لينك به منبع:
کولبران کرد-ارشیو
هفتهیی نیست که خبر کشته شدن یکی دوتن از هموطنان کردمان در نقاط مرزی، به گوش نرسد.
هیچکس و هیچ رسانهیی درباره علت قتل کولبران چیزی نمینویسد. عادت شده که فقط خبر کشته شدن کولبر به دست پاسداران، با ذکر محل و تاریخ، منتشر شود و دیگر؟ هیچ!
کولبران یکی از زحمتکش ترین و ستمدیدهترین اقشار رنجدیده میهنمان هستند که:
چون ساکن نقاط مرزی کشور هستند.
از آنجا که هیچ امکان اشتغالی در منطقه و محلشان ندارند.
از آنجا که هیچ فرصت شغلی اعم از کشاورزی یا حتی دامداری هم برایشان فراهم نشده و نمیشود.
از آنجا که در تقریباً فقر مطلق بهسر میبرند و جز جسمشان و توان جسمیشان، هیچ سرمایه دیگری برای عرضه در بازار کار ندارند.
و از آنجا که هیچ کار دیگری هم بجز فروش کالاهای دو طرف مرز در آن مناطق وجود ندارد،
در نتیجه و ناگزیر، به استخدام کسبة میانحال و حتی خرده پا در میآیند تا اجناس آنها را در دو طرف مرز جابهجا کنند.
نگاهی به ظاهر این گروه از هموطنانمان، عرق شرم بر پیشانی هر انسان با وجدانی مینشاند، ایرانیان با غیرت و شرافتمندی که باربری در مناطق صعب العبور مرزی با همه سختیها و خطرات مرگبارش را بهکار در نهادهای سرکوبگر رژیم و جاشگری برای سپاه آخوندها ترجیح میدهند، به تیر شقاوت پاسداران کشته میشوند اما به استخدام بسیج و سپاه مرزی در نمیآیند.
یکی از استدلالهای رژیم برای توجیه قتل مستمر کولبران، مبارزه با جنس قاچاق است.
اینک یکی از روزنامههای همین رژیم (همشهری 14 آبان 95) در مقالهیی نوشته:
تعداد تقریب کولبران ایران (در سال 93) حدود 37 هزار نفر تخمین زده شده.
بعد هم نوشته: قاچاق کالا در ایران در طول سه دهه منتهی به سال۱۳۹۳ حدود ۱۶ برابر رشد داشته است. به گفته حبیبالله حقیقی، رئیس ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز، در سال۱۳۹۲ حجم قاچاق کالا در ایران ۲۰میلیارد دلار برآورد شده که دو برابر بودجه عمرانی کشور بوده است.
حال ببینیم از 20 میلیارد دلار جنس قاچاق، چقدرش را کولبران وارد مملکت کردهاند؟
همان روزنامه همشهری نوشته: در این سال (یعنی سال 92) یک میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلار کالای قاچاق از ۱۰ معبر غیر اصلی تحت عنوان کولبری بهصورت قاچاق وارد کشور شده.
یعنی هر کولبر بهطور متوسط سالانه بیشتر از 35 میلیون دلار کالای قاچاق وارد کشور کرده!
اگر کولبران، تمام 365 روز سال را کار کنند، (که صد البته اینطور نیست و زمستانهای کردستان و کوههای برفگیر آن و سرمای کشندهاش اجازه چنین کاری را نمیدهد).
اگر هر تردد مرزی کولبران حدود 2 روز وقت بگیرد.
اگر هر کولبر بیوقفه و بدون مریضی تمام روزهای سال را کولبری کند و حتی یک روز هم استراحت نکند!
روزانه صد و شانزده هزار دلار جنس قاچاق جابهجا میکند!
نگاهی به حجم باری که کولبران به دوش میکشند و عکس و فیلمهایشان را هم تلویزیون و مطبوعات رژیم منتشر میکنند، نشان میدهد آنها حداقل شمش طلا جابهجا نمیکنند!
همه نشانهها حکایت از آن دارد که عدد و رقم سازیهای رژیم سرتا پا دروغ و ساختگی است. بار کولبران معمولاً دخانیات، مشروب و وسایل برقی و خانگی و حداکثر سختافزارهایی است که در داخل کشور و در بازارهایی مثل علاءالدین میتوان نمونههایشان را فراوان یافت.
پس داستان چیست؟
چرا یک عده شهروند این مملکت، باید در منتهای فقر و ناداری نگهداشته شوند و بعد هم هنگام کار طاقتفرسا و روح آزار کولبری، هدف رگبار پاسداران قرار گرفته و کشته شوند؟
آخوندها خودشان میگویند تنها 5 درصد اقتصاد قاچاق ایران را کولبران جابهجا میکنند که دیدیم البته حتی این هم دروغ است و شاید در یک ارزیابی واقعی، به یک درصد هم نرسد.
آنهم در مملکتی که به گفته همین رسانههای حکومتی حدود 24 دستگاه رسمی از جمله قوه قضاییه، نیروهای نظامی و گمرک در این ستاد مسئولیت برنامهریزی، سیاستگذاری و نظارت بر ورود و خروج کالا در کشور را بر عهده دارند. (همشهری 14 آبان 95).
حاصل مطلب آنکه: جنایت روزمره رژیم در قتل هموطنان کولبرمان هم یکی دیگر از سلسله جنایتهای رژیم است که همپای اعدامهای جمعی، برای ایجاد رعب و گسترش وحشت در میان مردم ما، و بهعنوان سیاست رژیم در بسته نگهداشتن جامعه صورت میگیرد.
سیاستی که باید همانند دیگر سیاستهای ضدمردمی رژیم، درهمشکسته شود که بیتردید خواهد شد.
هیچکس و هیچ رسانهیی درباره علت قتل کولبران چیزی نمینویسد. عادت شده که فقط خبر کشته شدن کولبر به دست پاسداران، با ذکر محل و تاریخ، منتشر شود و دیگر؟ هیچ!
کولبران یکی از زحمتکش ترین و ستمدیدهترین اقشار رنجدیده میهنمان هستند که:
چون ساکن نقاط مرزی کشور هستند.
از آنجا که هیچ امکان اشتغالی در منطقه و محلشان ندارند.
از آنجا که هیچ فرصت شغلی اعم از کشاورزی یا حتی دامداری هم برایشان فراهم نشده و نمیشود.
از آنجا که در تقریباً فقر مطلق بهسر میبرند و جز جسمشان و توان جسمیشان، هیچ سرمایه دیگری برای عرضه در بازار کار ندارند.
و از آنجا که هیچ کار دیگری هم بجز فروش کالاهای دو طرف مرز در آن مناطق وجود ندارد،
در نتیجه و ناگزیر، به استخدام کسبة میانحال و حتی خرده پا در میآیند تا اجناس آنها را در دو طرف مرز جابهجا کنند.
نگاهی به ظاهر این گروه از هموطنانمان، عرق شرم بر پیشانی هر انسان با وجدانی مینشاند، ایرانیان با غیرت و شرافتمندی که باربری در مناطق صعب العبور مرزی با همه سختیها و خطرات مرگبارش را بهکار در نهادهای سرکوبگر رژیم و جاشگری برای سپاه آخوندها ترجیح میدهند، به تیر شقاوت پاسداران کشته میشوند اما به استخدام بسیج و سپاه مرزی در نمیآیند.
یکی از استدلالهای رژیم برای توجیه قتل مستمر کولبران، مبارزه با جنس قاچاق است.
اینک یکی از روزنامههای همین رژیم (همشهری 14 آبان 95) در مقالهیی نوشته:
تعداد تقریب کولبران ایران (در سال 93) حدود 37 هزار نفر تخمین زده شده.
بعد هم نوشته: قاچاق کالا در ایران در طول سه دهه منتهی به سال۱۳۹۳ حدود ۱۶ برابر رشد داشته است. به گفته حبیبالله حقیقی، رئیس ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز، در سال۱۳۹۲ حجم قاچاق کالا در ایران ۲۰میلیارد دلار برآورد شده که دو برابر بودجه عمرانی کشور بوده است.
حال ببینیم از 20 میلیارد دلار جنس قاچاق، چقدرش را کولبران وارد مملکت کردهاند؟
همان روزنامه همشهری نوشته: در این سال (یعنی سال 92) یک میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلار کالای قاچاق از ۱۰ معبر غیر اصلی تحت عنوان کولبری بهصورت قاچاق وارد کشور شده.
یعنی هر کولبر بهطور متوسط سالانه بیشتر از 35 میلیون دلار کالای قاچاق وارد کشور کرده!
اگر کولبران، تمام 365 روز سال را کار کنند، (که صد البته اینطور نیست و زمستانهای کردستان و کوههای برفگیر آن و سرمای کشندهاش اجازه چنین کاری را نمیدهد).
اگر هر تردد مرزی کولبران حدود 2 روز وقت بگیرد.
اگر هر کولبر بیوقفه و بدون مریضی تمام روزهای سال را کولبری کند و حتی یک روز هم استراحت نکند!
روزانه صد و شانزده هزار دلار جنس قاچاق جابهجا میکند!
نگاهی به حجم باری که کولبران به دوش میکشند و عکس و فیلمهایشان را هم تلویزیون و مطبوعات رژیم منتشر میکنند، نشان میدهد آنها حداقل شمش طلا جابهجا نمیکنند!
همه نشانهها حکایت از آن دارد که عدد و رقم سازیهای رژیم سرتا پا دروغ و ساختگی است. بار کولبران معمولاً دخانیات، مشروب و وسایل برقی و خانگی و حداکثر سختافزارهایی است که در داخل کشور و در بازارهایی مثل علاءالدین میتوان نمونههایشان را فراوان یافت.
پس داستان چیست؟
چرا یک عده شهروند این مملکت، باید در منتهای فقر و ناداری نگهداشته شوند و بعد هم هنگام کار طاقتفرسا و روح آزار کولبری، هدف رگبار پاسداران قرار گرفته و کشته شوند؟
آخوندها خودشان میگویند تنها 5 درصد اقتصاد قاچاق ایران را کولبران جابهجا میکنند که دیدیم البته حتی این هم دروغ است و شاید در یک ارزیابی واقعی، به یک درصد هم نرسد.
آنهم در مملکتی که به گفته همین رسانههای حکومتی حدود 24 دستگاه رسمی از جمله قوه قضاییه، نیروهای نظامی و گمرک در این ستاد مسئولیت برنامهریزی، سیاستگذاری و نظارت بر ورود و خروج کالا در کشور را بر عهده دارند. (همشهری 14 آبان 95).
حاصل مطلب آنکه: جنایت روزمره رژیم در قتل هموطنان کولبرمان هم یکی دیگر از سلسله جنایتهای رژیم است که همپای اعدامهای جمعی، برای ایجاد رعب و گسترش وحشت در میان مردم ما، و بهعنوان سیاست رژیم در بسته نگهداشتن جامعه صورت میگیرد.
سیاستی که باید همانند دیگر سیاستهای ضدمردمی رژیم، درهمشکسته شود که بیتردید خواهد شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر