جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۷ فروردین ۷, سه‌شنبه

چالش‌ها و بحرانهای نظام در چشم‌انداز 97

لينك به منبع:


  • 1397/01/07
سخن روز
سخن روز
خامنه‌ای در سخنرانی اول سال در مشهد، تلاش کرد در مهمترین زمینه‌های بحرانی مثل عدالت، فساد، تورم و فقر و بیکاری و وضعیت نا بسامان اقتصادی و مسأله آزادیها، تصویر خوبی از وضعیت رژیم ارائه دهد، در حالیکه تصویری که رسانه‌های نظام و خود خامنه‌ای در پایان سال۹۶از وضعیت رژیم ارائه می‌دادند حاکی از بحرانها و ابرچالشها بود. سؤال این است که ‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍بالاخره کدامیک واقعیت است؟
خامنه‌ای تلاش کرد در سخنرانی اول فروردین، تصویر خوب و به‌اصطلاح طبیعی از وضعیت رژیم ارائه بدهد؛ اما نتیجه معکوس از آب درآمد. چرا که آن‌قدر خلاف واقع بود که برای هرکس با اندک آگاهی به مسایل جامعه، بسیار روشن بود که حرفهای وی نمایش عریانی ازبن‌بست کامل و بحرانهای عمیق و بی‌چشم انداز نظام آخوندی است.
یک به یک تصاویر مثبتی را که خامنه‌ای تلاش کرد از وضعیت رژیم ارائه دهد، خودش قبلاً دقیقاً به عکس آن اعتراف کرده  بود. به‌عنوان نمونه، در مورد فساد، این بار گفت موضوع فساد بزرگ شده «از این خبرها نیست... این‌که تبلیغ می‌کنند همه جا را فساد فراگرفته، به هیچ‌وجه این‌طور نیست!».
درحالیکه خودش یک ماه قبل، در بهمن ۹۶فساد در رژیم را به اژدهای هفت‌سری تشبیه کرده بود که هر سرش را هم که بزنی، باز با ۶سر دیگرش حرکت می‌کند!
یا در نمونه‌یی دیگر، درحالی که ۲۹بهمن ۹۶ از «دل سپردن به طبقات مرفه به جای توجه به مستضعفان و قشرهای ضعیف» صحبت کرده بود، این بار اصلاً تقصیر مشکلات را به گردن خود مردم انداخت و آنها را متهم به «زیادی خواستن، زیادی خوردن و زیادی خرج‌کردن» ٰکرد.
از همه رسواتر هم نامگذاری سال بود که آن را سال «حمایت از کالای ایرانی!» نامگذاری کرد. درحالی که خود این حرف فی نفسه، وضعیت بحرانی و نداشتن «راه‌حل» را نشان می‌دهد. چون بسیار روشن است که این نامگذاری در پایه و مبنای مادی، تا کجا بی‌اساس است. چرا که باید پرسید آخر کدام کالای ایرانی؟
حالا بدون در نظر گرفتن حرفهای خامنه‌ای، ببینیم اگر کسی حتی از درون خود رژیم بخواهد فی‌الواقع گزارش درستی از صحنة واقعیت بدهد، چه می‌گوید؟
اولا کم نیستند مهره‌ها و عناصر رژیم از هر دو باند که این روزها در رسانه‌های خبری همراه با نمونه و آمار و ارقام به وضعیت بحرانی کشور در زمینه‌های مختلف اعتراف کرده و ابراز نگرانی می‌کنند. اما جدای از همه گفته‌ها و ناگفته‌ها، واقعیت صحنه را باید از مشاهدة بحرانهایی که رژیم با آن دست به گریبان است ارزیابی کرد. به این منظور اول باید لیستی از مبرم‌ترین چالشها و بحرانهایی که رژیم با آن روبه‌روست را پیش رو قرارداد، سپس دید رژیم آخوندی تا چه حد توان رویارویی و حل هر کدام از این بحرانها را دارد؟
درحال حاضر، رژیم با چند چالش‌ و بحران بزرگ زیر روبه‌روست:
  • فضای انفجاری جامعه و قیام مردم
  • وضعیت آشفته اقتصادی
  • شقه و شکاف و چالشهای درونی نظام
  • بن‌بست برجام
  • انزوای جهانی و منطقه‌ای
در رابطه با فضای انفجاری جامعه، دیده‌ایم که بعد از قیام بارها روحانی، خامنه‌ای و دیگر سران رژیم به صحنه آمده و عموما هم گفته اند که ریشه‌های قیام هم اقتصادی است و هم سیاسی. در بعد اقتصادی، از کمبود شدید بودجه، بیکاری میلیونی، فقر، گرانی شدید و... نام می‌برند،اما حتی یک نمونه نیست که راه‌حل داده باشند.
برای مثال، روز (یکشنبه 5فروردین)روحانی به صحنه آمد و گفت «باید برای ۳میلیون بیکار فکری بکنیم!» اما هیچ راه‌حلی ارائه نکرد.
از آن طرف خامنه‌‌ای به صحنه آمد و  تمام تقصیرات را گردن همان مردمی انداخت که احمدی‌نژاد گفت صف طولانی فروش کلیه و نداری و فقر باعث فروپاشی خانواده‌هایشان شده است. اما خامنه‌ای گفت مشکل مردم «زیادی خرج کردن، زیادی خوردن و زیادی مصرف‌کردن» است! آیا خودش نمیداند این حرفهایش برای مردمی که فقر و نداری را با گوشت و پوست لمس می‌کنند، جز خشم و نفرت برنمی انگیزد؟ می‌داند، اما راه‌حلی ندارد!
در مورد برجام هم که رئیس‌جمهور آمریکا ضرب‌الاجلی داده که فقط یک ماه و چند روز به پایان آن باقی‌است، رژیم باید تصمیم بگیرد که پای برجام‌های ۲و ۳و..یا نوشیدن جام زهرهای بعدی خواهد رفت و روی سرسرة «تنزل بی‌پایان» قرار خواهد گرفت؛ یا تن به تمامی تحریمها داده، چماق بند هفتم منشور ملل‌متحد (اقدام نظامی و...)  را هم بالای سرش پذیرا می‌شود؟
اکنون هم که با تغییرات در رأس هرم سیاسی آمریکا، وحشت رژیم بسیار بیشتر شده است. مشاور امنیت ملی ترامپ، روز گذشته در اولین مصاحبه خودش گفت:
«تصور نمی‌کنم که این توافق[برجام] از طریق مذاکراتی که با اروپایی‌ها داشته‌ایم، اصلاح‌پذیر باشد!». پس می‌بینیم که برای بحران برجام هم، هیچ را‌ه حلی ندارند.
در رابطه با وضعیت بحرانی اقتصادی، چند روز پیش روزنامه «دنیای اقتصاد» نوشت: «اقتصاد ایران مانند غریقی می‌ماند که تنها تلاش می‌کند خودش را روی آب نگه دارد».
ایسنا (۵فروردین) به‌نقل از یک کارشناس رژیم نوشت که سال ۹۷تورم از ۱۵درصد هم بالاتر می‌رود و افزود:
«اقداماتی که دولت اکنون برای حل معضل بیکاری در دستور دارد، فقط نقش مسکن دارد... اقتصاد ایران خیلی خوش‌شانس باشد که نرخ تورم سال ۱۳۹۷ تا ۱۵درصد باقی بماند وگرنه تورم از این هم بالاتر خواهد رفت... تلاش دولت برای ایجاد ۵۰۰هزار یا حتی یک میلیون شغل بی‌نتیجه است».
امروز (دوشنبه ۶فروردین)معاون اقتصادی وزارت تعاون گفت: «برای نظام در سال ۹۷انتخاب بین خوب و بد نیست؛ بین سخت و سخت‌تر است!... کارجدی‌ای نمی‌شود انجام داد...». دقت کنید؛ او تأکید می‌کند بر این‌که کاری نمی‌شود کرد. یعنی همان بی‌راه‌حلی. گرچه بلافاصله راه‌حلی هم می‌دهد که خودش پرمعناست! می‌گوید مردم نباید آب و برق و سوخت ارزان داشته باشند!
او در ادامه با اشاره به گفتاردرمانیهای رژیم، تأکید می‌کند که اینها دردی را دوا نمی‌کنند «با حرف زدن کاری نمی‌شود کرد».
در چنین شرایطی تعیین شعار سال، یعنی حمایت  از کالاهای ایرانی نه تنها راه‌حل نیست، بلکه نمود بی‌راه‌حلی است. چرا؟ باز هم باید گفت سؤال اول و آخر این است که کدام کالای ایرانی؟
۶فروردین منتظری، دادستان کل رژیم، تنها در مورد صنایع خودروسازی رژیم گفت: «بی‌کیفیتی خودروی داخل، دلیل گرایش به خودروی خارجی است!».
جالب است که روز قبل تلویزیون رژیم گزارش از یک کارخانة شکلات‌سازی پخش می‌کرد و قسم و آیه می‌خورد که اینها شکلاتهای ایرانی است! اما مگر کارخانة شکلات، سرمایه‌گذاری پایه‌یی اقتصاد است؟
برای همین شعار خامنه‌ای هم باز در همان خط گفتار درمانی است. و البته تلاش برای این‌که تقصیر وضعیت را گردن خود مردم بیندازد. آنجا که گفت چرا شما نسبت به تیمهای فوتبال غیرت دارید، اما نسبت به کالای ایرانی ندارید! یعنی پس مقصر وضعیت اقتصادی خودتان (شما مردم) هستید.
درباره برجام هم گرچه در بالا توضیح داده شد، اما در نگاه نهایی آیا رژیم راه‌حلی دارد؟
واقعیت این است که قرار بود برجام خودش راه‌حل باشد اما به نظر می‌رسد به قول خود مهره‌های نظام، حالا همین برجام، عامل تحریم و فشار روی رژیم شده است. اگر قرار بود برجام راه‌حل باشد، بایستی طی دو سالی که از اجرایی شدن آن می‌گذرد، آثارش ظاهر می‌شد، در حالی که اکنون  بر اساس ضرب‌الاجلی که آمریکا اعلام کرده، رژیم بر سر یک دو راهی قرار  دارد؛ یک راهش این است که بپذیرد دست از فعالیتهای موشکی بردارد و به دخالتهای منطقه‌یی خودش در عراق و سوریه و لبنان و یمن پایان دهد. که این یعنی سرکشیدن زهر موشکی و منطقه‌یی که به قول قاسم سلیمانی «جان اسلام و ایران (نظام) را می‌گیرد». یا اصرار بر موشکی و دخالتهای منطقه‌یی که  ادامه همین مسیر است که منجر به مرگ برجام شده، تمامی تحریمهای بانکی و نفتی و... بر می‌گردد و تهدیدات بند هفتم منشور ملل‌متحد هم بالای سر رژیم قرار می‌گیرد.
درپایان، اشاره به یک نکتة بسیار ضروری است؛ درست است که رژیم از چند طرف زیر محاصره بحرانهاست و راه‌حل ندارد (همان که ایسنا به‌نقل از آن کارشناس رژیم گفت باید بین سخت و سخت‌تر انتخاب کنیم)، اما آنجه که این بحرانها را بیش‌از‌پیش بر ضد رژیم سمت و سو و شتاب می‌دهد، مقاومتی است که در برابر این رژیم ایستاده و پیاپی مقاصدش را افشا می‌کند و در سطح جامعه هم اجازه نمیدهد رژیم بتواند با ایجاد رعب و وحشت، جامعه انفجاری را خاموش کند.
به همین جهت است که این روزها، بالا تا پایین نظام در رابطه با مجاهدین آه و ناله سرداده‌اند. به‌ویژه بعد از تغییرسیاست در سطح جهانی.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر