جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۶ دی ۴, دوشنبه

غوغای شنود، معنا و پیامدهای آن

لينك به منبع:
سخن روز

سخن روز


حسن روحانی روز سه‌شنبه هفته گذشته (28آذر) طی یک سخنرانی در همایشی با عنوان «حقوق شهروندی» ضمن آن که با شیادی سنگ مردم را به‌ سینه زد، از جمله داد و قال کرد و باند مقابل را مورد حمله قرار داد که:‌ «والله پیغمبر شنود نمی‌گذاشت این‌قدر در زندگی مردم مداخله نکنیم این‌قدر در زندگی خصوصی مردم دخالت نکنیم!». این اظهارات، جنجال جدیدی را در رژیم و بین مهره‌ها و رسانه‌های دو باند دامن زده است؛ در همین رابطه آخوند اژه‌ای سخنگوی قوه قضاییه به‌ صحنه آمد و گفت که عمده شنودها را خود دولت روحانی درخواست کرده و انجام داده است.

درک حداقل بخشی از انگیزه و خاستگاه روحانی از این اظهارات، چندان دشوار نیست. موقعیت روحانی به‌دلیل کرنشهای مداوم و فزاینده او در برابر خامنه‌ای و حتی در برابر سپاه و ارگانهای تحت فرمان ولی‌فقیه، در باند خودش نیز بسیار متزلزل شده و سر و صدای هم‌باندی‌هایش را هم در آورده است؛ روزنامه جهان صنعت وابسته به ‌باند روحانی در شماره 4دی خود با اشاره به‌ «بن‌بست سیاسی کشور» نوشت: «مسأله این است که دو جریان یا (دو) جناح عمده سیاسی که در طول سه دهه بر کشور مدیریت کرده‌اند دیگر تفاوت‌های معنادارِ چندانی با هم ندارند». پیش از این نیز کسان دیگری از باند به‌اصطلاح اصلاح‌طلب مطرح کرده بودند که اگر رئیسی انتخاب شده بود، چیزی بیش از آن که روحانی به ‌باند مقابل داده نمی‌توانست بدهد، پس روحانی به‌ این قبیل ژستها برای آرام کردن اعتراضات باند خودش نیاز داشت.

از طرف دیگر این حرفها در آستانه اجلاس مجمع عمومی یا همزمان با آن بود، اجلاسی که با رأی مثبت به‌گزارش کمیته سوم سازمان ملل، رژیم را به‌خاطر نقض حقوق‌بشر محکوم کرد و در چنین مواقعی معمولاً فیل روحانی یاد هندوستان حقوق‌بشر و حقوق شهروندی می‌کند، بنابراین یک نیاز بین‌المللی هم او را به‌ این قبیل لفاظی‌ها وا‌داشته است.

اما مهمتر از مقصود و انگیزه روحانی از ورود به‌ این موضوع، نکاتی در حرفهای روحانی و در واکنشهای باند رقیب هست که جا دارد در آن قدری تأمل شود:
نخست این‌که هر دو باند سعی می‌کنند از اتهام شنود تبری بجویند و متقابلاً باند رقیب را مجری آن معرفی می‌کنند؛ معنی این تبری جستن همان است که یکی از اعضای مجلس ارتجاع به‌نام رحیمی می‌گوید: «عمل شنود آن‌قدر کراهت انسانی و اخلاقی دارد که قانون اساسی به‌صراحت در اصل ۲۵منع انواع شنود را با تعبیر 'استراق سمع' و 'تجسس' اعلام داشته است».

در همان سخنرانی تبلیغاتی، درباره حقوق شهروندی، روحانی به‌رغم همه سینه چاک دادنها، شنود را از جمله در مورد «تروریزم، جنایات سازمان‌یافته، توطئه علیه کل کشور» موجه و مشروع شمرد و هیچ به‌روی خود نیاورد که شنود و تجسس در همین قانون اساسی نیم‌بند ولایت فقیه نیز ظاهراً ممنوع شده است؛ هم‌چنین روحانی فراموش کرد که خودش در همین سخنرانی و در یکی دو جمله پیش‌تر گفته بود که پیغمبر حتی در مورد کفار و منافقین با آن که می‌دانست دارند توطئه می‌کنند، برای آنها شنود نمی‌گذاشت!

جالبتر آن که روحانی در قسمت دیگری از سخنان خود گفت: «این مصوبه شورای عالی امنیت ملی است تمام دستگاههای امنیتی ما از وزارت اطلاعات، سپاه، نیروی انتظامی و یک چند تا دستگاه دیگری هم گاهی از این کارها می‌کنند...» به‌ این ترتیب اعتراف کرد که شورای عالی امنیت رژیم (همان ارگانی که خود روحانی سالهای متمادی دبیرش بود) به‌یک دوجین از ارگانها و نهادها از وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران و امثالهم... رسماً مجوز شنود صادر کرده و بقیه هم به‌طور غیررسمی اما پذیرفته شده، مشغول همین کار بوده‌اند. به‌ این ترتیب روحانی مضحکة «قانون» در استبداد قرون‌وسطایی ولایت فقیه را به‌نمایش گذاشت، آن هم تازه وقتی که ژست قانونمداری و حقوق شهروندی می‌گیرند!

البته گاهی در بعضی کشورها هم رقبای سیاسی از شنود و این قبیل شیوه‌ها علیه همدیگر استفاده کرده‌اند که نمونه برجسته آن افتضاح واترگیت در زمان نیکسون بود، ولی در آن کشورها از آنجا که قانون جدی است، وقتی چنین چیزی لو می‌رود به ‌محاکمه و حتی برکناری رئیس‌جمهور منجر می‌شود، ولی در رژیم به ‌سگ‌دعواهای این چنینی منجر می‌شود. البته تاآنجاکه بتوانند آن را از چشم مردم پنهان می‌کنند. کما این‌که در همین نماز جمعه اخیر (اول دی)، آخوند امامی کاشانی با وقاحت صراحتاً به ‌باندهای حکومتی نصیحت می‌کرد که این جور حرفها را به ‌صحنه جامعه نکشانند و آن را به‌طور خصوصی بین خودشان حل و فصل کنند.

نکته و سؤال دیگر این‌که آیا دعوای شنود، آن‌چنان که روحانی در آن سخنرانی می‌خواست جلوه دهد بر سر حقوق مردم و مصونیت آنان از شنود است یا دعوای دو باند حاکم با یکدیگر است؟ روشن است که در امر سرکوب مردم که شنود و تجسس هم یکی از ابزار آن است، باندهای حاکم هیچ اختلاف‌نظر جدی با هم ندارند؛ دعوا از جایی شروع می‌شود که باندهای رقیب این حربه را علیه همدیگر به‌کار می‌برند، اطلاعات سپاه پاسداران علیه باند روحانی و وزارت اطلاعات یا بخشی از وزارت اطلاعات علیه باند رقیب! لابد جاسوسی دختر آخوند صادق لاریجانی یا جاسوس در آمدن یکی دو نفر از اعضای تیم مذاکره هسته‌یی در دولت روحانی، یا اختلاسهای چندهزار میلیارد تومانی هم با همین شیوه‌ها لو رفته است که یک نمونه فراموش نشدنی آن دوربین مخفی گذاشتن سعید مرتضوی به دستور احمدی‌نژاد برای فاضل لاریجانی از برادران لاریجانی و پخش فیلم مخفیانه آن در بهمن 91 در جریان استیضاح وزیر کار دولت احمدی‌نژاد در مجلس ارتجاع است.

رژیم به هر حال توانست آن قبیل افتضاحات را در درون خود حل و هضم کند، اما اکنون به‌دلیل فشارهای خرد کننده‌یی که از داخل و خارج، یعنی هم از جانب امواج خروشان توده‌های به‌جان آمده و معترض و هم از جانب جامعه بین‌المللی بر آن وارد آمده، شکافهای درونی رژیم عمیق‌تر شده، باندهای رقیب به‌طور مهارناپذیری به‌جان هم افتاده‌اند و آثار آن به اضعاف در جامعه منعکس شده و آن را بیش‌از‌پیش برمی‌آشوبد که این هم خود یکی دیگر از علائم فرا رسیدن مرحله پایانی رژیم است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر