لينك به منبع:
رهاسازی کودکان
دامنه
گسترش بحرانهای اجتماعی در ایران حاکمیت پلید نظام ولایتفقیه، گریبان
نوزدان و کودکان را نیز گرفته است. آنچنان که در رسانههای حکومتی بحث بر
سر خرید و فروش نوزادان و رهاسازی آنها در خیابانها و معابر عمومی، به یک
بحث معمول تبدیل شده است.
روزنامه حکومتی آرمان در رابطه با رها کردن کودکان در خیابانها و بیابانها با عنوان ”سونامی رهاسازی نوزادان“ یاد میکند که این خود بیانگر گستردگی این فاجعه است.
در گزارش این روزنامه در مورد رها سازی نوزدان در خیابانها و معابر در مشهد آمده است: ”مسئول دفتر کودکان بیسرپرست سازمان بهزیستی خراسانرضوی گفت: ماهانه ۶۰ کودک رها شده در مشهد تحویل بهزیستی میشود. آماری که این مقام مسئول در مورد کودکان و نوزادان رها شده در مشهد ارائه داد به این معناست که بهطور میانگین روزانه دو کودک در مشهد رها میشوند. با یک حساب سرانگشتی میتوان به این نتیجه رسید که سالانه بالغ بر ۷۰۰ نوزاد و کودک در مشهد رها میشوند و باید توجه داشت چنین آماری تنها به یک استان کشور اختصاص دارد“. (آرمان 24مرداد95)
رهاشدن نوزدان در خیابانهای مشهد در حالی است که بهزیستی خراسان رضوی از پذیرش بسیاری از این کودکان خودداری میکند، و بسیاری از آنها ساعت ها و حتی روزهای طولانی به امان خدا در خیابانها بدون هیچ سرپناهی رها میشوند.
وجود چنین آماری از نوزادان رها شده در خیابانهای مشهد هم بسیار دردناک و هم مغایر با آماری است که دولت روحانی در مورد این نوزادان در سازمان بهزیستی کشور ارایه میدهد.
رئیس سامان بهزیستی رژیم اعلام کرده بود: ”سالانه کمتر از یکهزار کودک زیر سه سال در سطح کشور رها میشوند“..
در شرایطی که سالانه تنها در مشهد 700 نوزاد و کودک در خیابانها رها میشوند، چگونه ممکن است که این آمار در سطح کشور کمتر از 1000نفر باشد؟!
هم اکنون این فاجعه در بسیاری از شهرها و استانهای ایران شایع است. پیش از این در بخش بادرود در استان اصفهان نوزادی سه روزه بدون هیچگونه پوششی و در حالی که روی تن او پوششی از پلاستیک قرارداده شده در کنار جاده و در لابهلای انبوهی از زبالهها پیدا شد.
رئیس انجمن مددکاران اجتماعی نیز از رها شدن نوزادان معتادی که از بدو تولد معتادند در بیمارستانها و خیابانها خبر میدهد، که معمولاً بهعنوان کودکان کار فروخته میشوند.
فاجعه آنجاست که در ایران تحت حاکمیت ولایتفقیه فقر و تنگدستی آنچنان عرصه را بر مردم تنگ کرده است که حتی بر رابطه مادر و فرزند که عمیقترین رابطه جامعه انسانی است غلبه میکند. چه بسیار مادرانی که از دور مراقب فرزند رها کرده خود هستند تا مطمئن شوند که فرزندشان توسط کسی یا.. برداشته میشود.
وقتی مادری فرزندش را با شیشه شیر و پوشاک.. رها میکند، روشن است که تا کجا بحران فقر و فاقه کار خودش را کرده است. در اردیبهشت سال 91در ورودی یکی از مجتمع های تجاری مرکز شهر اهواز نوزاد دختر دو روزهای رها شده بود که در کنار این نوزاد شیشه شیر، شیر، پوشاک درون یک کیسه قرار گرفته بود.
واقعیت این است که وقتی اموال مردم به انحاء مختلف غارت میشود، وقتی برای نگهداری خانه خمینی ملعون در خمین و نجف و سایر آنچه وابسته به اوست، بیش از 20 میلیون بودجه در نظرگرفته میشود، وقتی حقوقهای نجومی طبیعی و عادی است، وقتی اختلاسهای 800میلیاردی و.. به امری عادی تبدیل شده است و وقتی اموال مردم در سوریه و عراق و.. خرج کشتار کودکان و مردم میشود، آری، آری، این فجایع تکاندهنده طبیعی است و بیش از اینها هم در چشمانداز است، مگر آنکه اصل جرثومهیی که هلاک کننده حرث و نسل است از میان برداشته شود.
روزنامه حکومتی آرمان در رابطه با رها کردن کودکان در خیابانها و بیابانها با عنوان ”سونامی رهاسازی نوزادان“ یاد میکند که این خود بیانگر گستردگی این فاجعه است.
در گزارش این روزنامه در مورد رها سازی نوزدان در خیابانها و معابر در مشهد آمده است: ”مسئول دفتر کودکان بیسرپرست سازمان بهزیستی خراسانرضوی گفت: ماهانه ۶۰ کودک رها شده در مشهد تحویل بهزیستی میشود. آماری که این مقام مسئول در مورد کودکان و نوزادان رها شده در مشهد ارائه داد به این معناست که بهطور میانگین روزانه دو کودک در مشهد رها میشوند. با یک حساب سرانگشتی میتوان به این نتیجه رسید که سالانه بالغ بر ۷۰۰ نوزاد و کودک در مشهد رها میشوند و باید توجه داشت چنین آماری تنها به یک استان کشور اختصاص دارد“. (آرمان 24مرداد95)
رهاشدن نوزدان در خیابانهای مشهد در حالی است که بهزیستی خراسان رضوی از پذیرش بسیاری از این کودکان خودداری میکند، و بسیاری از آنها ساعت ها و حتی روزهای طولانی به امان خدا در خیابانها بدون هیچ سرپناهی رها میشوند.
وجود چنین آماری از نوزادان رها شده در خیابانهای مشهد هم بسیار دردناک و هم مغایر با آماری است که دولت روحانی در مورد این نوزادان در سازمان بهزیستی کشور ارایه میدهد.
رئیس سامان بهزیستی رژیم اعلام کرده بود: ”سالانه کمتر از یکهزار کودک زیر سه سال در سطح کشور رها میشوند“..
در شرایطی که سالانه تنها در مشهد 700 نوزاد و کودک در خیابانها رها میشوند، چگونه ممکن است که این آمار در سطح کشور کمتر از 1000نفر باشد؟!
هم اکنون این فاجعه در بسیاری از شهرها و استانهای ایران شایع است. پیش از این در بخش بادرود در استان اصفهان نوزادی سه روزه بدون هیچگونه پوششی و در حالی که روی تن او پوششی از پلاستیک قرارداده شده در کنار جاده و در لابهلای انبوهی از زبالهها پیدا شد.
رئیس انجمن مددکاران اجتماعی نیز از رها شدن نوزادان معتادی که از بدو تولد معتادند در بیمارستانها و خیابانها خبر میدهد، که معمولاً بهعنوان کودکان کار فروخته میشوند.
فاجعه آنجاست که در ایران تحت حاکمیت ولایتفقیه فقر و تنگدستی آنچنان عرصه را بر مردم تنگ کرده است که حتی بر رابطه مادر و فرزند که عمیقترین رابطه جامعه انسانی است غلبه میکند. چه بسیار مادرانی که از دور مراقب فرزند رها کرده خود هستند تا مطمئن شوند که فرزندشان توسط کسی یا.. برداشته میشود.
وقتی مادری فرزندش را با شیشه شیر و پوشاک.. رها میکند، روشن است که تا کجا بحران فقر و فاقه کار خودش را کرده است. در اردیبهشت سال 91در ورودی یکی از مجتمع های تجاری مرکز شهر اهواز نوزاد دختر دو روزهای رها شده بود که در کنار این نوزاد شیشه شیر، شیر، پوشاک درون یک کیسه قرار گرفته بود.
واقعیت این است که وقتی اموال مردم به انحاء مختلف غارت میشود، وقتی برای نگهداری خانه خمینی ملعون در خمین و نجف و سایر آنچه وابسته به اوست، بیش از 20 میلیون بودجه در نظرگرفته میشود، وقتی حقوقهای نجومی طبیعی و عادی است، وقتی اختلاسهای 800میلیاردی و.. به امری عادی تبدیل شده است و وقتی اموال مردم در سوریه و عراق و.. خرج کشتار کودکان و مردم میشود، آری، آری، این فجایع تکاندهنده طبیعی است و بیش از اینها هم در چشمانداز است، مگر آنکه اصل جرثومهیی که هلاک کننده حرث و نسل است از میان برداشته شود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر