لينك به منبع:
آخوند جنایتکار ابراهیم رئیسی و مرتضی بختیاری
روز
سهشنبه 8فروردین 96 خبرگزاری فارس گزارش کرد صدها تن «آرد» توسط «بنیاد
کرامت» در مناطق محروم خوزستان توزیع شده است. آردهای توزیع شده از کارخانه
آرد غنچه خریداری شده که وابسته به «بنیاد برکت» است.
سوال اینجاست که بنیاد برکت چیست؟ و متعلق به کیست؟
و چه کاسهای زیر نیمکاسه توزیع رایگان آرد از طرف این بنیاد وجود دارد؟
و آیا این خیرات و مبرات، ربطی هم به انتخابات دارد یا نه؟
بنیاد برکت یکی از کمپانیهای زیرمجموعه ستاد اجرایی موسوم به فرمان امام است که زیر نظر علی خامنهای اداره میشود.
این بنیاد در سال 1386 به دستور خامنهای و برای مبارزه با فقر!؟ تشکیل شد.
اما نکته جالب اینجاست که در عمر دهساله این بنیاد، گرچه که فقر از بین نرفت ولی متقابلاً بنیاد برکت، خودش از جرگه کمپانیهای تازه تأسیس و بهاصطلاح فقیر خارج شد و به یکی از بزرگترین تراستهای مملکت در امر تهیه و توزیع نفت و پتروشیمی و صنایع غذایی و دارو و مسکن تبدیل شد!
ابراهیم رئیسی وقتی محسنات این شرکت زود بازده را دید، دست بهکار شد و او هم یک بنیاد به اسم بنیاد کرامت راه انداخت! و مدیریتش را هم به پاسداران سپرد.
به این ترتیب به نظر میرسد کمپانیهای تحت مدیریت خامنهای و تمامی زیرمجموعه موسوم به ”ستاد اجرایی فرمان امام“ همراه با برخی امکانات آستان قدس زیر نظر ابراهیم رئیسی از عاملان قتلعام 67 در یک حرکت هماهنگ، وارد عرصه انتخابات ریاستجمهوری شدهاند بدون اینکه گرد و خاک رسانهای بهپا کنند. این حرکت خزنده خامنهای و رئیسی میتواند مقدمهیی برای ورود رسمی به عرصه انتخابات ریاستجمهوری باشد.
بعید نیست خامنهای با این حرکت و به خیال خودش با شروع از مناطق دوردست و فقر زده مملکت تلاش میکند جای پایی برای کاندیدای خودش در انتخابات ریاستجمهوری فراهم کند.
به این ترتیب چندان دور از انتظار نیست که فرضا فردا یک کمپانی دیگر سپاه در یک استان دیگر مثلاً روستاهای آذربایجان یا کردستان و امثالهم با توزیع رایگان یک کالای دیگر، دوباره سروکلهشان پیدا شود!
امری که ظاهراً کسی هم نمیتواند مانعش بشود.
خامنهای در حالی که ثروت مملکت را کرور کرور به سوریه و یمن و عراق میفرستد تلاش میکند با یک کیسه آرد! مردم فقیر و محروم ایران را با خود همنوا کند! تا شاید بتواند نفر دست آموز خود یعنی آخوند ابراهیم رئیسی را که در حال حاضر بوی جانشینی ولیفقیه هم میدهد، به کرسی ریاستجمهوری بنشاند.
خامنهای تصور میکند با این کار (اگر موفق شود):
هم از شر روحانی خلاص شده،
هم یک رئیسجمهور دستنشانده به دست آورده
ضمن اینکه در صورت پیروزی رئیسی در انتخابات، راه جانشینی وی برای نشستن به کرسی ولایت هم هموار میشود.
اما این کار برای خامنهای بهمثابه یک قمار بسیار بزرگ است. زیرا پیش از همه خود میداند که با وارد کردن رئیسی به انتخابات ریاست جمهوری:
اولا پرونده قتلعام 67 را با دست خودش در گستره ملی باز کرده،
ضمن اینکه انتخاباتی را که همینطوری هم برای او برگزاریاش ساده نیست به یک کارزار بزرگ و خطرناک تبدیل میکند که چه بسا دیگر توان جمع کردنش را هم نداشته باشد.
و اگر از عهده پیروز کردن کاندیدش رئیسی جنایتکار بر نیاید، قایم مقامی ولایتش را هم پیشاپیش سوزانده!
ظاهراً خامنهای پیشاپیش دارد ”آرد“ی توزیع میکند که میتواند ”حلوا“ی همه دستاوردهایش تاکنون باشد. دستاوردهایی که پس از سرکوب قیام 88 تا امروز برای نظام کلی ”زمان “ خریده.
آیا این ”آرد“، ”حلوای روحانی“ می شود یا ”حلوای رئیسی“ ؟ داستانی است که نتیجهاش در دو ماه آینده مشخص خواهد شد.
سوال اینجاست که بنیاد برکت چیست؟ و متعلق به کیست؟
و چه کاسهای زیر نیمکاسه توزیع رایگان آرد از طرف این بنیاد وجود دارد؟
و آیا این خیرات و مبرات، ربطی هم به انتخابات دارد یا نه؟
بنیاد برکت یکی از کمپانیهای زیرمجموعه ستاد اجرایی موسوم به فرمان امام است که زیر نظر علی خامنهای اداره میشود.
این بنیاد در سال 1386 به دستور خامنهای و برای مبارزه با فقر!؟ تشکیل شد.
اما نکته جالب اینجاست که در عمر دهساله این بنیاد، گرچه که فقر از بین نرفت ولی متقابلاً بنیاد برکت، خودش از جرگه کمپانیهای تازه تأسیس و بهاصطلاح فقیر خارج شد و به یکی از بزرگترین تراستهای مملکت در امر تهیه و توزیع نفت و پتروشیمی و صنایع غذایی و دارو و مسکن تبدیل شد!
ابراهیم رئیسی وقتی محسنات این شرکت زود بازده را دید، دست بهکار شد و او هم یک بنیاد به اسم بنیاد کرامت راه انداخت! و مدیریتش را هم به پاسداران سپرد.
به این ترتیب به نظر میرسد کمپانیهای تحت مدیریت خامنهای و تمامی زیرمجموعه موسوم به ”ستاد اجرایی فرمان امام“ همراه با برخی امکانات آستان قدس زیر نظر ابراهیم رئیسی از عاملان قتلعام 67 در یک حرکت هماهنگ، وارد عرصه انتخابات ریاستجمهوری شدهاند بدون اینکه گرد و خاک رسانهای بهپا کنند. این حرکت خزنده خامنهای و رئیسی میتواند مقدمهیی برای ورود رسمی به عرصه انتخابات ریاستجمهوری باشد.
بعید نیست خامنهای با این حرکت و به خیال خودش با شروع از مناطق دوردست و فقر زده مملکت تلاش میکند جای پایی برای کاندیدای خودش در انتخابات ریاستجمهوری فراهم کند.
به این ترتیب چندان دور از انتظار نیست که فرضا فردا یک کمپانی دیگر سپاه در یک استان دیگر مثلاً روستاهای آذربایجان یا کردستان و امثالهم با توزیع رایگان یک کالای دیگر، دوباره سروکلهشان پیدا شود!
امری که ظاهراً کسی هم نمیتواند مانعش بشود.
خامنهای در حالی که ثروت مملکت را کرور کرور به سوریه و یمن و عراق میفرستد تلاش میکند با یک کیسه آرد! مردم فقیر و محروم ایران را با خود همنوا کند! تا شاید بتواند نفر دست آموز خود یعنی آخوند ابراهیم رئیسی را که در حال حاضر بوی جانشینی ولیفقیه هم میدهد، به کرسی ریاستجمهوری بنشاند.
خامنهای تصور میکند با این کار (اگر موفق شود):
هم از شر روحانی خلاص شده،
هم یک رئیسجمهور دستنشانده به دست آورده
ضمن اینکه در صورت پیروزی رئیسی در انتخابات، راه جانشینی وی برای نشستن به کرسی ولایت هم هموار میشود.
اما این کار برای خامنهای بهمثابه یک قمار بسیار بزرگ است. زیرا پیش از همه خود میداند که با وارد کردن رئیسی به انتخابات ریاست جمهوری:
اولا پرونده قتلعام 67 را با دست خودش در گستره ملی باز کرده،
ضمن اینکه انتخاباتی را که همینطوری هم برای او برگزاریاش ساده نیست به یک کارزار بزرگ و خطرناک تبدیل میکند که چه بسا دیگر توان جمع کردنش را هم نداشته باشد.
و اگر از عهده پیروز کردن کاندیدش رئیسی جنایتکار بر نیاید، قایم مقامی ولایتش را هم پیشاپیش سوزانده!
ظاهراً خامنهای پیشاپیش دارد ”آرد“ی توزیع میکند که میتواند ”حلوا“ی همه دستاوردهایش تاکنون باشد. دستاوردهایی که پس از سرکوب قیام 88 تا امروز برای نظام کلی ”زمان “ خریده.
آیا این ”آرد“، ”حلوای روحانی“ می شود یا ”حلوای رئیسی“ ؟ داستانی است که نتیجهاش در دو ماه آینده مشخص خواهد شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر