر کردن آتش قیام اعلام میکنن و در و دیوار مملکت و رسانههای مردمی رو هم از این قضیه پر کردن
این سه دسته یا جماعت یا گروه همگی در شمار آتشبیاران معرکه چهارشنبه سوری هستند، و طبعاً هر کدومشون به نوعی.
اما بین این سه گروه یا دسته یا جماعت، یکی هست که بیشتر از بقیه توی آتیش چهارشنبه سوری «فوت» میکنه یعنی به قول معروف توی آتیش میدمه!
اون کیه؟
حافظان قدیمی و ملالغطی سنتهای ملی و میهنی؟
مخالفان دیکتاتوری که همیشه در به در دنبال فرصتی مناسب برای آتش زدن بساط دیکتاتوری میگردن؟
یا خود نظام و دستگاه حکومتیش که الآن متولی رسمی مراسم شده و براش دستگاه اجرایی همراه با واحدهای امدادی! و کلی نیروی انتظامی!؟ به اضافه کلی قوانین تهدیدآمیز بازداشت و زندان و برخورد شدید با اخلالگران مراسم!؟ چیده و مستمراً هم این حرفها رو توی بوق میکنه
مثل این اطلاعیه دادستانی آخوندی که شنبهشب روی وایر خبرگزاریهای آخوندی رفت:
برای اینکه در شلوغی مطالب، حرف اصلی گم نشه سوالو دوباره تکرار میکنیم: هیزم بیار اصلی معرکه چهارشنبه سوری کیه؟ کدوم یکی از این سه جریانه؟
شاید هر کس بسته به تمایلش به یکی از این سه دسته، جماعت خودش یا جماعت و دسته مطلوب خودشو معرفی کنه. اما فارغ از هر حب و بغض سیاسی و تعصب گروهی و حزبی باید انصاف داد و گفت: هیزمبیار اصلی این معرکه آتشین خود آخوندا هستند!
آخوندها خودشون هیزم به آتش خشم و کین ملت میریزن
آخوندها خودشون روی این توده عواطف زخمخورده و مجروج نمک میپاشن
آخوندها خودشون روی آتیش کین و نفرت مردمی از خودشون بنزین میریزن و این آتشو شعلهورتر میکنن
چطوری؟
خبر زیرو نگاه کنید. پاسدار سعید قاسمی که معروفه به خلبازی درآوردن و شلوغ کردن معرکه، اخیراً رفته مناطق زلزلهزده کرمونشاه و یک کارگاه تولید کانکس و یه مقاطعهکاری خونهسازی راه انداخته و بعد هم شروع کرده به گرفتن عکس و مصاحبه و تبلیغات دوپولی آخوندی پاسداری که «ایهاالناس این ما پاسدارها هستیم که داریم برای زلزلهزدهها خونه درست میکنیم، کانکس درست میکنیم و...»
اما وقتی که گزارش و مصاحبهشو میخونی به ناگاه احساس میکنی فشار خون رفت بالای 17– 18و الآنه که رگ گردنت بترکه!
پاسدار دجال رفته اتوبوس قراضههای چند ده سال مونده توی دپوی سپاهو که به لعنت یزید هم نمیارزند برداشته برده توی مناطق زلزلهزده، یه رنگ پاشیده روشون و جای خونه و کانکس به قیمت میلیونی داده به مردم مستاصل و مصیبتزدهیی که هیچ پشت و پناه حکومتی ندارن که سهله، از حمایتهای مردمی هم بهعلت ممانعت همین پاسدارهای آدمکش، محروم شدن.
بعد هم این پاسدار موجی شروع کرده به دمیدن در بوق تبلیغاتیش که: بله ما داریم مشکل مردمو حل میکنیم و اینهم البته از معجزات آقا (یعنی علی خامنهایه)!
یک نگاه به عکس اتوبوس قراضههای حاج سعید موجی و آلونکهای بلوکیش بکنید و یک نگاه هم به آپارتمانهایی که همین پاسدارها به سرکردگی همین خامنهای ملعون و مدیریت پاسدار جنایتکار معدوم حسام خوشنویس (حسن شاطری) برای مزدوران حزبالشیطان در بیروت (پایتخت لبنان) ساختند بکنید و بعد ببینید چرا آخوندها اینهمه از آتیش خشم ملت و هر چی آتیشه مثل س... میترسن!؟
عکسها رو ببنید:
این، عکسی که میبینید عکس سه تا اتوبوس اسقاطیه که انداخته بودن توی دپوی اسقاطیها و حالا سعید قاسمی اونها رو برده رنگ کرده و به جای کانکس و خونه داده به زلزلهزدگان کرمونشاه. همین سعید قاسمی گفته بابت هرکدوم از این قراضهها یک میلیون و پونصد هزارتومن هم گرفته!
اما عکس بعدی
اینهم یه خونه دستساز سعید قاسمی و باندشه که ظاهراً فقط برای نمایش و عکس و فیلمبرداری رنگآمیزی شده یا شاید هم خونهیی باشه که روی به قول خودش «قدمگاه» خامنهای، موقع رفتن به مناطق زلزلهزده، درست کرده! عبارتی شرکآمیز که حاکی از همسانسازی یک آخوند بیمقدار با ائمه و معصومینه!
اما گذشته از این بحثها، وقتی به عکس و تصویر سایر خونههایی که همین جماعت ضدایرانی، در دست ساخت دارن نگاه میکنید با یک چیز دیگه روبهرو میشید که هیچ شباهتی به این یکی ندارن
ببینیمشون:
بله اینهم محلهٴی هست که خونهها رو (که معلوم نیست بابت هرکدومشون چندین میلیون یا میلیارد پول میگیره) در اون ساخته. (اینو در قیاس با اتوبوسهای اسقاطی میگم که برای رنگ کردنشون یک و نیم میلیون گفت گرفته!) بله خونهها رو میشه پشت سر سعید قاسمی دید. چندتا خونه بلوکی که با عکس و تفصیلات و کلی تبلیغ، مایه یک مصاحبه آنچنانی هم برای سعید قاسمی شده توی رسانهها.
اینهم کلیشه یکی از مصاحبههای پاسدار سعید قاسمی درباره «شاه»کارش برای زلزلهزدگان کرمونشاه!
در این مصاحبه سعید قاسمی کلی از شاهکار اتوبوسیش صحبت کرده، عکس یادگاری در «پز»های مختلف با «فیگور»های متعدد گرفته و بعد هم تیتر زده: معجزه آقا در کرمانشاه!
اصل صحبت این نوشته چی بود؟
هیزمبیار اصلی چهارشنبه سوری کیه؟
اینجا معجزه آقا!؟!؟ یعنی سید علی خامنهای رو برای مردم ایران و آدمکشهای حزبالله لبنان ببینید و قضاوت کنید که چه کسی بنزین روی آتش خشم ملت میریزه؟
اینها آپارتمانهاییه که خامنهای ضدایرانی برای مزدوزان لبنانیش ساخته. اسم منطقه هست ضاحیه. در حاشیه بیروت پایتخت لبنان قرار داره و یکی از مراکز اصلی رژیم در منطقه است.
سهم مردم مصببتزده و زلزلهدیده ما اتوبوس اسقاطی و چهارتا اتاقک بلوکی به اسم ویلاست.
اما به مزدورهای حزبالله که میرسه، این آپارتمانهای شیکو میسازن! حتی کرایهخونه ساکنان این آپارتمانها رو هم تا آماده شدن، همین خامنهای داده! این مطلبو یکی از خانمهای ساکن همین مجموعه در یک مصاحبه تلویزیونی و در تشکر از آقا! گفته
آخوندها حتی خیابونهای حزبالله رو هم براشون آذین بستن!
روشن نیست چرا این امامزاده جعلی و دجالمرام، در لبنان اینقدر خوب و قشنگ معجزه میکنه اما وقتی به مردم خودمون میرسه اینقدر چلاق و مافنگی میشه؟!
به نظر م اینهم یکی از اون حساب معوقههای نظامه که اگه واقعاً پس از سرنگونی چیزی ازشون باقی موند، باید در دادگاه صالحه مردم، جوابگوش باشن اما گذشته از آنچه که روزی نه چندان دور انشاالله در دادگاههای مردم در حق این جماعت ضدبشر و ضدایرانی خواهد رفت باز هم برگردیم به سوالی که در ابتدای این نوشته به آن وارد شدیم:
هیزمبیار و هیزمکش آتش چهارشنبه سوری کیه؟
کیه که بنزین روی آتش خشم مردم میریزه؟
کیه که لحظه به لحظه به کینه و نفرت مردم از این نظام سراپا فاسد و آدمکش و بیگانه با ایران و ایرانی اضافه میکنه؟
کبریتشو میزنه
درآتشش میدمه، فوتش میکنه و بعد هم احمقانه فریاد میزنه آی آتیش زدند آی....
البته جوونای عاصی و جون به لب رسیده ایران منتظر تقویم و سررسید نامه مناسبتهای سال نمیمونن و مثل قیام دی هر جا که اراده کنن آتیش میکشن به ریش و ریشه آخوندها و معجزاتشون!
سلام به چهارشنبه سوری!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر