جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۶ دی ۱, جمعه

وحشت رژیم از جایگاه بین‌المللی مقاومت ایران

لينك به منبع:


دو اقدام خیره‌کننده مجاهدین و مقاومت ایران طی کمتر از یک هفته رژیم را دچار وحشت و شوک کرده و نسبت به‌هر دو آنها واکنشی برق‌زده و هیستریک نشان داده است:
روز دوشنبه ۲۰آذر در پاریس راهپیمایی و تظاهرات به‌مناسبت روز جهانی حقوق‌بشر برگزار شد و روز شنبه ۲۵آذر کنفرانس بین‌المللی در پاریس با عنوان «وضعیت انفجاری در ایران، رژیم آخوندی در محاصره بحرانها» با حضور رئیس‌جمهور مقاومت و شخصیتهای سیاسی از اروپا، آمریکا و کشورهای عربی برگزار شد.
این اولین بار نیست که مجاهدین و مقاومت ایران چنین راهپیمایی و چنین مراسمی در خارج کشور برگزار می‌کند و به‌نظر می‌رسد که قاعدتاً رژیم بایستی به ‌اینها عادت کرده باشد، اما می‌بینیم که این طور نیست و واکنشهای رژیم و سوز و گدازهایش، هر بار نسبت به‌ دفعه قبل شدیدتر می‌شود. تأملی بر این قضیه و یافتن چرایی آن، موقعیت رژیم آخوندی و مقاومت ایران را روشن‌تر می‌کند.
رژیم در نشان‌دادن این واکنشها با سرعت عمل کرد. در مورد راه‌پیمایی و تظاهرات در همان روز و در مورد کنفرانس، روز بعد با چند ساعت فاصله و به‌طور متعدد و گسترده شاهد واکنش رژیم بودیم. هم در رادیو تلویزیون حکومتی و هم در سایر سایتها و رسانه‌های حکومتی واکنش رژیم منعکس بود؛ این واکنشها در عین آن که نسبت به‌ مجاهدین هیستریک و سرشار از غیظ بود، اما در اعتراض به ‌فرانسه که «در فاصله 6روز» دو «میهمانی و ضیافت به ‌افتخار مجاهدین» ترتیب داده بود، بسیار محتاطانه بود که بیانگر موقعیت رژیم در تعادل‌قوای بین‌المللی است. نگاهی به‌ یکی از گزارشهای تلویزیون رژیم در این زمینه خالی از فایده نیست:
تلویزیون رژیم ـ 26آذر: «مدعیان حقوق‌بشر حامیان بزرگترین ناقضان حقوق‌بشر؛ فرانسه بار دیگر به‌ (مجاهدین) مجوز داد در این کشور میتینگ برگزار کنند؛ تجمع دوبارة پسمانده‌های اشرف در پاریس رویداد جدیدی به‌حساب نمی‌آید، اما از این نظر قابل تأمل است که این روزها بیشتر از گذشته فرانسه خود را دغدغه‌مند حقوق‌بشر نشان می‌دهد. اما از سوی دیگر این‌جا در پاریس مجوز گردهمایی (مجاهدین) صادر می‌شود، اجتماعی که در آن (مجاهدین) و حامیان غربی و آمریکاییشان دور هم جمع می‌شوند و برای ایران خط‌ و نشان می‌کشند...
در این نشست  مریم رجوی  بار دیگر خواستار افزایش فشارها در تمام بخشها از جمله حقوق‌بشر و دفاعی شد.»
در عبارات فوق، می‌توان دلایل وحشت رژیم را به‌وضوح دید؛ اما از آن میان، آنجا که به‌حضور نیروهای اشرف یا اشرفیها در کنفرانس یا «میتینگ» پاریس اشاره می‌کند، شایان توجه ویژه است و اندکی تأمل و تعمق در آن علت این همه برآشفتگی رژیم را برملا می‌کند.
رژیم دجال آخوندی در تبلیغات خود پیوسته تلاش می‌کرد و تلاش می‌کند چنین جلوه دهد که پرونده اشرف بسته شد و اشرف تمام شد! اما اکنون به‌عینه می‌بیند و ناچار است اعتراف کند و به‌زبان بیاورد که اشرفیها در کنفرانس پاریس، هم‌چنان‌که در تظاهرات و راه‌پیمایی حقوق‌بشر در پاریس حضور و شرکت فعال و گسترده داشتند. روشن است که منظور افرادی که در اشرف و لیبرتی حضور داشتند، نیست؛ چرا که همه می‌دانند آنها در جریان هجرت بزرگ به‌طور جمعی به آلبانی منتقل شدند، بلکه هویت آرمانی و سیاسی ایدئولوژیک آنها به‌عنوان «اشرفی» و «اشرف‌نشان» مد نظر است.
هم کسانی که شخصاً در راه‌پیمایی یا کنفرانس پاریس حضور داشتند، این اشرفیها را در صفوف به‌هم فشرده دیدند و به‌ هویتشان پی بردند و هم آنها که از طریق دوربین تلویزیون نظاره‌گر صحنه‌ها بودند، آنها را از چهره‌های پرنشاط و مصممشان و از عزم و پایداری‌شان در سرما و بوران آن روز پاریس، دیدند و شناختند.
اشاره تلویزیون رژیم به‌حضور اشرفیها در کنفرانس پاریس، اعتراف به‌ این واقعیت است که اشرف، نه یک مکان در جغرافیا، بلکه یک نماد در تاریخ خون‌نوشته مقاومت ایران است که نه تنها با بسته شدن قرارگاه اشرف پایان نیافت، بلکه به‌عنوان سمبل مقاومتی حماسی، به ‌اسطوره فناناپذیر تاریخ ایران تبدیل شد و الهام‌بخش نه تنها مردم ایران، بلکه به‌گفته‌ چهره‌های نامدار اپوزیسیون سوریه، منشأ الهام و انگیزه برای همه خلقهای منطقه و همه وجدانهای بیدار و رزم‌آوران آزادی در سراسر جهان گردید.
آنچه که خامنه‌ای و سردمداران رژیم را به‌ویژه وحشت‌زده و هراسان می‌کند این است که در گذشته هنگامی که رژیم از ضربات سیاسی مجاهدین به‌ستوه می‌آمد و نگران تأثیرات احیاکننده مجاهدین بر جامعه و مردم ایران می‌شد، امکان آن را داشت که با وارد آوردن ضربات نظامی و تروریستی، مانند موشکبارانهای لیبرتی یا قتل‌عام اشرف، یا از طریق اعزام گله‌های مزدوران وزارتی به‌کنار اشرف و لیبرتی و به‌راه انداختن جنگ روانی، این اثرات را خنثی کند و شکافهایی را که در دیوار اختناق ایجاد شده بود مرمت کند؛ اما پس از هجرت بزرگ مجاهدین، رژیم دیگر این امکان را از دست داده و احساس می‌کند در این رابطه دستش به‌کلی خالی است و به‌همین جهت بسیار وحشت‌زده و کلافه است.
همزمان با مصونیت یافتن مجاهدین از ضربات نظامی و امنیتی، متقابلاً رژیم بسیار آسیب‌پذیر گردیده، زیرا یا مؤلفه‌های قدرت خود مانند هسته‌یی را از دست داده یا مانند توان موشکی و نفوذ منطقه‌یی و قدرت تروریستی ـ که تئوریسینهای نظام آن را «نوع دیگری از قدرت» تعریف کرده‌اند ـ در معرض از دست دادن آنهاست.
توجه به‌تطابق تصادفی برخی تاریخها هم از بابت مقایسه و به دست دادن تصویری از تغییر دوران، خالی از فایده نیست. در روز 24آذر 88، این رژیم آخوندی بود که توسط دولت دست‌نشانده مالکی و برخوردار از سکوت و همراهی آمریکا، اتوبوس به اشرف می‌فرستاد تا مجاهدین را از اشرف به‌دامن پرنکبت رژیم برگرداند و اتوبوسها البته خالی برمی‌گشتند و اکنون 8سال بعد، در 25آذر 96 به‌قول خود رژیم، این «حامیان غربی و آمریکایی» و عرب هستند که در پاریس گرد مجاهدین جمع می‌شوند و برای رژیم «خط و نشان می‌کشند».
هم‌چنین در 26آذر 92، اعتصاب‌غذای مظلومانه و دادخواهانه مجاهدین در لیبرتی و هواداران مقاومت در کشورهای مختلف جهان، در اعتراض به‌قتل‌عام اشرف و محاصره همه جانبه مجاهدین، پس از 108روز به‌پایان رسید و امسال پس از ۴سال، در 25آذر 96 در شرایطی کاملاً معکوس، این رژیم است که در محاصره حلقه‌های متعدد سیاسی و اقتصادی و در آستانه خفگی قرار گرفته و این دولتهای آمریکا و اروپا هستند که به‌آنچه مجاهدین و مقاومت ایران از روز اول می‌گفتند، رسیده‌اند و صراحتاً می‌گویند در هر جای خاورمیانه و جهان، در هر بحران و تروریسم و ناامنی، اثر انگشت رژیم دیده می‌شود.
از سوی دیگر، این گزارشگر ویژه ملل‌متحد است که پس از 29سال از وقوع قتل‌عام 67، آن را در گزارش خود درج می‌کند و خواستار تحقیق مستقل درباره آن می‌شود و این موضوع در گزارش کمیته سوم سازمان ملل نیز منعکس می‌گردد و حسابرسی از نظام برآمده از اعدام و قتل‌عام در چشم‌انداز قرار می‌گیرد.
اگر چه انزوا و محکومیت بین‌المللی مهم است و تأثیرات خود را دارد و اگر ‌چه ابعاد و جدیت آن با گذشته که سیاست مماشات میدان‌دار صحنه بود، بسیار متفاوت است، اما فی‌نفسه و به‌تنهایی چیزی نیست که رژیم را این‌چنین متوحش و هراسان کند؛ بلکه آنچه مهم و تعیین‌کننده آن است که این تحولات و این تغییر همه‌جانبه جلو چشمان مردم ایران در جریان است؛ مردم ایران این همه را می‌بینند و از آن تأثیر می‌پذیرند. آنها از پایداری مجاهدین در چرخاندن تعادل قوا، دیروز در اشرف و لیبرتی و امروز در عرصه سیاست منطقه‌یی و بین‌المللی می‌آموزند و الهام می‌گیرند؛ آثار آن را می‌توان در برآمد اعتراضات اجتماعی و شعارهایی که روز به‌روز رادیکالتر و ریشه‌یی‌تر می‌شوند، دید.
دیروز تأثیرات برانگیزاننده حماسه پایداری اشرفیها در اشرف و لیبرتی را در زندانها شاهد بودیم و دیدیم که چگونه از آن، حماسه‌های درخشانی مانند علی صارمی، محمد حاج‌آقایی،  جعفر کاظمی  و  غلامرضا خسروی  خلق شد و چگونه بند 350اوین به‌گفته زندانیان مقاوم و قهرمان تبدیل به اشرف 350شد و امروز می‌بینیم که پایداری اشرفیها، چگونه در جامعه ایران انعکاس یافته و دیوار اختناق تحت تأثیر آن به‌لرزه افتاده است، تاآنجاکه پس از عجز و ناتوانی نیروی انتظامی در حفظ امنیت آخوندها در شهرها، رژیم ناگزیر از به‌صحنه آوردن گشتی‌های  سپاه پاسداران  شده است.
آری امروز آن حماسه و آن روح پایداری به‌تدریج دارد در شهرهای متلاطم میهن حلول می‌کند و کانونهای شورشی در این جا و آنجا شکل می‌گیرد و «هزار اشرف» تجسم می‌یابد؛ این است راز این همه برآشفتگی و وحشت نظام ولایت فقیه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر