جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۵ شهریور ۲۷, شنبه

دو چهره متضاد خامنه‌ای

لينك به منبع:


در برابر بحرانهای عمیقی که رژیم را فرا گرفته، شاهد دو چهره و دو رویکرد متفاوت و متضاد از خامنه‌ای هستیم؛ یکی چهره‌یی که در علن از خود نشان می‌دهد و دیگری رویکردی در پشت پرده.

 این دو‌رویی و دوگانگی اگر ‌چه به یکی از ویژگیهای این ولی‌فقیه طلسم‌شکسته تبدیل شده، اما هنگامی که در مورد مهمترین و راهبردی‌ترین مسائل نظام بروز می‌کند، برجسته‌تر می‌نماید. در حال حاضر بارزترین نمود این دوگانگی را در رابطه با دو موضوع شاهد هستیم، یکی در مورد رابطه با عربستان و دیگری در مورد قرارداد FATF.

 در ارتباط با عربستان، خامنه‌ای روز 17شهریور با حمله و عربده‌کشی علیه عربستان، رگباری از دشنام را به روی دولت عربستان گشود و گفت: «حکّام سعودی چقدر وقیحند، چقدر بی‌شرمند!… این سلسله و شجره خبیثة ملعونه، دهانها را با پول می‌بندند… این حکّامِ بدْعمل، به پشتیبانی قدرت آمریکا و همراهی آمریکاست که می‌توانند این‌جور وقیحانه در مقابل دنیای اسلام بِایستند» .

 اما به فاصله چند روز (22شهریور) پاسدار رحیم صفوی مشاور نظامی خامنه‌ای به صحنه آمد و گفت: «ما باید با عربستان مدارا کنیم، به هیچ‌وجه نباید وارد تنش با این کشور بشویم…» . اگر ‌چه روشن است که مشاور خامنه‌ای نمی‌تواند بدون اشاره یا لااقل بدون چراغ سبز او چنین موضعی اتخاذ کند، اما مزید بر آن، روزنامه حکومتی شرق (25شهریور) به‌نقل از رحیم صفوی خاطرنشان کرد: «سیاست خارجی نظام تابع منویات و رهنمودهای مقام معظم رهبری است و اصول و خط‌مشی اصلی در روابط خارجی را معظم‌له تعیین می‌کنند و در همین راستا سیاست جمهوری اسلامی ایران در قبال اقدامات  عربستان سعودی  مدارا و خویشتنداری بوده است .»

 نمونه بارز دیگر از دوگانگی و تزویر ولی‌فقیه فرتوت ارتجاع را در ماجرای پرجنجال FATF می‌توان دید. از یک طرف شاهد هستیم که به‌رغم حملات شدید دلواپسان به رفسنجانی و روحانی و خائن نامیدن آنها، FATF مسیر خود را از تصویب در شورای عالی امنیت تا امضای وزیر دارایی و تا اجرا، طی می‌کند. بدیهی است که این مسیر هرگز بدون رضایت ولی‌فقیه ارتجاع نمی‌تواند طی شود، اما خود خامنه‌ای حاضر نیست بیاید و آنچه را که خودش در پشت پرده دستور آن را داده، جلو صحنه نیز مهر تأیید بزند و آتش جنگ و دعوا میان دو باند حاکم را خاموش کند، اما در همین حال پاسدار شمخانی به‌عنوان دبیر شورای عالی امنیت وارد صحنه می‌شود و می‌گوید: «این شورا در FATF به جمعبندی رسیده است؛ جمع‌بندی درباره این معاهده در راستای منافع ملی است و غیر از این هم نمی‌تواند باشد. جمعبندی شورای عالی امنیت ملی زمانی اجرایی می‌شود که مورد امضا، تأیید و توشیح رهبر معظم انقلاب قرار گیرد» (خبرگزاری حکومتی صدا و سیما- 24شهریور).

 به نظر می‌رسد که وی به این ترتیب می‌خواهد به‌صورت ملایم به دلواپسان حالی کند که خود خامنه‌ای پشت FATF است.

 در این میان البته کسانی مثل پزشکیان (از اعضای هیأت‌رئیسه مجلس ارتجاع) هم هستند که با صراحت می‌گویند مگر می‌شود کاری مثل FATF را بدون نظر و موافقت خامنه‌ای اجرا کرد.

 بدیهی است که دلواپسان این واقعیت ساده را خوب می‌دانند و می‌فهمند، اما منافعشان اقتضا می‌کند که پشت سکوت و دوگانه‌گویی خامنه‌ای سنگر بگیرند تا در این میان سهم خود را از قدرت و غارت به دست بیاورند.

 سؤال مهمتر اما آن است که این دوگانگی و دورویی خامنه‌ای را چگونه باید تعبیر کرد؟ چرا که این نه یک تناقض کوچک و ظاهری بلکه برعکس، عمیق و ریشه‌دار است. چرا که رابطه با عربستان یا قضیه FATF هر دو ادامه برجام است و برای رژیم بار استراتژیک دارند. مدارا یا رو‌در‌رویی با عربستان نتیجه دو سیاست و دو استراتژی کاملاً متضاد در امر منطقه است. معنای مدارا، خوردن زهر منطقه‌یی است و معنای فحاشی به عربستان، ادامه سیاست و خط دخالت و صدور تروریسم در منطقه است؛ تا آنجا که به خواست و تمایل خامنه‌ای برمی‌گردد، او به‌شدت خواهان ادامه خط قبلی و تاخت و تاز در منطقه است؛ اما واقعیت تعادل‌قوا در منطقه و وضعیت رژیم در سوریه و عراق، چیز دیگری است؛ بنابراین وقتی خامنه‌ای با واکنش عربستان مواجه می‌شود و خبرگزاری رسمی عربستان با طرح موضوع خرابکاری عمدی پاسداران رژیم در فاجعه منا، گوشی را به دست آقا می‌دهد که اگر بخواهد روداری کند، عربستان اسناد و مدارکی را که دارد برملا خواهد کرد و در آن صورت کار به جاهای باریک و چه بسا به شورای امنیت خواهد کشید، خامنه‌ای می‌فهمد که باید ماستها را به سرعت کیسه کند؛ لذا ناگزیر مشاور نظامی خود را به صحنه می‌فرستد و به‌دنبال او، روحانی هم پیام تبریک عید قربان برای پادشاه عربستان می‌فرستد که معنی مستتر در این پیام آن است که آقا غلطی کرده‌اند، شما جدی نگیرید!

 این خفت، بخشی از بهایی است که خامنه‌ای ناگزیر می‌شود در سیاست منطقه‌یی و بین‌المللی بابت دوگانگی خود بپردازد؛ اما بهای سنگین‌تر سیاست به نعل و به میخ زدن را، او در درون رژیمش می‌پردازد؛ آنجا که بلاتکلیفی و سردرگمیِ بدنه نظام و شقه شدن آن از بالا تا پایین و شعله‌ور شدن جنگی که در آن، طرفین متخاصم جای آبادی برای هم باقی نگذاشته و تا مرز حذف فیزیکی یکدیگر پیش رفته‌اند.

 اما اتخاذ این رویه از سوی خامنه‌ای، نه ناشی از اشتباه، بلکه جبر ناشی از شدت ضعف و طلسم‌شکستگی اوست. او به‌دلیل ضعف و ناتوانی مفرط قادر نیست یک تصمیم راهبردی روشن بگیرد؛ چرا که در آن صورت هیچ معلوم نیست که دلواپسان علناً رو در روی خود او نایستند بنابراین مجبور است دو دوزه بازی کند و دو چهره کاملاً متضاد از خود را به نمایش بگذارد.

 فرو ریختن هیمنه دیکتاتور در هر نظام دیکتاتوری، از علائم بارز دوران سرنگونی و آغاز پایان کار آن است. این وضعیت حاصل عملکرد زهر اتمی است که مقاومت ایران به گلوی رژیم ریخته و پیامدهای آن، هم‌چنان نظام دیکتاتوری را در همه زمینه‌ها در بن‌بست و مخمصه قرار داده است؛ مخمصه‌یی که خود را در مواضع ضد و نقیض و دوگانه‌گوییهای دیکتاتور، نشان می‌دهد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر