لينك به منبع:
وضعیت مدارس تحت حاکمیت رژیم ایران
مهر
ماه هر سال، در میهن عزیزمان ایران بیش از 12 میلیون دانشآموز عازم مدرسه
میشوند. بازگشایی مدارس در این ماه برای کودکان همواره با شور و شوق
کودکانه همراه میباشد اما در حاکمیت آخوندها کودکان و نوجوانان دانشآموز
نیز باید از سنین کودکی و نوجوانی طعم تلخ زندگی در این حاکمیت را بچشند.
در این میان مدارس کپری و مدارس فرسوده و بدون امکانات در مناطق روستایی بدرستی بیان کننده طینت ضدمردمی این حاکمیت پلید میباشد چرا که دانشآموزان این مناطق محروم کشور، در مدارسی درس میخوانند که نه دیوار دارد و نه سقف و نه حتی نیمکتی که بر روی آن بنشینند.
براستی دردآور نیست وقتی روزنامه حکومتی مهر اول مهر ماه 93 بهنقل از یک عضو هیأت علمی دانشکده پزشکی دانشگاه آزاد زاهدان مینویسد: «در بسیاری از موارد مشاهده شده که دانشآموز سر کلاس از حال رفته است، علت را که دنبال میکنیم متوجه میشویم که دانشآموز از 24ساعت قبل چیزی نخورده و یک عدد تخممرغ تنها خوراکی بوده که ظهر روز قبل مصرف کرده است».
وی در ادامه میگوید: «متأسفانه بسیاری از کودکان و دانشآموزان این استان اکنون در چنین شرایطی بهسر میبرند و چنین تغذیهای دارند».
هم جا ذکر این نکته نیز ضروری است که بر اساس آمارهای مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۰ بالغ بر ۹ میلیون و ۴۸۳ هزار و ۲۸ نفر در کشور بیسواد محسوب میشدند که از این تعداد ۶ میلیون و ۲۵هزار و ۹۶۵ نفر را زنان تشکیل میدادند؛ یعنی دوسوم بیسوادی در ایران متوجه زنان بودهاست.
کارنامه سیاه حکومت آخوندی در امر آموزش و کودکان مدارس:
با رجوع به نوشتههای مطبوعات رژیم در ارتباط با وضعیت کنونی فضای آموزشی و مدارس کشور، گوشهیی از کارنامه سیاه حکومت آخوندی در نابودی حرث و نسل میهنمان بیشتر آشکار میشود.
فاکت ها و گفتهها بقدری گویاست که جز بر خشم از نابکاران حاکم بر ایران نمیافزاید و جز سرنگونی تام و تمام این رژیم ضدبشری پاسخی راهی دیگر باقی نمیگذارد.
-روزنامه حکومتی ایلنا 3خرداد95 اعتراف میکند: «شاید تصور بسیاری از مردم آن باشد که استان فارس استانی است ثروتمند با مردمانی شاد که با ورود گردشگران داخلی و خارجی برای دیدن آثار گرانبهای تاریخی و باستانی آن روز به روز بر مکنتش افزوده میشود، اما حقیقت تلخ در میان روستاهای فقیر و خشکیده با مردمانی ناامید و افسرده که در میان دشت و کوه آینده مبهم و گنگ را به نظاره نشستهاند، خفته است»
این روزنامه در ادامه ضمن اشاره به مشکلات آموزشی یکی از روستاهای این استان اضافه میکند: «این روستا با وجود 27 دانشآموز فاقد مدرسه است. البته ساختمان مدرسه وجود دارد، اما درب آن به روی دانشآموزان روستا بسته است. حتی سردر مدرسه را نیز برداشتهاند، زیرا آموزش و پروش تعداد دانشآموزان را در حدی نمیداند که در روستا مدرسه تشکیل شده و معلم به آن اعزام شود. آموزش و پروش ترجیح میدهد؛ ساختمان مدرسه را به اشخاص خصوصی واگذار کند که آنها هم بهترین استفاده از ساختمان مذکور را تبدیل آن به دامداری میدانند و چه تناقض تأسفآوری است که احشام در ساختمان مدرسه باشند و کودکان، آواره کوه و دشت برای رفتن به منطقهیی دور برای ادامه تحصیل».
- خبرگزاری جمهوری اسلامی موسوم به ایرنا 10آبانماه 93 اینگونه به فجایع آموزشی در ایران اعتراف میکند: «این مسأله که در طول 17سال گذشته 6 مدرسه روستایی دچار سانحه آتشسوزی شدند و در این آتش سوزیها 63 دانشآموز دچار سوختگی شدید شدند و 4 دانشآموز هم جان خود را از دست دادند یا ذکر این عنوان که برخی از مدارس ما هنوز دسترسی به آب آشامیدنی ندارند، ۳۰ مدرسه کپرنشین همچنان در جنوب کرمان فعالیت میکنند، در ۱۱ استان از چادر بهعنوان کلاسهای درس استفاده میشود، زیرآوار ماندن معلم زیر دیوار مدرسه و... . ضرورت پرداختن به این مسأله را بیش از پیش آشکار میسازد».
-در یک اعتراف دیگر خبرگزاری مهر آخوندی15مرداد 95 بهنقل محمد محسن بیگی از مدیرکل آموزش و پرورش استان کرمان نوشت: «نزدیک به ۵۰ تا ۶۰ مدرسه تحت عناوین مدارس کپری در استان کرمان وجود دارد و از شش هزار مدرسه موجود در استان کرمان ۸۰۰ مدرسه نامقاوم و غیراستاندارد بوده و نیاز به بازسازی دارد».
-روزنامه حکومتی مهر چهارشنبه ۲۳ تیر ۱۳۹۵ بهنقل از فرماندار جاجرم نوشت: «متأسفانه پس از گذشت سالهای متمادی از عمر انقلاب اسلامی هنوز در بعضی از نقاط استان مدارس کپرنشین وجود دارد».
این کارگزار رژیم در ادامه اضافه میکند: «شهرستان جاجرم دارای ۶ مدرسه تخریبی و چهار مدرسه دو شیفت است که برای برطرف کردن آن نیازمند همت خیرین مدرسهساز هستیم».
-خبرگزاری حکومتی مهر 31شهریور 95 بهنقل از علینقی یزدان پناه مدیرکل عشایری وزارت آموزشوپرورش نوشت: «در حال حاضر ۱۷۱ هزار و ۴۴۲ دانشآموز در ۶ هزار و ۴۵ مدرسه عشایری درس میخوانند. در خراسان جنوبی رئیس اداره آموزشوپرورش عشایری از کمبود امکانات و تجهیزات آموزشی برای دانشآموزان عشایری گفته است و در خوزستان مدیر آموزشوپرورش عشایری از کمبود ۱۵۰ مدرسه سخن به میان آورده است.
وجود کلاسهای چند پایه، کمبود تجهیزات و امکانات آموزشی، قرارگیری در مناطق صعبالعبور و مرزی، نبود سرویس ایاب و ذهاب، تشکیل برخی کلاسها در چادر، کانکس، شبه کپر یا ساختمانهای استیجاری تنها بخشی از مشکلات دانشآموزان در مناطق عشایری است».
-در یک اعتراف دیگر روزنامه حکومتی همشهری 27مهر 92 نوشت: «کپرنشینی با وجود توجه خاص و تلاشهای انجام شده پس از انقلاب همچنان در مناطقی از کشور از جمله استانهای سیستان و بلوچستان، هرمزگان و کرمان وجود دارد».
و بهدنبال آن در ارتباط با مشکلات آموزشی این مناطق اضافه میکند: «ضعف مدیران دولتی موجب شده تا مشکلات آموزشی دانشآموزان قلعهگنج به قوت خود باقی باشد. نبود فضای آموزشی مناسب و استاندارد، تاریک و گرم بودن کلاسها، نبود سرویس بهداشتی و آبخوری، مختلط بودن کلاسها، ایمن نبودن کلاسها بهعلت وجود حشرات و گزندگان، امکان ناپذیربودن استفاده از وسایل کمکآموزشی و بستههای آموزشی و نداشتن امکانات ورزشی و زنگ ورزش، از جمله مشکلات دانشآموزان کپری است».
-خبرگزاری حکومتی مهر سهشنبه 7مهر 94 بهنقل از فرماندار منوجان اینگونه اعتراف میکند: «برخی از مدارس غیراستاندارد در قالب کپرنشینی نیز در شهرستانهای جنوب کرمان وجود دارد که وجود بخشی از این مدارس کپری بهدلیل جابهجاییهای مردم بهدلیل مهاجرت و خشکسالی است که موحب شده برخی مدارس فاقد دانشآموز شوند و در مقابل برخی از مدارس روستاهای مجاور با حجم بالای دانشآموز مواجه هستند».
-خبرگزاری فارس وابسته به سپاه پاسداران 5مهرماه 94 تحت عنوان مدارس خشت و گلی یا تونل وحشت مینویسد: فرماندار ریگان به وجود ۵۰ مدرسه غیراستاندارد خشت و گلی با عمری بیش از ۳۵ سال در بخش مدارس عشایری اشاره کرد و افزود: «با توجه به زلزله خیز بودن این مناطق، این مدارس خطر بیشتری نسبت به ۱۶ مدرسه دیگر که کپری و چوبی هستند برای دانشآموزان ایجاد میکنند».
-خبرگزاری مهر آخوندی ۲۳ شهریور ۱۳۹۵ نوشت: «محمد چگنی مدیرکل نوسازی مدارس استان لرستان گفت: مدرسهای با نام کپری در لرستان نداریم، ولی 24 مدرسه شبه کپری و ۵۰ مدرسه خشتی، گلی و چوبی در لرستان وجود دارد که که اطراف آنها سنگ و روی آن نایلون است»
-خبرگزاری دانشجویان موسوم به ایسنا بهنقل از علیرضا نخعی مدیرکل آموزش و پرورش سیستان و بلوچستان 21تیرماه 1393 نوشت: «هماکنون در استان 18هزار کلاس درس وجود دارد که از این تعداد 11هزار کلاس نیاز به ترمیم اساسی دارند که بودجهیی بالغ بر 3000 میلیارد ریال را نیاز دارد».
-روزنامه حکومتی مهر سهشنبه 1مهر 93 در توصیف مدارس سیستان و بلوچستان مینویسد: «کمبود 800هزار متر فضای آموزشی و بیش از 8هزار معلم، عدم دسترسی مناسب، نبود سرویسهای بهداشتی در بسیاری از مدارس عشایری و روستایی، جابهجایی دانشآموزان با وانت بار در مناطق روستایی و پیمودن مسافتهای طولانی و بیش از 3 کیلومتر برای رسیدن به کلاس درس تنها بخشی از مشکلات آموزشی است که سد راه دانشآموزان این استان است و بهطور حتم باورش برای دیگران سخت است. دانشآموزان سیستان و بلوچستان بهویژه در جنوب استان سالها است که با کلاسهای خشت و گلی و غیرمقاوم که با بارش باران به تعطیلی کشانده میشوند خو گرفتهاند.»
- علی قاسمی بخشدار ویژه خارک در گفتگو با خبرگزاری تسنیم29 دیماه 92 گفت: «۹۰ درصد درآمدهای نفتی کشور از خارک تأمین میشود ولی متأسفانه ۶۰ درصد مدارس محل تحصیل دانشآموزان این جزیره تخریبی و غیرقابل استفاده است و باید در اسرع وقت تخریب شود».
وی همچنین با بیان اینکه در هنگام بارندگی از سقف تمام مدارس خارک آب چکه میکند تأکید میکند: «مسئولان باید تا قبل از بروز هر حادثهای برای بازسازی مدارس خارک اقدام کنند.»
روزنامه دانشجویان موسوم به ایسنا16شهریور 95 بهنقل از مدیرکل آموزش و پرورش استان سمنان مینویسد: «بیش از 48 درصد مدارس این استان تخریبی است چرا که 45 تا 50 درصد مدارس این استان بیش از 30سال قدمت دارند.»
-سایت حکومتی الف 13اسفند 92 بهنقل از معاونت عمرانی وزارت آموزش و پرورش، نوشت: «حدود یکچهارم کلاسهای درس کشورمان غیرایمن هستند و نیاز به مقاومسازی یا تخریب و نوسازی دارند؛ بهگونهیی که هر لحظه بیم وقوع حادثهای دلخراش برای آنها میرود. بسیاری از فرزندان سرزمینمان در کلاسهایی درس میخوانند که هنوز نور کافی، سرویس بهداشتی، حداقل امکانات ورزشی، آبسردکن، بخاری استاندارد و کتابخانه ندارند؛ چه رسد به امکانات آموزشی مناسبی که بتواند آنها را به نسلی توانمند و بالنده تبدیل کند».
-خبرگزاری ایسنا وابسته به سپاه پاسداران بهنقل از استاندار خوزستان 6شهریور 1395 نوشت: «من بابت تحصیل دانشآموزان عزیز این استان در مدارس کپری و کلاسهای درس خشت و گلی، وجود مدارس کانکسی و اینکه هنوز در بخش درمان با مصائب و مشکلات عدیدهای مواجه هستیم، عذرخواهی میکنم و تمام این امور، وظایف ما است».
اعترافها سردمداران رژیم به مدارس کپرنشین:
-روزنامهایران 8آذر ماه 94 بهنقل از محمد نوبخت رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی دولت آخوند روحانی اینگونه نقل و قول میکند: «البته بهخوبی میدانم این بودجه کفاف نمیدهد و هنوز هم خبر میرسد که در کشور مدارس کپرنشین وجود دارد. دولت با محدودیت منابع مواجه است و روزی نمیشود که وزیری برای اعتبارات بیشتر تماس نگیرد. وزیر بهداشت از مشکلات بخش سلامت میگوید، وزیر شهرسازی از راههایی میگوید که برای مردم خطرساز شده، وزیر آموزش عالی از کمبود بودجه دانشگاهها میگوید و ما ماندهایم و اندک بودجهیی که نمیدانیم چه کنیم. با این حال میتوانیم با استفاده از بخش غیردولتی، عدالت آموزشی را محقق کنیم».
-خبرگزاری فارس وابسته به سپاه پاسداران روز 21 فروردین 94 بهنقل از علی اصغر فانی وزیرآموزش و پرورش دولت روحانی خبر داد: «یک سوم مدارس کشور غیراستاندارد است و این نسبت در برخی نقاط تا 60 درصد هم میرسد»
وی در ادامه اضافه میکند: با توجه به غیراستاندارد بودن برخی فضاهای آموزشی، اگر در کشور ما زلزلهای اتفاق بیفتد بدون شک فاجعهای بزرگ در مدارس روی میدهد»
-روزنامه حکومتی ابتکار18آبان 93 بهنقل از وزیر آموزش و پرورش آخوندها نوشت: «بنده خودم به مدارس کپری رفتهام؛ ایجاد کپر در مناطق گرمسیری یک روش مناسب است که با بافت محلی و شرایط آب و هوایی منطقه مربوطه سازگاری دارد».
میتوان نتیجه گرفت با این توجیه سخیف و مبتذل است که امروز بعد از گذشت 37سال از سرقت انقلاب ضدسلطنتی توسط آخوندها همچنان مدارس کپری در ایران باقیمانده و پابرجاست.
-و سرانجام سایت حکومتی عصر ایران 28مرداد 91 ضمن اعتراف به تأسیس مدرسه در کشور کومور و یا خانهسازی در ونزوئلا توسط این رژیم خانمان برباده، خشم انباشته شده در مردم را با این نوشته بیان میکند: «وقتی مردم میبینند که بیخانمانی و فقر و نداری در اطرافشان بیداد میکند و در همان حال خبر میرسد که دولت ایران جهیزیه فقرای تاجیکستان و تجهیز مدارس کومور و خانهسازی درونزوئلا را عهدهدار شده، وقتی هر روز خبر از اختلاس چند میلیاردی در بانکها و دستگاههای دولتی میرسد، وقتی مردم خبردار میشوند که مافیای فلان کالا در اختیار فلان آقازاده است و آن دیگری هم انحصار واردات فلان جنس را دارد و نظایر اینها که کم هم نیستند، معلوم است که در گذر زمان مردم کم کم بیاعتماد میشوند».
نتیجه اینکه همانگونه که بوضوح از گفتههای سردمداران رژیم آخوندی و دست نوشتههای مطبوعات این رژیم هویدا است مسأله رژیم نه آموزش پرورش است، نه بهداشت و درمان و نه محیط زیست، بلکه مسأله رژیم و تنها مسألهاش حفظ حکومتش به هر قیمت است پس تنها و تنها راه خلاصی از این فجایع سرنگونی تام و تمام این رژیم ضدبشری است، همان مهمی که مقصد و مقصود مردم و مقاومت مردم ایران است.
در این میان مدارس کپری و مدارس فرسوده و بدون امکانات در مناطق روستایی بدرستی بیان کننده طینت ضدمردمی این حاکمیت پلید میباشد چرا که دانشآموزان این مناطق محروم کشور، در مدارسی درس میخوانند که نه دیوار دارد و نه سقف و نه حتی نیمکتی که بر روی آن بنشینند.
براستی دردآور نیست وقتی روزنامه حکومتی مهر اول مهر ماه 93 بهنقل از یک عضو هیأت علمی دانشکده پزشکی دانشگاه آزاد زاهدان مینویسد: «در بسیاری از موارد مشاهده شده که دانشآموز سر کلاس از حال رفته است، علت را که دنبال میکنیم متوجه میشویم که دانشآموز از 24ساعت قبل چیزی نخورده و یک عدد تخممرغ تنها خوراکی بوده که ظهر روز قبل مصرف کرده است».
وی در ادامه میگوید: «متأسفانه بسیاری از کودکان و دانشآموزان این استان اکنون در چنین شرایطی بهسر میبرند و چنین تغذیهای دارند».
هم جا ذکر این نکته نیز ضروری است که بر اساس آمارهای مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۰ بالغ بر ۹ میلیون و ۴۸۳ هزار و ۲۸ نفر در کشور بیسواد محسوب میشدند که از این تعداد ۶ میلیون و ۲۵هزار و ۹۶۵ نفر را زنان تشکیل میدادند؛ یعنی دوسوم بیسوادی در ایران متوجه زنان بودهاست.
کارنامه سیاه حکومت آخوندی در امر آموزش و کودکان مدارس:
با رجوع به نوشتههای مطبوعات رژیم در ارتباط با وضعیت کنونی فضای آموزشی و مدارس کشور، گوشهیی از کارنامه سیاه حکومت آخوندی در نابودی حرث و نسل میهنمان بیشتر آشکار میشود.
فاکت ها و گفتهها بقدری گویاست که جز بر خشم از نابکاران حاکم بر ایران نمیافزاید و جز سرنگونی تام و تمام این رژیم ضدبشری پاسخی راهی دیگر باقی نمیگذارد.
-روزنامه حکومتی ایلنا 3خرداد95 اعتراف میکند: «شاید تصور بسیاری از مردم آن باشد که استان فارس استانی است ثروتمند با مردمانی شاد که با ورود گردشگران داخلی و خارجی برای دیدن آثار گرانبهای تاریخی و باستانی آن روز به روز بر مکنتش افزوده میشود، اما حقیقت تلخ در میان روستاهای فقیر و خشکیده با مردمانی ناامید و افسرده که در میان دشت و کوه آینده مبهم و گنگ را به نظاره نشستهاند، خفته است»
این روزنامه در ادامه ضمن اشاره به مشکلات آموزشی یکی از روستاهای این استان اضافه میکند: «این روستا با وجود 27 دانشآموز فاقد مدرسه است. البته ساختمان مدرسه وجود دارد، اما درب آن به روی دانشآموزان روستا بسته است. حتی سردر مدرسه را نیز برداشتهاند، زیرا آموزش و پروش تعداد دانشآموزان را در حدی نمیداند که در روستا مدرسه تشکیل شده و معلم به آن اعزام شود. آموزش و پروش ترجیح میدهد؛ ساختمان مدرسه را به اشخاص خصوصی واگذار کند که آنها هم بهترین استفاده از ساختمان مذکور را تبدیل آن به دامداری میدانند و چه تناقض تأسفآوری است که احشام در ساختمان مدرسه باشند و کودکان، آواره کوه و دشت برای رفتن به منطقهیی دور برای ادامه تحصیل».
- خبرگزاری جمهوری اسلامی موسوم به ایرنا 10آبانماه 93 اینگونه به فجایع آموزشی در ایران اعتراف میکند: «این مسأله که در طول 17سال گذشته 6 مدرسه روستایی دچار سانحه آتشسوزی شدند و در این آتش سوزیها 63 دانشآموز دچار سوختگی شدید شدند و 4 دانشآموز هم جان خود را از دست دادند یا ذکر این عنوان که برخی از مدارس ما هنوز دسترسی به آب آشامیدنی ندارند، ۳۰ مدرسه کپرنشین همچنان در جنوب کرمان فعالیت میکنند، در ۱۱ استان از چادر بهعنوان کلاسهای درس استفاده میشود، زیرآوار ماندن معلم زیر دیوار مدرسه و... . ضرورت پرداختن به این مسأله را بیش از پیش آشکار میسازد».
-در یک اعتراف دیگر خبرگزاری مهر آخوندی15مرداد 95 بهنقل محمد محسن بیگی از مدیرکل آموزش و پرورش استان کرمان نوشت: «نزدیک به ۵۰ تا ۶۰ مدرسه تحت عناوین مدارس کپری در استان کرمان وجود دارد و از شش هزار مدرسه موجود در استان کرمان ۸۰۰ مدرسه نامقاوم و غیراستاندارد بوده و نیاز به بازسازی دارد».
-روزنامه حکومتی مهر چهارشنبه ۲۳ تیر ۱۳۹۵ بهنقل از فرماندار جاجرم نوشت: «متأسفانه پس از گذشت سالهای متمادی از عمر انقلاب اسلامی هنوز در بعضی از نقاط استان مدارس کپرنشین وجود دارد».
این کارگزار رژیم در ادامه اضافه میکند: «شهرستان جاجرم دارای ۶ مدرسه تخریبی و چهار مدرسه دو شیفت است که برای برطرف کردن آن نیازمند همت خیرین مدرسهساز هستیم».
-خبرگزاری حکومتی مهر 31شهریور 95 بهنقل از علینقی یزدان پناه مدیرکل عشایری وزارت آموزشوپرورش نوشت: «در حال حاضر ۱۷۱ هزار و ۴۴۲ دانشآموز در ۶ هزار و ۴۵ مدرسه عشایری درس میخوانند. در خراسان جنوبی رئیس اداره آموزشوپرورش عشایری از کمبود امکانات و تجهیزات آموزشی برای دانشآموزان عشایری گفته است و در خوزستان مدیر آموزشوپرورش عشایری از کمبود ۱۵۰ مدرسه سخن به میان آورده است.
وجود کلاسهای چند پایه، کمبود تجهیزات و امکانات آموزشی، قرارگیری در مناطق صعبالعبور و مرزی، نبود سرویس ایاب و ذهاب، تشکیل برخی کلاسها در چادر، کانکس، شبه کپر یا ساختمانهای استیجاری تنها بخشی از مشکلات دانشآموزان در مناطق عشایری است».
-در یک اعتراف دیگر روزنامه حکومتی همشهری 27مهر 92 نوشت: «کپرنشینی با وجود توجه خاص و تلاشهای انجام شده پس از انقلاب همچنان در مناطقی از کشور از جمله استانهای سیستان و بلوچستان، هرمزگان و کرمان وجود دارد».
و بهدنبال آن در ارتباط با مشکلات آموزشی این مناطق اضافه میکند: «ضعف مدیران دولتی موجب شده تا مشکلات آموزشی دانشآموزان قلعهگنج به قوت خود باقی باشد. نبود فضای آموزشی مناسب و استاندارد، تاریک و گرم بودن کلاسها، نبود سرویس بهداشتی و آبخوری، مختلط بودن کلاسها، ایمن نبودن کلاسها بهعلت وجود حشرات و گزندگان، امکان ناپذیربودن استفاده از وسایل کمکآموزشی و بستههای آموزشی و نداشتن امکانات ورزشی و زنگ ورزش، از جمله مشکلات دانشآموزان کپری است».
-خبرگزاری حکومتی مهر سهشنبه 7مهر 94 بهنقل از فرماندار منوجان اینگونه اعتراف میکند: «برخی از مدارس غیراستاندارد در قالب کپرنشینی نیز در شهرستانهای جنوب کرمان وجود دارد که وجود بخشی از این مدارس کپری بهدلیل جابهجاییهای مردم بهدلیل مهاجرت و خشکسالی است که موحب شده برخی مدارس فاقد دانشآموز شوند و در مقابل برخی از مدارس روستاهای مجاور با حجم بالای دانشآموز مواجه هستند».
-خبرگزاری فارس وابسته به سپاه پاسداران 5مهرماه 94 تحت عنوان مدارس خشت و گلی یا تونل وحشت مینویسد: فرماندار ریگان به وجود ۵۰ مدرسه غیراستاندارد خشت و گلی با عمری بیش از ۳۵ سال در بخش مدارس عشایری اشاره کرد و افزود: «با توجه به زلزله خیز بودن این مناطق، این مدارس خطر بیشتری نسبت به ۱۶ مدرسه دیگر که کپری و چوبی هستند برای دانشآموزان ایجاد میکنند».
-خبرگزاری مهر آخوندی ۲۳ شهریور ۱۳۹۵ نوشت: «محمد چگنی مدیرکل نوسازی مدارس استان لرستان گفت: مدرسهای با نام کپری در لرستان نداریم، ولی 24 مدرسه شبه کپری و ۵۰ مدرسه خشتی، گلی و چوبی در لرستان وجود دارد که که اطراف آنها سنگ و روی آن نایلون است»
-خبرگزاری دانشجویان موسوم به ایسنا بهنقل از علیرضا نخعی مدیرکل آموزش و پرورش سیستان و بلوچستان 21تیرماه 1393 نوشت: «هماکنون در استان 18هزار کلاس درس وجود دارد که از این تعداد 11هزار کلاس نیاز به ترمیم اساسی دارند که بودجهیی بالغ بر 3000 میلیارد ریال را نیاز دارد».
-روزنامه حکومتی مهر سهشنبه 1مهر 93 در توصیف مدارس سیستان و بلوچستان مینویسد: «کمبود 800هزار متر فضای آموزشی و بیش از 8هزار معلم، عدم دسترسی مناسب، نبود سرویسهای بهداشتی در بسیاری از مدارس عشایری و روستایی، جابهجایی دانشآموزان با وانت بار در مناطق روستایی و پیمودن مسافتهای طولانی و بیش از 3 کیلومتر برای رسیدن به کلاس درس تنها بخشی از مشکلات آموزشی است که سد راه دانشآموزان این استان است و بهطور حتم باورش برای دیگران سخت است. دانشآموزان سیستان و بلوچستان بهویژه در جنوب استان سالها است که با کلاسهای خشت و گلی و غیرمقاوم که با بارش باران به تعطیلی کشانده میشوند خو گرفتهاند.»
- علی قاسمی بخشدار ویژه خارک در گفتگو با خبرگزاری تسنیم29 دیماه 92 گفت: «۹۰ درصد درآمدهای نفتی کشور از خارک تأمین میشود ولی متأسفانه ۶۰ درصد مدارس محل تحصیل دانشآموزان این جزیره تخریبی و غیرقابل استفاده است و باید در اسرع وقت تخریب شود».
وی همچنین با بیان اینکه در هنگام بارندگی از سقف تمام مدارس خارک آب چکه میکند تأکید میکند: «مسئولان باید تا قبل از بروز هر حادثهای برای بازسازی مدارس خارک اقدام کنند.»
روزنامه دانشجویان موسوم به ایسنا16شهریور 95 بهنقل از مدیرکل آموزش و پرورش استان سمنان مینویسد: «بیش از 48 درصد مدارس این استان تخریبی است چرا که 45 تا 50 درصد مدارس این استان بیش از 30سال قدمت دارند.»
-سایت حکومتی الف 13اسفند 92 بهنقل از معاونت عمرانی وزارت آموزش و پرورش، نوشت: «حدود یکچهارم کلاسهای درس کشورمان غیرایمن هستند و نیاز به مقاومسازی یا تخریب و نوسازی دارند؛ بهگونهیی که هر لحظه بیم وقوع حادثهای دلخراش برای آنها میرود. بسیاری از فرزندان سرزمینمان در کلاسهایی درس میخوانند که هنوز نور کافی، سرویس بهداشتی، حداقل امکانات ورزشی، آبسردکن، بخاری استاندارد و کتابخانه ندارند؛ چه رسد به امکانات آموزشی مناسبی که بتواند آنها را به نسلی توانمند و بالنده تبدیل کند».
-خبرگزاری ایسنا وابسته به سپاه پاسداران بهنقل از استاندار خوزستان 6شهریور 1395 نوشت: «من بابت تحصیل دانشآموزان عزیز این استان در مدارس کپری و کلاسهای درس خشت و گلی، وجود مدارس کانکسی و اینکه هنوز در بخش درمان با مصائب و مشکلات عدیدهای مواجه هستیم، عذرخواهی میکنم و تمام این امور، وظایف ما است».
اعترافها سردمداران رژیم به مدارس کپرنشین:
-روزنامهایران 8آذر ماه 94 بهنقل از محمد نوبخت رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی دولت آخوند روحانی اینگونه نقل و قول میکند: «البته بهخوبی میدانم این بودجه کفاف نمیدهد و هنوز هم خبر میرسد که در کشور مدارس کپرنشین وجود دارد. دولت با محدودیت منابع مواجه است و روزی نمیشود که وزیری برای اعتبارات بیشتر تماس نگیرد. وزیر بهداشت از مشکلات بخش سلامت میگوید، وزیر شهرسازی از راههایی میگوید که برای مردم خطرساز شده، وزیر آموزش عالی از کمبود بودجه دانشگاهها میگوید و ما ماندهایم و اندک بودجهیی که نمیدانیم چه کنیم. با این حال میتوانیم با استفاده از بخش غیردولتی، عدالت آموزشی را محقق کنیم».
-خبرگزاری فارس وابسته به سپاه پاسداران روز 21 فروردین 94 بهنقل از علی اصغر فانی وزیرآموزش و پرورش دولت روحانی خبر داد: «یک سوم مدارس کشور غیراستاندارد است و این نسبت در برخی نقاط تا 60 درصد هم میرسد»
وی در ادامه اضافه میکند: با توجه به غیراستاندارد بودن برخی فضاهای آموزشی، اگر در کشور ما زلزلهای اتفاق بیفتد بدون شک فاجعهای بزرگ در مدارس روی میدهد»
-روزنامه حکومتی ابتکار18آبان 93 بهنقل از وزیر آموزش و پرورش آخوندها نوشت: «بنده خودم به مدارس کپری رفتهام؛ ایجاد کپر در مناطق گرمسیری یک روش مناسب است که با بافت محلی و شرایط آب و هوایی منطقه مربوطه سازگاری دارد».
میتوان نتیجه گرفت با این توجیه سخیف و مبتذل است که امروز بعد از گذشت 37سال از سرقت انقلاب ضدسلطنتی توسط آخوندها همچنان مدارس کپری در ایران باقیمانده و پابرجاست.
-و سرانجام سایت حکومتی عصر ایران 28مرداد 91 ضمن اعتراف به تأسیس مدرسه در کشور کومور و یا خانهسازی در ونزوئلا توسط این رژیم خانمان برباده، خشم انباشته شده در مردم را با این نوشته بیان میکند: «وقتی مردم میبینند که بیخانمانی و فقر و نداری در اطرافشان بیداد میکند و در همان حال خبر میرسد که دولت ایران جهیزیه فقرای تاجیکستان و تجهیز مدارس کومور و خانهسازی درونزوئلا را عهدهدار شده، وقتی هر روز خبر از اختلاس چند میلیاردی در بانکها و دستگاههای دولتی میرسد، وقتی مردم خبردار میشوند که مافیای فلان کالا در اختیار فلان آقازاده است و آن دیگری هم انحصار واردات فلان جنس را دارد و نظایر اینها که کم هم نیستند، معلوم است که در گذر زمان مردم کم کم بیاعتماد میشوند».
نتیجه اینکه همانگونه که بوضوح از گفتههای سردمداران رژیم آخوندی و دست نوشتههای مطبوعات این رژیم هویدا است مسأله رژیم نه آموزش پرورش است، نه بهداشت و درمان و نه محیط زیست، بلکه مسأله رژیم و تنها مسألهاش حفظ حکومتش به هر قیمت است پس تنها و تنها راه خلاصی از این فجایع سرنگونی تام و تمام این رژیم ضدبشری است، همان مهمی که مقصد و مقصود مردم و مقاومت مردم ایران است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر