چند روزی است که رسانه های باند
خامنه ای در حمله و هجوم بی سابقه ای به دولت «تدبیر و امید» به وجود کسری
بودجه سنگین در کشور اعتراف می کنند. بحران مالی در رژیم آخوندی اکنون
بحدی است که بنا برداده های حکومتی اکنون بسیاری از پروژه های عمرانی و طرح
های آبادانی عملا متوقف شده یا از دستور دولت کار دولت حذف شده اند.
بنابراین گزارش: «یک عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس با اشاره به کسری بودجه دولت در سال جاری گفت: در یکی دو ماه اخیر حقوق کارمندان به موقع پرداخت نشده و این نگرانی به وجود آمده که دولت در ماههای آخر سال نیز با کمبود نقدینگی نتواند حقوق کارمندان را سر وقت پرداخت کند». (خبرگزاری نیروی تروریستی قدس تسنیم 7 خرداد 1295)
این گزارش در ادامه با اشاره به عمق بحران مالی و کسربودجه رژیم ادامه می دهد: «این عضو کمیسیون برنامه و بودجه با تأکید بر اینکه دولت تاکنون منابع طرحهای عمرانی را که تا امروز ۳۲ هزار میلیارد تومان است تخصیص نداده است، گفت: این در حالی است که تا پایان سال ۹۴ باید حدود ۴۳ هزار میلیارد تومان منابع برای اجرای طرحهای عمرانی تخصیص پیدا کند».
وی اضافه کرد: «حتی دولت در پرداخت یارانهها با مشکلاتی روبهرو شده و قرار بود یارانه ششمیلیون پردرآمد قطع شود اما هنوز دولت جرأت این کار را پیدا نکرده و در حال حاضر فقط یارانه سهمیلیون نفر پردرآمد حذف شده است».
واقعیت این است که دیکتاتوری ولی فقیه بخش بزرگی از درآمد های حاصل از فروش نفت وگاز کشور را مصرف مقاصد تروریستی و صدور بنیادگرایی و تولید زرادخانه های موشکی و یا خرج سرکوب مردم در داخل می نماید. دراین راستا ارگان های وابسته به بیت خامنه ای مانند سپاه پاسداران و زیر مجموعه ها، شبکه ها، موسسات و شرکت های وابسته به آن نیز نقش بسزایی در هزینه های صدها میلیاردی برای پیشبرد سیاست های مخرب رژیم ایفا می کنند.
برای نمونه براساس داده های مقاومت ایران، خامنه ای تنها در سال قریب «۱۰ میلیارد دلار» هزینه جنگ خانمان سوز برای حمایت از بشار اسد خون ریز می کند. به موازات تمامی اینها نیز باید به ابعاد چپاول و دزدی های نجومی متولیان حکومت از جیب مردم محروم میهنمان اشاره شود. براین منطق است که بقول عوام «دیگر آهی در بساط» نمی ماند تا با آن هزینه های جاری مانند پرداخت حقوق کارمندان و یا یارانه ها و یا پروژه های عمرانی را به سرانجام برساند. لذا در این راستا هرآنچه که از تتمه فروش اموال ملی به جامعه سرازیر می شود، به مانند قطره ای است بر آهن گداخته.
بحران در حاکمیت ولی فقیه و جنگ و دعواها برسر «پیدا کردن مقصر اصلی» اکنون بحدی اوج گرفته است که برای نمونه سایت حکومتی رجا نیوز (7 خرداد 1395) در مطلبی که بلافاصله از روی این سایت برداشته شد از جمله با تیتر درشت نوشت: «با ولخرجی های بی پایان دولت روحانی، دیگر پولی برای عمران و آبادانی کشور نمانده است».
بنابراین گزارش: «یک عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس با اشاره به کسری بودجه دولت در سال جاری گفت: در یکی دو ماه اخیر حقوق کارمندان به موقع پرداخت نشده و این نگرانی به وجود آمده که دولت در ماههای آخر سال نیز با کمبود نقدینگی نتواند حقوق کارمندان را سر وقت پرداخت کند». (خبرگزاری نیروی تروریستی قدس تسنیم 7 خرداد 1295)
این گزارش در ادامه با اشاره به عمق بحران مالی و کسربودجه رژیم ادامه می دهد: «این عضو کمیسیون برنامه و بودجه با تأکید بر اینکه دولت تاکنون منابع طرحهای عمرانی را که تا امروز ۳۲ هزار میلیارد تومان است تخصیص نداده است، گفت: این در حالی است که تا پایان سال ۹۴ باید حدود ۴۳ هزار میلیارد تومان منابع برای اجرای طرحهای عمرانی تخصیص پیدا کند».
وی اضافه کرد: «حتی دولت در پرداخت یارانهها با مشکلاتی روبهرو شده و قرار بود یارانه ششمیلیون پردرآمد قطع شود اما هنوز دولت جرأت این کار را پیدا نکرده و در حال حاضر فقط یارانه سهمیلیون نفر پردرآمد حذف شده است».
واقعیت این است که دیکتاتوری ولی فقیه بخش بزرگی از درآمد های حاصل از فروش نفت وگاز کشور را مصرف مقاصد تروریستی و صدور بنیادگرایی و تولید زرادخانه های موشکی و یا خرج سرکوب مردم در داخل می نماید. دراین راستا ارگان های وابسته به بیت خامنه ای مانند سپاه پاسداران و زیر مجموعه ها، شبکه ها، موسسات و شرکت های وابسته به آن نیز نقش بسزایی در هزینه های صدها میلیاردی برای پیشبرد سیاست های مخرب رژیم ایفا می کنند.
برای نمونه براساس داده های مقاومت ایران، خامنه ای تنها در سال قریب «۱۰ میلیارد دلار» هزینه جنگ خانمان سوز برای حمایت از بشار اسد خون ریز می کند. به موازات تمامی اینها نیز باید به ابعاد چپاول و دزدی های نجومی متولیان حکومت از جیب مردم محروم میهنمان اشاره شود. براین منطق است که بقول عوام «دیگر آهی در بساط» نمی ماند تا با آن هزینه های جاری مانند پرداخت حقوق کارمندان و یا یارانه ها و یا پروژه های عمرانی را به سرانجام برساند. لذا در این راستا هرآنچه که از تتمه فروش اموال ملی به جامعه سرازیر می شود، به مانند قطره ای است بر آهن گداخته.
بحران در حاکمیت ولی فقیه و جنگ و دعواها برسر «پیدا کردن مقصر اصلی» اکنون بحدی اوج گرفته است که برای نمونه سایت حکومتی رجا نیوز (7 خرداد 1395) در مطلبی که بلافاصله از روی این سایت برداشته شد از جمله با تیتر درشت نوشت: «با ولخرجی های بی پایان دولت روحانی، دیگر پولی برای عمران و آبادانی کشور نمانده است».
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر