جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۵ مهر ۴, یکشنبه

”جنگ چگونه آغاز شد و چگونه پایان یافت “ !

لينك به منبع:
جنگ ضد میهنی ایران و عراق

جنگ ضد میهنی ایران و عراق


همان‌طور که عواقب قتل‌عام زندانیان سیاسی در سال67 گریبان رژیم را گرفته است، و می‌رود که جنبش دادخواهی قتل‌عام سال 67 جام زهر حقوق‌بشر را به گلوی رژیم بریزد، عواقب جنگ شوم ضدمیهنی و نفرت مردم از آن نیز خود را به‌صورت تشدید تضادهای درونی رژیم بارز کرده تا جایی که دست‌اندرکاران این جنگ ضدمیهنی مجبور شده‌اند با لگد زدن به ضدارزشهای آن، ظاهراً با نفرت مردم همراهی کنند.

جنگی که روزی خمینی آن را نعمت می‌دانست، اکنون آن‌چنان مورد نفرت مردم قرار گرفته است، که رسانه‌های باند رفسنجانی- روحانی و بعضاً ایادی این باند نیز می‌خواهند فرصت طلبانه خود را همراه مردم نشان دهند، هم‌چنانکه عذرخواهی سعید مرتضوی قصاب کهریزک از باند مقابل نیز در مورد قتل جوانان تهرانی در جریان قیام سال 88، توبه گرگ قبل از مرگ است، همراهی آنان نیز از همین جنس است.

با این حال در اظهارات مهره‌ها و رسانه‌های باند رفسنجانی- روحانی به واقعیاتی هم اشاره شده است که قابل‌توجه هستند.

رسانه‌یی از این باند آثار و عواقب این جنگ را آن‌قدر شوم و دهشتناک می‌داند که می‌نویسد حتی نسل سومی‌ها هم که در زمان جنگ ضدمیهنی خمینی دجال در قید حیات نبودند، از آثار و عواقب این جنگ شوم در امان نماندند و آثار و عواقب آن بر زندگی و سرنوشت آنان نیز سنگینی می‌کند. (روزنامه ابتکار1مهر955)

رسانه دیگری با این سؤال که مشخص نشد این جنگ چگونه آغاز شد و چگونه پایان یافت؟ ! جنگ را زیرضرب می‌برد. !

همین رسانه به سوء‌استفاده باندها و عوامل رژیم از یک طرف، و از طرف دیگر به تلفات انسانی جنگ اشاره می‌کند و می‌نویسد: ”چه بسیار افرادی که با سوء‌استفاده از دفاع مقدس، به سودهای میلیاردی رسیدند و از شرایط جنگی کشور، برای خود کلاهی ساختند. اما از آن سو عده‌یی از جوانان در جبهه‌های جنگ، به دهان شیر می‌رفتند و در نهایت، اسم‌شان با قید «شهید» زینت بخش کوچه‌ها و خیابانهای شهرهایمان می‌شد“. این‌که چه شد جنگ پس از فتح خرمشهر ادامه یافت و چه شد که سرانجام با پذیرش قطعنامه 598 به پایان رسید، موضوعاتی است که هنوز در ابهام باقی مانده است“. ! (روزنامه مردم‌سالاری3شهریور95)

به نظر می‌رسد که رفسنجانی و روحانی که از پیش برنده‌های اصلی خط جنگ بوده‌اند، به مصلحت می‌دانند که برای دربردن خود از عواقب جنگ خانمانسوز و آتش نفرت مردم این مواضع را بگیرند و خود را به تجاهل بزنند. اما عواقب جنگ میهن برباده خمینی برای نظام ولایت هولناکتر از این است که این باند یا آن باند رژیم بتواند با ترفند و آی دزد آی دزد کردن نسبت به باند دیگر، گریبان خود را از عواقب آن که همانا خشم و انزجار مردم است برهاند.

باید در پاسخ به این‌که چه شد جنگ آغاز شد، گفت که با قصد صدور ارتجاعش به عراق، جنگ را زمینه‌سازی کرد و جنگ شروع شد، برای سرکوب مردم و صدور بحران و به‌کارگیری نیروهای آزاده شده بر اثر انقلاب ضدسلطنتی و ترس از مطالبات آنان، جنگ را ادامه داد و آنگاه که عزم آتشین ارتش آزادی را بالای سر خویش حس کرد تن به آتش‌بس داد.

در رابطه با زمینه‌سازی خمینی برای جنگ آقای منتظری در یک نوار صوتی می‌گوید: ”یک روزی همان زمزمه جنگ بود. حالا جنگ شروع نشده بود. صدام یک حرفهایی زده بود. من رفتم خدمت آقا و به ایشان گفتم آقا.. قاعده است در دنیا هر جا انقلاب میشه یک هیاتهای حسین نیت میفرستند برای کشورهای مجاور و با آنها مذاکره می‌کنند. آنها را دلگرم می‌کنند که شما علیه آنها مثلاً نمی‌خواهیم قیامی، چیزی بکنیم و اینها و روابط را حفظ می‌کنند اینها، که آنها را وحشت نگیرد و ما این کار را نکردیم. هنوز دولت موقت روی کار بود و ما این کار را نکرده‌ایم. الآن زمزمه جنگ صدام دارد... گفتم آقا ما که نمی‌توانیم دور کشورمان دیوار بکشیم. ایشان گفتند ما می‌خواهیم دور کشورمان دیوار بکشیم“ـ

خمینی بود که رئیس‌جمهور عراق را جرثومه فساد خواند و از مردم عراق خواست او را بیرون کنند و در این رابطه گفت: ”ما محمدرضا را بیرون کردیم و شما هم باید این شخص را بیرون کنید از عراق! “

در زمینه تداوم جنگ نیز روزنامه باند روحانی رفسنجانی یعنی مردم‌سالاری در ادامه می‌نویسد: ”هنوز بسیاری از زوایای جنگ هشت ساله پنهان است و مشخص نیست چه کسانی خواستار تداوم جنگ، از سوم خرداد 1361 پس از فتح خرمشهر و تبدیل آن به جنگی فرسایشی بودند“.

کیست که نداند که مسئولیت تداوم جنگی که به‌نوشته همین روزنامه یکی از طولانی‌ترین جنگهای قرن بیستم بود، و زیانهای جبران ناپذیری به زیرساختهای کشور وارد ساخت، با خمینی و پیش برندگان اصلی سیاست جنگ‌افروزانه او نظیر هاشمی رفسنجانی به‌عنوان جانشین خمینی در جنگ و علی خامنه‌ای به‌عنوان رئیس‌جمهور و حسن روحانی در موضع مشاور رفسنجانی درجنگ بوده است.

خمینی بود که 7 قطعنامه سازمان ملل را نپذیرفت و دجالگرانه نعره می‌زد: ”اگر این جنگ 20سال هم طول بکشد ما ایستاده‌ایم“، ”سازش در جنگ، دفن اسلام است“، ”جنگی که الآن در کار است، جنگ سرنوشت‌ساز ماست «، ”جنگ، مائده الهی است“.

او بود که 15روز قبل از پذیرش قطعنامه، در روز 14تیر 67 دیوانه‌وار اعلام کرد: ”تا خشت آخر تهران، ایستاده و می‌جنگیم“ـ

بنابراین در زمانی که حسابرسی از این رژیم در زمینه جنایاتش در حق مردم ایران، و از جمله جنایتش در زمینه تحمیل جنگی خانمانسوز فرامی‌رسد، تجاهل نسبت به این‌که مسبب جنگ چه کسی بود، دردی از دردهای نظام ولایت را دوا نمی‌کند، بلکه این تشبثات بیش از پیش آتش نفرت و خشم مردم نسبت به جنگ و نظام ولایت در تمامیتش را شعله ور خواهد ساخت. جنگی که به تعبیر همین روزنامه ”رویای کودکی“ میلیونها ”کودک“ ایرانی را خونین کرد.

جنگی که حاصل آن ”صف نفت و کپسول‌های گاز و خانه‌های نیم سوخته و حجله‌های آراسته و صدای شیون‌هایی که هر چند روز یکبار از یکی از خانه‌های شهر برمی‌خاست دردناک‌ترین خاطره‌های قشنگ‌ترین“ سالهای زندگی میلیونها کودک ایرانی شد. (روزنامه مردم‌سالاری3مهر95)

هم اکنون نیز به اعتراف رسانه‌ها و کارگزاران رژیم آثار و عواقب شوم آن به‌صورت ویرانی شهرها، عقب افتادگی اقتصادی و... برزندگی مردم سنگینی می‌کند.

خمینی بهتر از هرکس دیگری معنای فتح مهران و شعار امروز مهران، فردا تهران را در جریان عملیات چلچراغ فهمید و باور کرد. او در جریان سرکشیدن زهر آتش بس دلیل اصلی این کار را که نمی‌توانست بگوید، آن را موکول به بعد کرد. دجال خون‌آشام جماران در سند پذیرش آتش‌بس نوشت: ”من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه‌ی دفاع و مواضع اعلام‌شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن می‌دیدم، ولی به واسطه‌ی حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلاً خودداری می‌کنم و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد“...

پاسدار احمدی مقدم در مورد عملیات ارتش آزادیبخش ملی ایران می‌گوید: «سازمان منافقین آرام آرام سازماندهی نظامی‌ای را درست کردند. ابتدا از عملیاتی محدود شروع کردند، بعد وسعت عملیات اضافه شد. آرام آرام دیدیم که وسعت و دامنه عملیات در جبهه میانی و جنوبی گسترش پیدا کرد و حتی فکر می‌کنم در خرداد ماه 67 بود که توانستند شهر مهران را هم تصرف کنند. هدف آنها هم سقوط و تصرف تهران و سرنگونی حکومت بود“.

پاسدار سعید قاسمی نیز در مورد تاثیرات و سرعت عملیات مجاهدین می‌گوید: ”سازمان مجاهدین خلق وقت نمی‌کرد غنیمتهای شما را جمع کند! “

ضربات ارتش آزادیبخش خصوصاً ضربه کیفی عملیات چلچراغ و تسخیر مهران بود که توان چشمگیر ارتش آزادیبخش را نشان داد، و خمینی را به فراست انداخت که پیشی بگیرد و قبل از این‌که این ارتش آمادگیهای لازم را برای رسیدن به تهران کسب کند، جام زهر را سر کشد تا خود را در آن شرایط از ضربه نهایی محفوظ بدارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر