زندانی سیاسی حسین رونقی ملکی در زندان
- تهران - نامه دوستان حسین رونقی ملکی
حسین نابغه کامپیوتر و اینترنت است، نابغهیی که باید بهترین امکانات را در اختیارش قرار میدادند تا از دانش او استفاده شود اما حالا باید با وجود بیماری شدید کلیوی، ۱۵ سال از جوانیاش را در زندان بگذراند.
سلام، ما دوستان حسین هستیم؛ (حسین رونقی ملکی). حسین برای بار چندم اعتصابغذا کرده و شک نکنید که به خانوادهاش گفتهاند که نگذارید خبر منتشر شود و آنها را ترساندهاند. ما هم دلش را نداریم، فقط چند سؤال کوچک داریم و شما را با هفت سین بازی و خوشحالی عیدتان تنها میگذاریم.
سوال ۱- یک جوان متولد ۶۴ چرا باید بهخاطر «فیلترشکن ساختن» 15سال برود زندان؟
سوال ۲- با اون وضع کلیهی مریض، آیا سیستم قضایی و بازجوهاش حیا نمیکنند که نمیگذارند این بچه درمان بشود؟
سوال ۳- آیا میدانید که حسین چند سال است که سفره هفت سین ندیده؟
سوال ۴- میدانید طی کردن مسافت ۶۰۰ کیلومتری از شهر دور ملکان به تهران، هفتهیی یک بار برای دیدن فرزند یعنی چه؟ پدر و مادرش هر هفته این مسافت را میکوبند و به تهران میآیند که شاید بتوانند حسینشان را ببینند.
سوال ۵- آیا میدانید حسین از زمان بازداشتش تا کنون، ۷ بار تحت عمل جراحی کلیه قرار گرفته است؟
سوال ۶- حسین نخواست مملکتش را ترک کند. او عاشق کشوری است که مردماش دچار سانسور هستند. حسین، مخ این مملکت، مجبور است بهخاطر عشقش نیروی فکریاش را صرف مبارزه با سانسور دولتی بکند. او فیلتر شکن میساخت. چرا باید یک نخبه، نیروی فکریاش را به جای اختراع و اکتشاف صرف ساختن فیلترشکن کند؟
سؤال ۷- اگر شما به جای بازداشت کنندههایش بودید، می گذاشتید یک جوان نخبه اینترنت بدون همکاری با شما همین طوری راست راست آزاد بگردد؟ اگر او علیه مردم خودش با سانسورچیها و عوامل دولتی همکاری کند، خود شماها اولین منتقدانش نمیشوید؟.
حسین نابغه کامپیوتر و اینترنت است، نابغهیی که باید بهترین امکانات را در اختیارش قرار میدادند تا از دانش او استفاده شود اما حالا باید با وجود بیماری شدید کلیوی، ۱۵ سال از جوانیاش را در زندان بگذراند.
سلام، ما دوستان حسین هستیم؛ (حسین رونقی ملکی). حسین برای بار چندم اعتصابغذا کرده و شک نکنید که به خانوادهاش گفتهاند که نگذارید خبر منتشر شود و آنها را ترساندهاند. ما هم دلش را نداریم، فقط چند سؤال کوچک داریم و شما را با هفت سین بازی و خوشحالی عیدتان تنها میگذاریم.
سوال ۱- یک جوان متولد ۶۴ چرا باید بهخاطر «فیلترشکن ساختن» 15سال برود زندان؟
سوال ۲- با اون وضع کلیهی مریض، آیا سیستم قضایی و بازجوهاش حیا نمیکنند که نمیگذارند این بچه درمان بشود؟
سوال ۳- آیا میدانید که حسین چند سال است که سفره هفت سین ندیده؟
سوال ۴- میدانید طی کردن مسافت ۶۰۰ کیلومتری از شهر دور ملکان به تهران، هفتهیی یک بار برای دیدن فرزند یعنی چه؟ پدر و مادرش هر هفته این مسافت را میکوبند و به تهران میآیند که شاید بتوانند حسینشان را ببینند.
سوال ۵- آیا میدانید حسین از زمان بازداشتش تا کنون، ۷ بار تحت عمل جراحی کلیه قرار گرفته است؟
سوال ۶- حسین نخواست مملکتش را ترک کند. او عاشق کشوری است که مردماش دچار سانسور هستند. حسین، مخ این مملکت، مجبور است بهخاطر عشقش نیروی فکریاش را صرف مبارزه با سانسور دولتی بکند. او فیلتر شکن میساخت. چرا باید یک نخبه، نیروی فکریاش را به جای اختراع و اکتشاف صرف ساختن فیلترشکن کند؟
سؤال ۷- اگر شما به جای بازداشت کنندههایش بودید، می گذاشتید یک جوان نخبه اینترنت بدون همکاری با شما همین طوری راست راست آزاد بگردد؟ اگر او علیه مردم خودش با سانسورچیها و عوامل دولتی همکاری کند، خود شماها اولین منتقدانش نمیشوید؟.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر