جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۵ فروردین ۲۰, جمعه

آیا نشانه‌ها، گویای ورود جنگ هژمونی به مدار جدید است؟




سخنرانی پاسدار محمدعلی عزیز جعفری سرکرده سپاه پاسداران در اولین جلسه شورای عالی فرماندهان سپاه در سال95 از جهات مختلف قابل‌توجه است. وی در این سخنرانی که قسمتهایی از آن در روز 17فروردین از تلویزیون رژیم پخش شد، به حملات شدیدی به باند رفسنجانی روحانی و به‌خصوص دولت حسن روحانی دست زد و از جمله گفت: «مگر این برجام تا کنون چه نتایجی برای مردم داشته که برجام‌های دیگری را بپذیریم؟ افرادی که از سریال برجام‌ها سخن می‌گویند، مسیر ضدانقلاب را در پیش گرفته‌اند. تفکرات معارض با انقلاب اگر تشکیل دولت و مجلس هم بدهند، با اراده مردم کنار می‌روند».
وی در قسمت دیگری از سخنانش افزود: «هرکس به‌دنبال استحاله نظام و توقف انقلاب اسلامی بوده، ماهیت انقلاب اسلامی او را مضمحل و بی‌اعتبار کرده است».
آیا این اظهارات، نشانه‌یی از ورود جنگ باندی به مرحله‌ای بالاتر است؟ می‌دانیم که جنگ باندی، 3مرحله دارد: اول مرحله لفظی و تبلیغاتی که با روی کارآمدن روحانی در سال92 شروع شد و تا نمایش انتخاباتی 7اسفند ادامه داشت. مرحله دوم، مرحله هشدار که نمونه آن حرفهای 11فروردین خامنه‌ای بود و تهدیدهای پاسدار جعفری خطاب به باند رقیب را می‌توان جزیی از همین مرحله محسوب کرد و مرحله سوم، مرحله حذف و تصفیه‌.
اکنون سؤال این است که وقتی پاسدار جعفری از کنار زدن دولت و مجلس حرف می‌زند، این حرف چقدر جدی است؟ جدی، به این معنا که آیا از یک پشتوانه مادی و واقعی برخوردار است؟
برای پاسخ، ابتدا باید به این نکته توجه کرد که علی خامنه‌ای در دوران محمود احمدی‌نژاد، یک سیاست انقباضی در پیش گرفت که نتیجه‌اش تحریمهای پی‌درپی بود که راه به «خفگی اقتصادی» رژیم برد. همین خفگی، افزون بر وحشت از قیام، باعث شد که خامنه‌ای در سال92 به روحانی و دو سرگی رژیم تن بدهد. اکنون اگر خامنه‌ای بخواهد وارد دور دیگری از سیاست انقباض و مرحله حذف و تصفیه شود، باید پشتوانه اقتصادی داشته باشد و برجام راه نفسی برایش باز کرده باشد؛ اما چنین گشایشی در کار نیست؛ تا آنجا که خامنه‌ای برجام را «خسارت محض» می‌داند و مهره‌ها و رسانه‌های باند او نیز صراحتاً می‌گویند که وضعیت تحریمها در پسابرجام، شدیدتر از قبل شده است.
البته تا آنجا که به تمایل و خواست خامنه‌ای برمی‌گردد، او اکیداً خواستار انقباض و یکپایگی رژیم است و احمدی‌نژاد را هم با همین منظور روی کار آورد و به اتکای ثروت بادآورده نفت 120دلاری و درآمد 700-800میلیارد دلاری بود که هم در تمام منطقه تاخت و تاز می‌کرد و هم با تمام توان در پی بمب اتمی بود و از زبان احمدی‌نژاد قطعنامه‌ها را کاغذ‌پاره می‌خواند. اما واقعیتهای سرسخت مادی، دیگر به ولی‌فقیه زهر خورده ارتجاع اجازه ادامه آن خط را نمی‌دهد.
اما آنچه که نباید از نظر دور داشت این است که این سطح از جنگ باندی، حتی در حد همین مرحله هشدارهای متقابل، نتیجه‌یی جز تضعیف بیش ‌از پیش تمامیت رژیم ندارد. وضعیتی که آن را در ابراز وحشت رسانه‌ها و سردمداران نظام می‌توان دید. از جمله سرمقاله روزنامه حکومتی رسالت (18فروردین) می‌نویسد: «مرزهای ما به‌شدت مورد هجوم و تجاوز دشمن است. حوزه‌های علمیه، مساجد، تکیه‌ها، هیأتهای مذهبی و… باید فکری بکنند» و هاشمی رفسنجانی خطاب به ولایتی که توسط خامنه‌ای نزد او فرستاده شده بود گفت: «عقلای قوم بنشینند و صحبت کنند تا کشور دچار اختلافات کینه‌توزانه نشود» (سایت حکومتی آفتاب-18فروردین).

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر