لينك به منبع:
آخوند روحانی، آملی لاریجانی و پاسدار لاریجانی
جلسه سران سه قوه نظام روز 8آبان 96 در شرایطی برگزار شد که رژیم در بحرانهای بسیاری دست به گریبان است.
اما اینکه نتایج این جلسه چه بوده را باید در اظهاراتی که سران رژیم در سه قوه داشتهاند جستجو کرد چرا که جلسه پشت درهای بسته بوده و کسی از آنچه صحبت کردهاند اطلاعی ندارد.
از صحبتهای روحانی پس از خارج شدن از جلسه که هرسه رأس رژیم در مقابل دوربین قرار گرفتند این موارد را میتوان بهدست آورد.
1. شدت بحرانها، سران سه قوه را وادار کرده است که کنار هم بنشینند که همانطور که روحانی اذعان کرد، این البته با فرمان خامنهای بوده است والا روحانی و صادق لاریجانی که همین روزهای اخیر بر سر احضار و دستگیری نزدیکان روحانی دست به یقه بودند تا جایی که در رسانهها علناً به هم حمله کردند چگونه میتوانستند کنار هم بنشینند.
2. معلوم است که ناامیدی و یاس از رویارویی با بحرانها حاکم بر این جلسه حاکم بوده است این را از این حرف روحانی میتوان فهمید که میگوید: «آمریکاییها دنبال توطئه هستند... مردم ما رو نسبت به آینده اقتصاد کشور دچار تردید بکنند.. اساس برنامه آمریکا هم ایجاد یاس و ناامیدی در میان مردم هست».
3. میتوان فهمید که هیچ نتیجهگیری مشخصی در این جلسه وجود نداشته است.
اما ممکن است اینجا این سؤال پیش بیاید که به اینکه جلسه پشت درهای بسته بوده از کجا میتوان فهمید که هیچ نتیجهیی گرفته نشده؟
در جواب باید گفت به دو روش میتوان فهمید که در جلسه چه گذشته است یکی از لابلای اظهاراتشان و دیگری بر اساس شناخت وضعیت کنونی رژیم.
برای مثال از لابلای حرفهای خودشان آخوند صادق لاریجانی که بعد از این جلسه بیان کرده میتوان دریافت که رژیم هنوز حتی طرحی برای رویارویی با اقدامات آمریکا ندارد که روی آن تصمیمگیری کند. صادق لاریجانd گفت: «گرچه همه مسئولان کشور به درستی در قبال این سیاستهای خصمانه، موضع واحد و قاطعانهای اتخاذ کردهاند اما جا دارد دولت محترم، مجلس و سایر دستگاههای مسئول علاوه بر این موضعگیریها، راههای عملی بیشتری را برای مقابله با تحریمها ترسیم کنند تا علاوه بر موضعگیری قاطعانه، پاسخ عملی مناسبی به این دشمنیها بدهیم.»
همچنین اگر همه حرفهای روحانی و علی لاریجانی را هم از نظر بگذرانیم به بیان یک تصمیم مشخص نمیرسیم. آنها هم گفتهاند راجع به سناریوهای مختلف صحبت شد اما اینکه کدام سناریو تصمیمگیری شده است اثری از آن در اظهارات این دو رأس نظام دیده نمیشود. حتی به اینکه این سناریوهای مختلف که بررسی شد کدامها بود باز هم اشاره نمیشود.
ضمنا این گفته که جلسه سران محرمانه است و طبیعی است ک همه چیز را نمیشود علنی کرد هم حرف پوشالی بیش نیست زیرا اولاً از آنجا که آمریکا همه اقدامات خودش را بهصورت علنی انجام داده پس پنهان نگهداشتن طرحهای مقابله نمیتواند معنایی داشته باشد. بلکه به عکس از قضا حالا وقت آن است که در این رویارویی رژیم هم ضربه متقابل خودش را وارد کند. ثانیا آنچه معمولاً پنهان نگهداشته میشود و برای غافلگیری مورد نیاز است دو چیز است: یکی زمان و دومی تاکتیک. از آنجا که اقدامات آمریکا وارد گامهای اجرایی شده مثل تحریمها بزرگ کاتسا و امروز اجرایی میشود پس عملاً زمان سوخته است.
دوم اینکه لازم نیست تاکتیکها را بگویند اما باید اقداماتی را که میخواهند بکنند حداقل باید اعلام کنند یا محدوده آن را مشخص کنند که هیچکدام از آنها بیان نمیشود و حرفهای صادق لاریجانی هم همین را تأیید میکند.
البته علی لاریجانی گفت تصمیم گرفته شده که به غارتشدگان تا سقف 200میلیون پولهایشان را برگردانند که باید گفت این نیز یک تصمیمگیری واقعی نیست بلکه یک فریبکاری و وعده پوشالی ناممکن است برای اینکه به خیال خودشان آب روی آتش اعتراضاتی که شعله میکشد و هر روز شعلهاش بیشتر میشود، بریزند. مطابق اعداد و ارقامی که کارگزاران رژیم و رسانههای حکومتی دادهاند شمارش غارتشدگان میلیونی است. بنابراین با توجه به سقف 200میلیون تومانی که لاریجانی مطرح کرده است، هر میزان متوسطی را برای پرداخت ادعایی به غارتشدگان در نظر بگیریم به ابعاد میلیارد دلاری میرسیم، امری که برای رژیم ورشکسته ناممکن است. در تأیید این واقعیت محمدرضا تابش عضو مجلس ارتجاع ـ 9آبان میگوید: «اخیراً سران سه قوه با محوریت حل مشکل سپردهگذاران کاسپین جلسهیی داشتند... در جلسه سران قوا تصمیم گرفته شده بود تا سقف ۱۰۰میلیون پول سپردهگذاران پرداخت شود، با مجوز شرعی که سران قوا گرفتهاند مقرر شده تا سقف ۲۰۰میلیون پول سپردهگذاران پرداخت شود.
(تابش) با تصریح اینکه با شکایت برخی از سپردهگذاران به قوه قضاییه منابع مالی مؤسسات مالی که دچار مشکل شدهاند توقیف شده، امکان پرداخت این ۲۰۰میلیونها امکان ندارد».
واقعیت این است که رژیم از یکطرف زیر فشارهای سیاسی و اقتصادی شدید جهانی و منطقهای است و با تحریمهایی که خودشان به آن سیاه چاله و مادر تحریمها میگویند روبهروست و از طرف دیگر رودررو با دهها میلیون یا بر اساس گفته خود سردمداران رژیم با 96 درصد مردم جامعه که جانشان به لبشان رسیده قرار دارد واقعیتی که این روزها خود را در خیابانهای تهران تا دهها شهر دیگر و تا کوههای و بیابانهای اطراف پاسارگاد با فریادهای خشمگینانه اقشار مختلف مردم خود را نشان میدهد.
خروش غارتشدگان فقط یک بخش کوچک این بحران است، اخبار فزاینده بیکاری و فقر و سایر بحرانهای اجتماعی و خشم و نارضایتی اقشار مختلف، ابعاد دهها میلیونی دارد. بنابراین رژیم در حالی در یک محاصره کامل قرار دارد که نه میتواند از فشار جهانی به داخل پناه ببرد و بهاصطلاح به گفته خودشان رو به داخل مشکل را حل کند و نه میتواند از داخل به خارج پناه ببرد. و علاوه بر اینها آنچنان که خودش چه در مورد حقوقبشر و چه در مورد پاسارگاد با آه و نال اذعان کرده است در مقابل عملکرد مقاومتی قرار دارد که این بحرانها را به سمت سرنگونی سمت میدهد.
اما اینکه نتایج این جلسه چه بوده را باید در اظهاراتی که سران رژیم در سه قوه داشتهاند جستجو کرد چرا که جلسه پشت درهای بسته بوده و کسی از آنچه صحبت کردهاند اطلاعی ندارد.
از صحبتهای روحانی پس از خارج شدن از جلسه که هرسه رأس رژیم در مقابل دوربین قرار گرفتند این موارد را میتوان بهدست آورد.
1. شدت بحرانها، سران سه قوه را وادار کرده است که کنار هم بنشینند که همانطور که روحانی اذعان کرد، این البته با فرمان خامنهای بوده است والا روحانی و صادق لاریجانی که همین روزهای اخیر بر سر احضار و دستگیری نزدیکان روحانی دست به یقه بودند تا جایی که در رسانهها علناً به هم حمله کردند چگونه میتوانستند کنار هم بنشینند.
2. معلوم است که ناامیدی و یاس از رویارویی با بحرانها حاکم بر این جلسه حاکم بوده است این را از این حرف روحانی میتوان فهمید که میگوید: «آمریکاییها دنبال توطئه هستند... مردم ما رو نسبت به آینده اقتصاد کشور دچار تردید بکنند.. اساس برنامه آمریکا هم ایجاد یاس و ناامیدی در میان مردم هست».
3. میتوان فهمید که هیچ نتیجهگیری مشخصی در این جلسه وجود نداشته است.
اما ممکن است اینجا این سؤال پیش بیاید که به اینکه جلسه پشت درهای بسته بوده از کجا میتوان فهمید که هیچ نتیجهیی گرفته نشده؟
در جواب باید گفت به دو روش میتوان فهمید که در جلسه چه گذشته است یکی از لابلای اظهاراتشان و دیگری بر اساس شناخت وضعیت کنونی رژیم.
برای مثال از لابلای حرفهای خودشان آخوند صادق لاریجانی که بعد از این جلسه بیان کرده میتوان دریافت که رژیم هنوز حتی طرحی برای رویارویی با اقدامات آمریکا ندارد که روی آن تصمیمگیری کند. صادق لاریجانd گفت: «گرچه همه مسئولان کشور به درستی در قبال این سیاستهای خصمانه، موضع واحد و قاطعانهای اتخاذ کردهاند اما جا دارد دولت محترم، مجلس و سایر دستگاههای مسئول علاوه بر این موضعگیریها، راههای عملی بیشتری را برای مقابله با تحریمها ترسیم کنند تا علاوه بر موضعگیری قاطعانه، پاسخ عملی مناسبی به این دشمنیها بدهیم.»
همچنین اگر همه حرفهای روحانی و علی لاریجانی را هم از نظر بگذرانیم به بیان یک تصمیم مشخص نمیرسیم. آنها هم گفتهاند راجع به سناریوهای مختلف صحبت شد اما اینکه کدام سناریو تصمیمگیری شده است اثری از آن در اظهارات این دو رأس نظام دیده نمیشود. حتی به اینکه این سناریوهای مختلف که بررسی شد کدامها بود باز هم اشاره نمیشود.
ضمنا این گفته که جلسه سران محرمانه است و طبیعی است ک همه چیز را نمیشود علنی کرد هم حرف پوشالی بیش نیست زیرا اولاً از آنجا که آمریکا همه اقدامات خودش را بهصورت علنی انجام داده پس پنهان نگهداشتن طرحهای مقابله نمیتواند معنایی داشته باشد. بلکه به عکس از قضا حالا وقت آن است که در این رویارویی رژیم هم ضربه متقابل خودش را وارد کند. ثانیا آنچه معمولاً پنهان نگهداشته میشود و برای غافلگیری مورد نیاز است دو چیز است: یکی زمان و دومی تاکتیک. از آنجا که اقدامات آمریکا وارد گامهای اجرایی شده مثل تحریمها بزرگ کاتسا و امروز اجرایی میشود پس عملاً زمان سوخته است.
دوم اینکه لازم نیست تاکتیکها را بگویند اما باید اقداماتی را که میخواهند بکنند حداقل باید اعلام کنند یا محدوده آن را مشخص کنند که هیچکدام از آنها بیان نمیشود و حرفهای صادق لاریجانی هم همین را تأیید میکند.
البته علی لاریجانی گفت تصمیم گرفته شده که به غارتشدگان تا سقف 200میلیون پولهایشان را برگردانند که باید گفت این نیز یک تصمیمگیری واقعی نیست بلکه یک فریبکاری و وعده پوشالی ناممکن است برای اینکه به خیال خودشان آب روی آتش اعتراضاتی که شعله میکشد و هر روز شعلهاش بیشتر میشود، بریزند. مطابق اعداد و ارقامی که کارگزاران رژیم و رسانههای حکومتی دادهاند شمارش غارتشدگان میلیونی است. بنابراین با توجه به سقف 200میلیون تومانی که لاریجانی مطرح کرده است، هر میزان متوسطی را برای پرداخت ادعایی به غارتشدگان در نظر بگیریم به ابعاد میلیارد دلاری میرسیم، امری که برای رژیم ورشکسته ناممکن است. در تأیید این واقعیت محمدرضا تابش عضو مجلس ارتجاع ـ 9آبان میگوید: «اخیراً سران سه قوه با محوریت حل مشکل سپردهگذاران کاسپین جلسهیی داشتند... در جلسه سران قوا تصمیم گرفته شده بود تا سقف ۱۰۰میلیون پول سپردهگذاران پرداخت شود، با مجوز شرعی که سران قوا گرفتهاند مقرر شده تا سقف ۲۰۰میلیون پول سپردهگذاران پرداخت شود.
(تابش) با تصریح اینکه با شکایت برخی از سپردهگذاران به قوه قضاییه منابع مالی مؤسسات مالی که دچار مشکل شدهاند توقیف شده، امکان پرداخت این ۲۰۰میلیونها امکان ندارد».
واقعیت این است که رژیم از یکطرف زیر فشارهای سیاسی و اقتصادی شدید جهانی و منطقهای است و با تحریمهایی که خودشان به آن سیاه چاله و مادر تحریمها میگویند روبهروست و از طرف دیگر رودررو با دهها میلیون یا بر اساس گفته خود سردمداران رژیم با 96 درصد مردم جامعه که جانشان به لبشان رسیده قرار دارد واقعیتی که این روزها خود را در خیابانهای تهران تا دهها شهر دیگر و تا کوههای و بیابانهای اطراف پاسارگاد با فریادهای خشمگینانه اقشار مختلف مردم خود را نشان میدهد.
خروش غارتشدگان فقط یک بخش کوچک این بحران است، اخبار فزاینده بیکاری و فقر و سایر بحرانهای اجتماعی و خشم و نارضایتی اقشار مختلف، ابعاد دهها میلیونی دارد. بنابراین رژیم در حالی در یک محاصره کامل قرار دارد که نه میتواند از فشار جهانی به داخل پناه ببرد و بهاصطلاح به گفته خودشان رو به داخل مشکل را حل کند و نه میتواند از داخل به خارج پناه ببرد. و علاوه بر اینها آنچنان که خودش چه در مورد حقوقبشر و چه در مورد پاسارگاد با آه و نال اذعان کرده است در مقابل عملکرد مقاومتی قرار دارد که این بحرانها را به سمت سرنگونی سمت میدهد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر