لينك به منبع:
تقدیم به کارزار «تابستان 67، محاکمهی قتلعام کنندگان» .
افتاده اتفاق، بیا فکر راهحل باشیم
از بهر کام تلخ، کمی در پی عسل باشیم
گلکار میشوم اگر این شهد گل ضروری هست
زنبور کارگر شده، کندوی این محل باشیم
از نوحهها دلم گرفت، کمی رِنگ شاد کو؟
بهر بلندگو من و تو، قامت دکل باشیم
روی تن وطن، دملی چرک کرده دردآور
تیغی بیار تیز، که جراح این دمل باشیم
خالی شد از پسر آغوش گرم مادر شهرام
ما هم پسرشویم و بر او، گرمی بغل باشیم
برگشته اژدها ز قرون نعره میکشد در شهر
وقتش رسیده. یار! که ما یاوران یل باشیم
دلدار یا بهار، قافیهاش تیر دار شد
مرثیهها بس است بیا در پی غزل باشیم
افزون به عزم جزم تو و شوق من، عمل باید
افتاده اتفاق، بیا فکر راهحل باشیم
از بهر کام تلخ، کمی در پی عسل باشیم
گلکار میشوم اگر این شهد گل ضروری هست
زنبور کارگر شده، کندوی این محل باشیم
از نوحهها دلم گرفت، کمی رِنگ شاد کو؟
بهر بلندگو من و تو، قامت دکل باشیم
روی تن وطن، دملی چرک کرده دردآور
تیغی بیار تیز، که جراح این دمل باشیم
خالی شد از پسر آغوش گرم مادر شهرام
ما هم پسرشویم و بر او، گرمی بغل باشیم
برگشته اژدها ز قرون نعره میکشد در شهر
وقتش رسیده. یار! که ما یاوران یل باشیم
دلدار یا بهار، قافیهاش تیر دار شد
مرثیهها بس است بیا در پی غزل باشیم
افزون به عزم جزم تو و شوق من، عمل باید
افتاده اتفاق، بیا فکر راهحل باشیم
«م. شوق» 15مرداد95.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر