لينك به منبع:
- 1396/12/20
سوال: حرفهای روحانی در این هفته که در جلسه دولت هم بیان کرد، بهطور مشخص حاکی از تشدید تضادها و بحرانها در داخل حاکمیت است. این حرفها در جواب حملاتی بود که باند مقابل به خودش و هیأت دولتش میکرد. باز هم دیدیم که بعد از این حرفها، مجلس به این موضوع پرداخت و حملاتش را ادامه داد. اجازه بدهید چند نمونه را ببینیم تا من سوالم را در این رابطه مطرح کنم.
تلویزیون
رژیم، آخوند سالک: «شما در طول دوره یازدهم و دوازدهم، بالغ بر50مورد به
ملت ایران توهین کردید. اخیراً حضور پرقدرت مردم در 22بهمن را با مسأله
رفراندوم مطرح میکنید. اگر این روندی را که در پیش گرفتهاید و ما آن
مطالب را دنبال کنیم، شما ما را به این نتیجه میرسانید که یا پای استیضاح
شما یا پای اجرای اصل 89قانون اساسی ـ یعنی عدم کفایت سیاسی ـ را رقم
بزنیم. شما عامل عدم اعتماد بین دولت و ملت هستید. شما باید پاسخگوی
اعتراضات مردم از جمله مالباختگان باشید».
حسن روحانی: «بعضیها فکر میکنند که هنوز انتخابات است. یادشان رفته که انتخابات تمام شده. بسیاری از سخنان، بسیاری از حرفها
و بسیاری از نکات از طرف افرادی به گوش میرسد که اگر آدم عمق حرف را
بشکافد، این است که ما هنوز در فضای انتخابات و رقابت انتخاباتی هستیم.
این چنین نیست که یک عده مسؤل هستند، یک عده مسؤل نیستند. باید باور کنیم
که ضربه به دولت، ضربه به نظام است. اگر کسی فکر میکند که دولت را تضعیف
کنیم تا نظام قوی شود، این از آن حرفهایی
است که عجیب و غریب است. بعضیها فکر میکنند که اگر دولت تضعیف شد،
نهادهای دیگر تقویت میشوند. این یک کشتی است که تویش نشستیم؛ اگر شما بخشی
از کشتی را تخریب کردید، همه کشتی با هم غرق میشود».
نقوی
حسینی نماینده مجلس آخوندی: «با اهانتی که آقای رئیسجمهور امروز مجدداً
به منتقدینشان کردند، ما میترسیم که انتقاد بکنیم. چون ایشان هر بار یک
توهینی د و یک فحشی به منتقدان نثار میکنند. واقعاً در سطح رئیسجمهور
نیست که به منتقدان اینطوری اهانت بشود».
چندتا از این زدوخوردها را دیدیم. واقعاً چه خبر است؟ میدانید که 15اسفند در مجلس، نسبت به حرفهای
22بهمن روحانی، مسألهٴ عدم کفایت و تهدید برکناری را مطرح کردند. روحانی
هم گفت اینطوری نیست؛ همه غرق میشوند. بعد هم اضافه کرد بعضیها فکر
میکنند هنوز در دوران انتخابات و مبارزات انتخاباتی هستند. واقعاً چه خبر
است؟
محمدعلی توحیدی: همانطور که اول برنامه گفتید، خبر، خبر توفان انقلاب و قیام است که اینها
را به این وضعیت انداخته که روحانی میگوید بعضیها فکر میکنند انتخابات
است. در واقع میخواهد از روی این واقعیت بپرد. البته خودش میفهمد و صورت
مسأله را گفت؛ آنجایی که گفت «همه ما غرق میشویم»، اصل موضوع را گفت.
منتها اینکه میگوید انتخابات است، میخواهد بگوید من برنده انتخابات هستم
و یکطوری جواب بدهد. از قضا برخلاف این ادعا، به نظر من خیلی خوب متوجه
است که این قیام، از نظر سیاسی یک پیام بسیار قوی
و محکم علیه نمایش انتخاباتی رژیم داشت. پیام قوی برای همه ناظران، برای
خود حاکمیت و برای حواشی حاکمیت که دنبال مماشات و حفظ این سیستم و
بهاصطلاح حاشیهنشینهای دستگاهاند؛ هر چند رژیم راهشان نمیدهد. خیلی
بازارگرمی برای انتخاب روحانی میشد که جا بیندازند چند میلیون شرکت کردند.
برایشان بسیار غیرمترقبه بود که در فاصلهٴ چند ماه بعد از انتخابات، چنین
قیامی در نفی کل رژیم صورت بگیرد. اولین ضربه کوبندهٴ قیام، به بازی
انتخابات است.
بنابراین بحث انتخابات مطرح نیست. آنچه که اینها را اینطور
به جان هم انداخته، معادله جدیدی است که بعد از قیام صورت گرفته است. این
معادله عبارت از رویارویی تمام مردم با تمام سیستم و کل نظام است. این
معادله از پایین جامعه دارد ضربه میزند. از آنطرف
هم صورت مسأله سرنگونی، مرگ بر ولایت فقیه، مرگ بر خامنهای، مرگ براصل
ولایت فقیه را مطرح میکند. دیگر شعار، شعار انتخاباتی نیست. شعار آنهایی
است که انتخابات را تحریم کردند، نه جلاد و نه شیاد میگفتند. حالا این
شعار آمده صورت مسألهٴ روز شده است. خودشان هم خیلی موارد با ۳۰خرداد
مقایسه میکنند. یعنی بحثهایی را که خودشان با هم دارند، با اوضاع و احوال
آن روزها قیاس میکنند. یعنی چه؟ یعنی صورت مسألهیی که
از نظر سیاسی، کل نظام در خطر است. یعنی جامعه از نظر تقابل سیاسی و
قطببندی سیاسی، کل سیستم را نمیخواهد. یعنی یک طرف آن مجاهدین هستند و یک
طرف آن کل حاکمیت و رژیم ولایت فقیه.
دعوای
مجاهدین از نظر سیاسی با این رژیم، از نفی قانون اساسی و نفی ولایت فقیه
که همان مبانی مرگ بر اصل ولایت فقیه است، شروع شد. بنابراین خبر واقعی این
است که صورت مسأله قیام، برای سرنگونی آمده جلوی صحنه و قابل پاک کردن
نیست.
سوال:
فکر میکنم با توجه به صحبتی که شما کردید، همین که در برنامههای
تلویزیونی از این مسائل ـ از جمله مسائل سال 60و مجاهدین و انتخابات
ریاستجمهوری ـ صحبت میکنند، برمیگردد به همین تضادی که از بالای حاکمیت
غلیان کرده است. اجازه بدهید یک قطعه در این رابطه ببینیم؛ بعد مسائل بعدی
را مطرح کنیم.
گزارش
تلویزیون رژیم: «مسعود رجوی در رأس این سازمان، در مخالفت با رفراندوم
قانون اساسی و محتوای آن، اوج زاویه فکری این تشکیلات با اساس انقلاب
اسلامی را نشان میدهد. با این وجود، رجوی در اولین انتخابات ریاستجمهوری
نامنویسی میکند؛ اما با تذکر امام و اقدام مسؤلین، صلاحیتش برای
ریاستجمهوری تأیید نمیشود. رجوی با اینکه
پیشبینی میکرد احتمال رد صلاحیتش زیاد است، اما باز هم نامزد میشود و
با تبلیغاتی وسیع، حضوری فعال در عرصه انتخابات ایفا میکند. رجوی تلاش
میکند تا به قول خود با رد صلاحیت شدنش، هزینهٴ حکومت را بالا ببرد».
آقای
توحیدی! علاوه بر آن مسأله، با توجه به تهدید قبلی روحانی و هر دو
رئیسجمهور قبلی ـ خاتمی و احمدینژاد ـ که آمدند هشدارهای تند و تیزی به
رژیم دادند و هر کدام راهحلی ارائه کردند، آیا واقعاً اینها فکر میکنند
حرفها و پیشنهاداتشان مشکلی و تضادی از رژیم حل میکند؟
محمدعلی توحیدی: آخوند روحانی میگفت
شاید آنها هم به این خیال هستند که بساط انتخابات برپا شده است؛ چون
احمدینژاد پیشنهاد انتخابات هم کرده بود! واقعیت این است که نخیر، آنها
امتحانشان را دادند. آنها ۸سال در رأس دستگاه اجرایی بودند. از قضا همهشان
با ولایت فقیه و با همین اصل، در چرخش امور به بنبست رسیدند. الآن هم آن
چیزی که میگویند، آن وجهی که به واقعیت قیام اذعان میکنند، خیلی برجسته
است. خاتمی همین حرفی را که شما اشاره کردید، این هفته زده بود که:
«بعضیها میگویند عبور از روحانی مطرح شده؛ درصورتیکه این بحث مطرح نیست؛
بحث عبور از کل نظام است. ما باید جمهوری اسلامی را نجات بدهیم». این را کاملاً اذعان میکند. این را احمدینژاد هم میگوید. هرچه
نامه به خامنهای مینویسد، حرفش این است که اوضاع جوری است که غیرقابل
مدیریت و غیرقابل کنترل است. عبدی هم اخیراً تحلیل کرده بود که نه قوه
نظامی و نه قوه تئوریک و ایدئولوژیک، دیگر قادر به کنترل اوضاع در سیستم
نیست. بهطور واقعی، واقعیت یک پیام واضح را خوب متوجه هستند: جامعه از
اینها عبورکرده است. ولی آن وجه دیگر، یعنی مرگ براصل ولایت فقیه یا
پایان نظام مبتنی بر قانون اساسی ولایت فقیه را نادیده میگیرند. بنابراین
راهحلشان در آن مدار دور میزند. در نتیجه، هرگز راهحلی نیست.
سوال: در ادامه این بحث، شاهد یک سریال عذرخواهی در درون رژیم هستیم. این هفته هم نمونههای زیادی داشتیم. قسمتی از این سریال را ببینیم.
میزگرد
تلویزیون رژیم، مجری: «آقای دکتر توکلی! فکر میکنید که رهبر انقلاب
بهجای چه کسانی در چهار دهه اخیر، هم از خدا و هم از مردم عذرخواهی کردند؟
توکلی: ایشان از طرف خودشان عذرخواهی کردند. مسئولیت اصلی به عهدهٴ ایشان است.
نماینده مجلس رژیم: همه باید از کوتاهیهای انجام شده، از ملت ایران عذرخواهی کنیم.
اژهای: من واقعاً عرضم این است، معتقد هستم که اگر به فساد نرسیم، باعث سقوط نظام میتواند شود.
من بارها گفتم، الآن هم
با صدای بلند ـ نه یک بار، نه ده بار، بلکه صدها بار ـ از همه کوتاهیهایی
که داشته و دارم ـ از ابتدای مسؤلیتم تا امروز ـ واقعاً از مردم و از
کشورمان عذرخواهی میکنم».
آیا این عذرخواهیها مسألهیی از رژیم حل میکند؟ چرا اینقدرتکرار میکنند؟
محمدعلی توحیدی:
اگر از شاه حل کرد، از اینها هم میتواند حل کند. البته فکر میکنم
اینجا یک تفاوتی است؛ اگر مفروض بود که در رژیم وابستهٴ بورژواییِ شاه
رفرمی اتفاق بیفتد، در ولایت فقیه که هرگز! بنابراین عذرخواهی به مفهوم
اینکه از چیزی عذر بخواهند که چیز دیگری را شروع کنند، هرگز، هرگز! فقط
همین دستشان مانده است. این همان بیان صورت مسأله واقعی است که گفتم رو
آمده است.
شما
در سؤال قبلی به دو رئیسجمهور قبلیشان اشاره کردید. یک رئیسجمهور هم
رفسنجانی بود. چهار رئیسجمهور هم هر کدام 8سال سر کار بودند. حالا روحانی
هم دو سالش مانده است؛ میشود ۳۰سال. هر کدام در رأس حاکمیت بودند و کل
سیستم اجرایی دستشان بوده است. الآن اما حرف از بنبست، حرف از فقدان کنترل
و حرف از نارضایتی عمومی است. رفسنجانی هم که الآن نیست. آن زمان که نامه
به خامنهای نوشت ـ نامه سرگشاده ـ گفت «آتشفشانهایی بلند میشود که همه ما
را میبرد». این جمله را ه برد. خیلیها ریختند سرش که چرا نامهی
سرگشاده نوشتی؟ بعد هم گفت به خدا پناه میبرم.
بعد
از رفسنجانی، خاتمی و بعد از خاتمی، احمدینژاد. الآن هم 5ـ 6سال از
روحانی ـ از امنیتیترین آخوند سیستم ـ گذشته است. خودشان میگویند راهحلی
نداریم؛ نمیتوانیم راهحلی داشته باشیم. انواع و اقسام بازیها را در
میآورند. اتفاقاً همین هفته حمید بقایی که معاون رئیسجمهور قبلی سیستم
بوده، گفت اژهای ـ که جلادی در این سیستم است ـ در آن زمان که حمید بقایی
معاون رئیسجمهور بوده و اژهای وزیر اطلاعات ـ و زیردست حمید بقایی ـ
گفته که «ما اصلاً ماندنی نیستیم؛ نظام ماندنی نیست». بقایی گفت که اژهای
میگفت بعضی کارها را نکنید.
اینها
فقط نشان میدهند این 4تا رئیسجمهور راهحلی نداشتهاند. اژهای هم که
معاون و نفر دوم سیستم قضایی است، در مجلس میگفت باید همه ما در هر سه قوه
سیستم عذرخواهی بکنیم. آن یکی هم از قول خامنهای گفت؛ سؤال کرد که
خامنهای از طرف کی عذرخواهی کرد؟ خواست خامنهای را دور بزند. احمد توکلی
هم گفت از طرف خودش عذرخواهی کرد؛ چون خودش مسؤل است. اینها بیانگر همان
صورت مسأله واقعی هستند. اذعان و اعتراف خودشان است. بنبست کاملشان است.
اثبات این حقیقت است که راهحلی که میگوید باید از ولایت فقیه عبور کرد،
مرگ بر اصل ولایت فقیه، زنده باد ارتش آزادی، کلام رستگاری است. این فقط
یک شعار تهییجی نیست. واقعاً راهحل واقعی است. تنها راهحل است. این
راهحل بر روی صحنه آمده و بر زبان دشمن و صاحب علههایش به این شکل تکرار
میشود.
سوال:
آخرین سوالم در رابطه با روابط خارجی رژیم است. دیدیم که خامنهای در
حرفهای دیروزش، مذاکره در رابطه با دخالتهای رژیم در منطقه را رد کرد.
پیش از آن هم ظریف مثل اینکه بعد از دیدار با وزیرخارجه فرانسه، چنین
موضعی گرفته بود.
در
این رابطه سایت صادق خرازی ـ سفیر سابق رژیم در فرانسه ـ تهدید به قطع
روابط و مذاکرات با طرف اروپایی را کرد که ظریف در دیدار با وزیر خارجه
فرانسه مطرح کرده بود. این کار را کاری نابخردانه دانست و اضافه کرد «در
شرایطی که اروپا در حال موازنهٴ مواضع ایران و آمریکاست، این کاری بسیار
نابخردانه از طرف شخص وزیر امور خارجه است». بعد هم استدلال کرد که در
پایان این 120روز، آمریکا باید در مورد ماندن در برجام تصمیم بگیرد، مگر
رژیم رفتار یا پالس مثبتی از خودش نشان دهد تا این قضیه حل و فصل شود.
آیا این حمله یک حمله شخصی به ظریف است یا بهدلیل تضادی است که در این رابطه در رژیم وجود دارد؟
محمدعلی توحیدی:
طبعاً یک جنبهٴ شخصی با ظریف دارد؛ چون در گیرودار این تنشها که سیستم با
آن مواجه است، علاوه بر خود روحانی که بازیهای مدرهاش سوخت، ظریف هم دوبله
سوخته است. الآن هم که کارت خامنهای را بازی میکند. دیدید که در مونیخ
به چه وضعیتی افتاد. اصلاً هواپیما به او نمیدادند. بعد هم رفت کرواسی که
کسی به استقبال او نیامد. این برگی شد در دورهٴ برجام. اینها خرده
حسابها با شخص ظریف دارند. اما اصل قضیه همان پیچی است که اینها گرفتار
آنند. اتفاقاً همینها مینویسند و میگویند که رویکرد ما ـ یعنی همین
سیاستی که داریم ـ گریزی ندارد. همین را قاسم سلیمانی
هم گفت. خود روحانی هم در دیدار با وزیرخارجه فرانسه بر سر سوریه مواضعی
گرفت و حرفهایی زد که آنها فهمیدند روحانی کی است و دستگاه چه است. بعد در
روزنامههای فرانسوی نوشتند که جواب دیوانهکننده و دیوانهواری از
روحانی شنیدیم که تنها راهحل سوریه این است که بشار اسد بر سرکار باشد!
تازه آنها دنبال راهحل سیاسی هستند.
اینها
در برخورد با موضوع منطقه یا بهقول خودشان زهر منطقه یا برجام 2خودشان
میدانند ـ خامنهای هم گفت ـ که قادر به یک قدم عقبنشینی نیستند. از طرفی
هم خودشان قیمت این را در توفان انقلاب و شرایط منطقه، خوب حس میکنند. در
نتیجه طرف هشدار میدهد و اخطار میکند که شما باید یک پالس مثبت بفرستید.
این خیلی احمقانه و نابخردانه است. این طرف در جریان نیست که وقتی انقلاب
در جریان است و تحولات اینطوری پیش میرود، هفته به هفته و روز بروز تضادها
بالغ میشوند. صورت مسأله اصلی، تقابل سرنگونی بین نیروی سرنگونیطلب و
سرنگونیخواه و نیروی سرنگونکننده با اصل ولایت فقیه، هرچه بیشتر به روی صحنه میآید و مسألهٴ روز و جلوی صحنه میشود. با این شامورتیبازیها که حالا یک پالس مثبت بفرستی، کارکرد ندارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر