لينك به منبع:
- 1396/12/21
آتش جواب آتش
چهارشنبه سوری یا «چهارشنبه سرخ» جشنی است باستانی که از دیرباز تا کنون طی مراسمی ویژه در آخرین شب چهارشنبه سال کهنه یعنی سهشنبهشب بر گستره سرزمینهای پهناور پارسیزبانان برپا میشود.
چهارشنبه سوری از ترکیب ۲واژه چهارشنبه و سوری بهمعنای جشن و پایکوبی ساخته شده است. در ادبیات پارسی این کلمه بهمعنی شادی و سرور همراه با رنگ سرخ که آتش همان سرخی است؛ میباشد. بر اساس آیین باستانی ایران، در این روز، آتش بزرگی برافروخته شده و تا صبح فردا که خورشید طلوع میکند ادامه دارد. از ظهر روز سهشنبه که آتش روشن میشود، مردم از روی آن میپرند و جمله «زردی من از تو، سرخی تو از من» را با خود تکرار میکنند. مردم با گفتن این جمله، از آتش میخواهند تا زردی و مشکلات و بیماری و نحوست و پلیدی را از بین ببرد و سرخی، گرمی و همچنین نیروی جدیدی را برای آغاز سال نو به آنها ببخشد. در شاهنامه فردوسی اشارههایی به جشن چهارشنبه و سال نو شده است. کمااینکه نوروز نیز، مفهوم آزادی و رهایی از بند اسارت، بندگی، ظلم و جور ستمکاران، زایشی نو و ازسرگیری کار و تلاش دوباره برای زندگی دارد.
در برخی شهرهاى ایران از جمله کردستان، فارس یا خوزستان، شاهد برافروختن هیمههای آتش بر فراز بامها هستیم.
فلسفه آتشافروزی
آتش، نزد ایرانیان باستان، مقدس و پلیدیزدا بهشمار میرفت و آن را نماینده فروغ و فرّه ایزدی و فروغ یزدانی که هر ناپاکی و پلیدی را پاک میکند میدانستند. آتش نزد ایرانیان نماد روشنی، پاکی، طراوت، سازندگی، زندگی، تندرستی و در پایان بارزترین نماد خداوند در روی زمین است.
فلسفه پریدن از آتش و دور هم جمعشدن بهمعنی دوری از آسیب اهریمن میباشد. لذا جمع شدن در این شب را میتوان فرار از نحوست و سلطه دیوان دانست.
پریدن از روی آتش و یا گذر از آتش در تاریخ و ادبیات ایران باستان دارای سوابق فراوانی است که مشهورترین آن گذشتن سیاورشن یا سیاوش شاهزاده ایرانی فرزند کیکاووس و پدر کیخسرو پادشاه اساطیری دوره شاهان کیانی از گذرگاه ۲توده بزرگ از آتش فروزان است. فردوسی، حماسهسرای ایران این داستان آموزنده و جالب را از خوتای نامک یا خدای نامک به پارسی دری برگردانده شده بود، بهنظم کشیده است.
در برگزاری چهارشنبه سوری ۲عنصر آتش و آب نقش اساسی دارند، که از مهمترین بخشهای مناسک بازگشت سیاووش به زمین است.
بین عوام نام فرزند کیکاووس یا کاووس شاه پادشاه کیانی بهعنوان سیاورشن یا سیاوش نامور است و جالب این است که واژه سیاورشن به همین صورت فقط در زبان و ادبیات گیلکی که اصیلترین و نزدیکترین گفتار به زبان پارسی باستان است دیده میشود.
فردوسی هم در شعرهایش به این «عادت قدیم» اشارههایی داشته است:
ستاره شمر گفت بهرام را که در «چهارشنبه» مزن کام را
اگر زین بپیچی گزند آیدت همه کار ناسودمند آیدت
یکی باغ بُد در میان سپاه از این روی و زان روی بُد رزمگاه
بشد "چارشنبه" هم از بامداد بدان باغ که امروز باشیم شاد
ببردند پر مایه گستردنی می و رود و رامشگر و خوردنی
ز جیحون همی آتش افروختند زمین و هوا را همی سوختند
زردی من از تو، سرخی تو از من
هفت کپه آتش و پریدن از روی آن با زمزمه «زردی من از تو، سرخی تو از من» را میتوان ماندگارترین آیین چهارشنبه سوری، دانست که همچنان در کوچهپسکوچههای ایران، افغانستان، تاجیکستان، بخشی از ازبکستان و حتی قرقیزستان انجام میشود. مراسمی برای استقبال بهار و زندهشدن طبیعت. مردم در حال پریدن از روی آتش ترانههایی میخوانند:
زردی من از تو، سرخی تو از من
غم برو شادی بیا، محنت برو روزی بیا
ای شب چهارشنبه، ای کلیه جاردنده، بده مراد بنده
سایر آیینهای چهارشنبه سوری
چهارشنبه سوری در کنار جشن و پایکوبی، ۴آیین مشخص دارد که عبارت است از افروختن آتش، قاشقزنی، فالگوشی و گرهگشایی و آجیل مشکلگشا. افروختن آتش عنصر بنیادین و اصلی آیین چهارشنبه سوری است. در این جشن در سراسر ایران ۳کپه آتش به نشانه ۳پند بزرگ ایرانیان باستان یعنی پندار نیک، کردار نیک و گفتار نیک یا ۷کپه آتش به نشانه ۷امشاسپندان) برپا میشود و مردم از روی آنها میپرند. رسم دوم چهارشنبه سوری، قاشقزنی است؛ در این رسم، دخترها و پسرهای جوان، پارچهیی بر سو خود کشیده تا ظاهر آن قابل تشخیص نباشد و سپس به در خانه دوستان و همسایههای خود میروند؛ صاحبخانه با شنیدن صدای خوردن قاشق به کاسه، به بیرون از خانه آمده و داخل کاسه آجیل چهارشنبه سوری، شیرینی، و پول میریزد. در زند اوستا آمده است که در ۵روز آخر سال تا ۵روز اول فروردینماه، ارواح از دوزخ رها میشوند و در اصل قاشقزنی، استفاده ارواح از زبان بدنی به جای زبان گفتار است. فالگوشی و گرهگشایی، یکی دیگر از رسمهای چهارشنبهسوری است که در آن دختران جوان نیت کرده و سپس پشت یک دیواری میایستند و به صحبتهای رهگذران گوش میدهند؛ سپس با تفسیر این سخنها، مثل یک فال پاسخ نیت خود را پیدا میکنند.
دشمنی دیکتاتوری ولایت فقیه با چهارشنبهسوری
آتش افروختن در چهارشنبه سوری، به همان میزان که در دل ایرانیان امید و شوق و گرما میافروزد در دل پاسداران، بسیجیان و آخوندها رعب و هراس میافکند.
این رژیم از ابتدای به قدرت رسیدن، فرهنگ کهن ایرانزمین را به سخره گرفت و مورد ایلغار خود قرار داد؛ فرهنگی که با اقتدار خود طی هزاران سال ایران را در برابر هجوم کشورگشایان، زندگیستیزان و جهانخواران حفظ کرده است.
این رژیم برای کشتن روح سرزندگی در یک ملت، نیازمند مروج عزا و هر آنچه از سیاهی است میباشد. در نقطهٴ مقابل، فرهنگ ایران زنده، پویا و زندگیزاست. در نمادهای سفرهٴ هفتسین روح سرشار زندگی را میبینیم. سبزه، سمنو، سنجد، سیب سرخ، آینه و ماهی سرخ و...
آتش برای ایرانیان مظهر پاکی و پاکباختگی، گرما، شور و اشتیاق است. پریدن از آتش با شعار «زردی من از تو، سرخی تو از من» بیانگر به آتش سپردن هر نوع زردی، زردرویی، ترس، دلمردگی و یأس به آتش و ستاندن سرخی، سرخرویی و نشاط و جنگاوری و شور و سرزندگی و گرما و اعتماد و یقین از آن است.
در چهارشنبه سوری نباید شهرها خاموش بمانند
اگر دیکتاتوری آخوندی میخواهد چهارشنبه سوری به سور تبدیل نشود و ساکت بماند، بر ماست که آن را به جشن ملی تبدیل کنیم؛ جشنی توأمان با جنگ برای بیرون کشیدن ایران از دهان حاکمیت استبداد مذهبی.
چهارشنبه سوری فرصت همبستگی اقشار مختلف مردم برای اعتراض و قیام علیه رژیم آخوندی است. با تشکیل اجتماع و کانونهای شورشی و گردآمدن در محلهها در پای بتههای آتش؛ جمعی قوی میشویم، ترسهایمان فرومیریزد. زیرا قدرت در جمع ماست. نباید بگذاریم جایی از شهر سوت و کور و سرد و خاموش و بدون گرما و روشنی بماند.
چهارشنبه سوری فرصتی برای تشکیل کانونهای شورشی است. کانونهای شورشی میتواند از دو یا چند نفر تشکیل شود و دست به پراتیکهای مختلفی مانند شعارنویسی، پخش اعلامیه، فیلمبرداری از تظاهرات و صحنههای قیام، بردن شعارهای مردمی و قیامآفرین به میان مردم، تشکیل کانونهای شورشی دیگر و دهها و صدها اقدام خلاقانه در راستای قیام باشد. از همین الآن میتوان به آن اقدام نمود.
چهارشنبه سوری را به میدانی برای کارزار آزادی تبدیل کنیم. تا هنگامی که حاکمیت سیاه زمستانی آخوندها در ایران حاکم است نباید آتش خاموش شود.
چهارشنبه سوری زمینهیی مناسب و محرک برای قیام است؛ قیامی که در دی ۹۶نشان داد از پتانسیلی شگرف برخوردار است و تا بهزیرکشیدن استبداد مذهبی سر بازایستادن و خاموش شدن ندارد.
خیزش کشاورزان دلیر در ورزنه اصفهان و رویارویی دلیرانهٴ آنان با شحنگان سیاهپوش حکومتی نخستین بارقههای قیام چهارشنبه سوری است، آنان را به حمایت برخیزیم و صدایمان را به صدایشان پیوند بزنیم.
چهارشنبه سوری برای ما علامتی از جنگ و آتشباران ارتجاع و علامت سرخی مقاومت و زردی دشمن خلق و میهن ماست.
چهارشنبه سوری روز ایران، قیام و آزادی است. برخیزیم و آن را به قیامی فراگستر تبدیل نماییم. تجربه نشان داده که ما میتوانیم و باید.
چهارشنبه سوری یا «چهارشنبه سرخ» جشنی است باستانی که از دیرباز تا کنون طی مراسمی ویژه در آخرین شب چهارشنبه سال کهنه یعنی سهشنبهشب بر گستره سرزمینهای پهناور پارسیزبانان برپا میشود.
چهارشنبه سوری از ترکیب ۲واژه چهارشنبه و سوری بهمعنای جشن و پایکوبی ساخته شده است. در ادبیات پارسی این کلمه بهمعنی شادی و سرور همراه با رنگ سرخ که آتش همان سرخی است؛ میباشد. بر اساس آیین باستانی ایران، در این روز، آتش بزرگی برافروخته شده و تا صبح فردا که خورشید طلوع میکند ادامه دارد. از ظهر روز سهشنبه که آتش روشن میشود، مردم از روی آن میپرند و جمله «زردی من از تو، سرخی تو از من» را با خود تکرار میکنند. مردم با گفتن این جمله، از آتش میخواهند تا زردی و مشکلات و بیماری و نحوست و پلیدی را از بین ببرد و سرخی، گرمی و همچنین نیروی جدیدی را برای آغاز سال نو به آنها ببخشد. در شاهنامه فردوسی اشارههایی به جشن چهارشنبه و سال نو شده است. کمااینکه نوروز نیز، مفهوم آزادی و رهایی از بند اسارت، بندگی، ظلم و جور ستمکاران، زایشی نو و ازسرگیری کار و تلاش دوباره برای زندگی دارد.
در برخی شهرهاى ایران از جمله کردستان، فارس یا خوزستان، شاهد برافروختن هیمههای آتش بر فراز بامها هستیم.
فلسفه آتشافروزی
آتش، نزد ایرانیان باستان، مقدس و پلیدیزدا بهشمار میرفت و آن را نماینده فروغ و فرّه ایزدی و فروغ یزدانی که هر ناپاکی و پلیدی را پاک میکند میدانستند. آتش نزد ایرانیان نماد روشنی، پاکی، طراوت، سازندگی، زندگی، تندرستی و در پایان بارزترین نماد خداوند در روی زمین است.
فلسفه پریدن از آتش و دور هم جمعشدن بهمعنی دوری از آسیب اهریمن میباشد. لذا جمع شدن در این شب را میتوان فرار از نحوست و سلطه دیوان دانست.
پریدن از روی آتش و یا گذر از آتش در تاریخ و ادبیات ایران باستان دارای سوابق فراوانی است که مشهورترین آن گذشتن سیاورشن یا سیاوش شاهزاده ایرانی فرزند کیکاووس و پدر کیخسرو پادشاه اساطیری دوره شاهان کیانی از گذرگاه ۲توده بزرگ از آتش فروزان است. فردوسی، حماسهسرای ایران این داستان آموزنده و جالب را از خوتای نامک یا خدای نامک به پارسی دری برگردانده شده بود، بهنظم کشیده است.
در برگزاری چهارشنبه سوری ۲عنصر آتش و آب نقش اساسی دارند، که از مهمترین بخشهای مناسک بازگشت سیاووش به زمین است.
بین عوام نام فرزند کیکاووس یا کاووس شاه پادشاه کیانی بهعنوان سیاورشن یا سیاوش نامور است و جالب این است که واژه سیاورشن به همین صورت فقط در زبان و ادبیات گیلکی که اصیلترین و نزدیکترین گفتار به زبان پارسی باستان است دیده میشود.
فردوسی هم در شعرهایش به این «عادت قدیم» اشارههایی داشته است:
ستاره شمر گفت بهرام را که در «چهارشنبه» مزن کام را
اگر زین بپیچی گزند آیدت همه کار ناسودمند آیدت
یکی باغ بُد در میان سپاه از این روی و زان روی بُد رزمگاه
بشد "چارشنبه" هم از بامداد بدان باغ که امروز باشیم شاد
ببردند پر مایه گستردنی می و رود و رامشگر و خوردنی
ز جیحون همی آتش افروختند زمین و هوا را همی سوختند
زردی من از تو، سرخی تو از من
هفت کپه آتش و پریدن از روی آن با زمزمه «زردی من از تو، سرخی تو از من» را میتوان ماندگارترین آیین چهارشنبه سوری، دانست که همچنان در کوچهپسکوچههای ایران، افغانستان، تاجیکستان، بخشی از ازبکستان و حتی قرقیزستان انجام میشود. مراسمی برای استقبال بهار و زندهشدن طبیعت. مردم در حال پریدن از روی آتش ترانههایی میخوانند:
زردی من از تو، سرخی تو از من
غم برو شادی بیا، محنت برو روزی بیا
ای شب چهارشنبه، ای کلیه جاردنده، بده مراد بنده
سایر آیینهای چهارشنبه سوری
چهارشنبه سوری در کنار جشن و پایکوبی، ۴آیین مشخص دارد که عبارت است از افروختن آتش، قاشقزنی، فالگوشی و گرهگشایی و آجیل مشکلگشا. افروختن آتش عنصر بنیادین و اصلی آیین چهارشنبه سوری است. در این جشن در سراسر ایران ۳کپه آتش به نشانه ۳پند بزرگ ایرانیان باستان یعنی پندار نیک، کردار نیک و گفتار نیک یا ۷کپه آتش به نشانه ۷امشاسپندان) برپا میشود و مردم از روی آنها میپرند. رسم دوم چهارشنبه سوری، قاشقزنی است؛ در این رسم، دخترها و پسرهای جوان، پارچهیی بر سو خود کشیده تا ظاهر آن قابل تشخیص نباشد و سپس به در خانه دوستان و همسایههای خود میروند؛ صاحبخانه با شنیدن صدای خوردن قاشق به کاسه، به بیرون از خانه آمده و داخل کاسه آجیل چهارشنبه سوری، شیرینی، و پول میریزد. در زند اوستا آمده است که در ۵روز آخر سال تا ۵روز اول فروردینماه، ارواح از دوزخ رها میشوند و در اصل قاشقزنی، استفاده ارواح از زبان بدنی به جای زبان گفتار است. فالگوشی و گرهگشایی، یکی دیگر از رسمهای چهارشنبهسوری است که در آن دختران جوان نیت کرده و سپس پشت یک دیواری میایستند و به صحبتهای رهگذران گوش میدهند؛ سپس با تفسیر این سخنها، مثل یک فال پاسخ نیت خود را پیدا میکنند.
دشمنی دیکتاتوری ولایت فقیه با چهارشنبهسوری
آتش افروختن در چهارشنبه سوری، به همان میزان که در دل ایرانیان امید و شوق و گرما میافروزد در دل پاسداران، بسیجیان و آخوندها رعب و هراس میافکند.
این رژیم از ابتدای به قدرت رسیدن، فرهنگ کهن ایرانزمین را به سخره گرفت و مورد ایلغار خود قرار داد؛ فرهنگی که با اقتدار خود طی هزاران سال ایران را در برابر هجوم کشورگشایان، زندگیستیزان و جهانخواران حفظ کرده است.
این رژیم برای کشتن روح سرزندگی در یک ملت، نیازمند مروج عزا و هر آنچه از سیاهی است میباشد. در نقطهٴ مقابل، فرهنگ ایران زنده، پویا و زندگیزاست. در نمادهای سفرهٴ هفتسین روح سرشار زندگی را میبینیم. سبزه، سمنو، سنجد، سیب سرخ، آینه و ماهی سرخ و...
آتش برای ایرانیان مظهر پاکی و پاکباختگی، گرما، شور و اشتیاق است. پریدن از آتش با شعار «زردی من از تو، سرخی تو از من» بیانگر به آتش سپردن هر نوع زردی، زردرویی، ترس، دلمردگی و یأس به آتش و ستاندن سرخی، سرخرویی و نشاط و جنگاوری و شور و سرزندگی و گرما و اعتماد و یقین از آن است.
در چهارشنبه سوری نباید شهرها خاموش بمانند
اگر دیکتاتوری آخوندی میخواهد چهارشنبه سوری به سور تبدیل نشود و ساکت بماند، بر ماست که آن را به جشن ملی تبدیل کنیم؛ جشنی توأمان با جنگ برای بیرون کشیدن ایران از دهان حاکمیت استبداد مذهبی.
چهارشنبه سوری فرصت همبستگی اقشار مختلف مردم برای اعتراض و قیام علیه رژیم آخوندی است. با تشکیل اجتماع و کانونهای شورشی و گردآمدن در محلهها در پای بتههای آتش؛ جمعی قوی میشویم، ترسهایمان فرومیریزد. زیرا قدرت در جمع ماست. نباید بگذاریم جایی از شهر سوت و کور و سرد و خاموش و بدون گرما و روشنی بماند.
چهارشنبه سوری فرصتی برای تشکیل کانونهای شورشی است. کانونهای شورشی میتواند از دو یا چند نفر تشکیل شود و دست به پراتیکهای مختلفی مانند شعارنویسی، پخش اعلامیه، فیلمبرداری از تظاهرات و صحنههای قیام، بردن شعارهای مردمی و قیامآفرین به میان مردم، تشکیل کانونهای شورشی دیگر و دهها و صدها اقدام خلاقانه در راستای قیام باشد. از همین الآن میتوان به آن اقدام نمود.
چهارشنبه سوری را به میدانی برای کارزار آزادی تبدیل کنیم. تا هنگامی که حاکمیت سیاه زمستانی آخوندها در ایران حاکم است نباید آتش خاموش شود.
چهارشنبه سوری زمینهیی مناسب و محرک برای قیام است؛ قیامی که در دی ۹۶نشان داد از پتانسیلی شگرف برخوردار است و تا بهزیرکشیدن استبداد مذهبی سر بازایستادن و خاموش شدن ندارد.
خیزش کشاورزان دلیر در ورزنه اصفهان و رویارویی دلیرانهٴ آنان با شحنگان سیاهپوش حکومتی نخستین بارقههای قیام چهارشنبه سوری است، آنان را به حمایت برخیزیم و صدایمان را به صدایشان پیوند بزنیم.
چهارشنبه سوری برای ما علامتی از جنگ و آتشباران ارتجاع و علامت سرخی مقاومت و زردی دشمن خلق و میهن ماست.
چهارشنبه سوری روز ایران، قیام و آزادی است. برخیزیم و آن را به قیامی فراگستر تبدیل نماییم. تجربه نشان داده که ما میتوانیم و باید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر