لينك به منبع:
نفتکش سانچی
کشتی
نفتکش ایرانی 9روز در آتش سوخت و در این سانحه 32ایرانی و دو ملوان
بنگلادشی بهطور فجیعی جان باختند. برخی روزنامههای حکومتی این حادثه را
پلاسکو دریایی نامیدهاند. زیرا امکان و احتمال نجات لااقل برخی از
قربانیان طی این مدت وجود داشت، اما مقامهای رژیم تازه پس از 7روز، اقدام
به اعزام تکاوران ارتش به محل سانحه کردند و آنها وقتی رسیدند که کشتی پس
از انفجارهای متعدد، در حال غرق کامل بود.
کشتی 8روز در آتش میسوخت و سردمداران و مقامهای ذیربط رژیم از دور نظارهگر بودند و این بار روی مقامات چینی فرافکنی میکردند که همکاری نمیکنند، کارشکنی میکنند و کار نجات و آتشنشانی را تعطیل کردند و از این قبیل... و دستگاه تبلیغاتی رژیم خانوادههای ملوانها و کارکنان کشتی را با دادن امیدهای واهی در برزخ بیم و امید نگهداشته بود و خبر از احتمال زنده بودن بعضی از ملوانها میداد.
وقتی کار اعتراض خانوادهها بالا گرفت و به رسانهها هم راه پیدا کرد، بعد از 7روز رژیم تصمیم گرفت که گروه نجات و تکاوران نیروی دریایی ارتش را به محل سانحه بفرستد و برای بستن دهن معترضان، ربیعی وزیر کار روحانی هم عازم چین شد، ولی آنها تنها به لاشه کشتی که در حال فرو رفتن در اقیانوس بود، رسیدند.
ربیعی وزیر کار رژیم که به چین رفته برای کمرنگ جلوه دادن کار نکرده رژیم در نجات ملوانها و سرنشینان کشتی گفت که اینها در همان ساعت اول جان خودشان را از دست دادند؛ به این ترتیب معلوم نیست آن امیدواریهایی که طی این روزها رژیم به خانوادههای قربانیان میداد را باید باور کرد یا این ادعای ربیعی را. در مورد بیاعتنایی جان انسانها برای این رژیم همین بس که تا چند روز رسانههای رژیم از حضور 30ایرانی در این کشتی خبر میدادند و تنها در آخر گفتند که تعداد قربانیان 32نفر بوده. اما جدای چند و چون این فاجعه که مثل هزاران فاجعه دیگر و مثل فاجعه پلاسکو که هیچ وقت اعلام نشد، این سؤال جدی به قوت خودش باقی است که آیا وقوع این همه سوانح از سوانح جادهیی که ایران رکورددار آن در دنیاست تا سوانح هوایی تا سوانح دریایی در این رژیم آیا همه تصادفی هستند؟!
کشتی 8روز در آتش میسوخت و سردمداران و مقامهای ذیربط رژیم از دور نظارهگر بودند و این بار روی مقامات چینی فرافکنی میکردند که همکاری نمیکنند، کارشکنی میکنند و کار نجات و آتشنشانی را تعطیل کردند و از این قبیل... و دستگاه تبلیغاتی رژیم خانوادههای ملوانها و کارکنان کشتی را با دادن امیدهای واهی در برزخ بیم و امید نگهداشته بود و خبر از احتمال زنده بودن بعضی از ملوانها میداد.
وقتی کار اعتراض خانوادهها بالا گرفت و به رسانهها هم راه پیدا کرد، بعد از 7روز رژیم تصمیم گرفت که گروه نجات و تکاوران نیروی دریایی ارتش را به محل سانحه بفرستد و برای بستن دهن معترضان، ربیعی وزیر کار روحانی هم عازم چین شد، ولی آنها تنها به لاشه کشتی که در حال فرو رفتن در اقیانوس بود، رسیدند.
ربیعی وزیر کار رژیم که به چین رفته برای کمرنگ جلوه دادن کار نکرده رژیم در نجات ملوانها و سرنشینان کشتی گفت که اینها در همان ساعت اول جان خودشان را از دست دادند؛ به این ترتیب معلوم نیست آن امیدواریهایی که طی این روزها رژیم به خانوادههای قربانیان میداد را باید باور کرد یا این ادعای ربیعی را. در مورد بیاعتنایی جان انسانها برای این رژیم همین بس که تا چند روز رسانههای رژیم از حضور 30ایرانی در این کشتی خبر میدادند و تنها در آخر گفتند که تعداد قربانیان 32نفر بوده. اما جدای چند و چون این فاجعه که مثل هزاران فاجعه دیگر و مثل فاجعه پلاسکو که هیچ وقت اعلام نشد، این سؤال جدی به قوت خودش باقی است که آیا وقوع این همه سوانح از سوانح جادهیی که ایران رکورددار آن در دنیاست تا سوانح هوایی تا سوانح دریایی در این رژیم آیا همه تصادفی هستند؟!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر