جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۷ خرداد ۲۰, یکشنبه

واقعیت رجز‌خوانی‌های موشکی روز جمعه!‌

لينك به منبع:

  • 1397/03/19
سخن روز
سخن روز
توازن‌ قوای جدید بین رژیم و آمریکا
از روز ۳۱اردیبهشت ۹۷که وزیر خارجه آمریکا سیاست و استراتژی جدید آن کشور در قبال رژیم ایران را اعلام کرد، یعنی طی کمتر از ۳هفته، هر روز شاهد اقدام و تحول تازه‌یی در جهت افزایش تحریم‌ها و تشدید فشارهای اقتصادی و انزوای سیاسی رژیم بوده‌ایم.
واکنش رژیم در قبال این فشارها و این شرایط، تعادل دو سوی این معادله و کیفیت توازن قوای موجود بین دو طرف را در ورای تمامی تبلیغات و پروپاگاندای معمول آخوندی، به‌خوبی روشن می‌کند.

اعتبار پروپاگاندای نمایش جمعه!
در نمایش‌های جمعه تهران و مشهد (۱۸خرداد ۹۷) هم خاتمی و هم علم‌الهدی درباره موضوع موشکی رژیم صحبت کردند. خاتمی گفت:
«پای اقتدار موشکی ایستاده‌ایم و هر چقدر که بخواهیم برد موشکهایمان را افزایش می‌دهیم»
علم الهدی هم گفت:
«اگر ما دست از توان موشکی مون برداریم و موشکها رو از بین ببریم، آمریکا حتی یک ساعت هم به ما امان نمیده و همه جای ما رو با خاک یکسان می‌کنه»
مضمون این حرف‌ها، ظاهراً خبر از ایستادن در برابر جامعه بین‌المللی را می‌دهد که خواهان ایجاد محدودیت در فعالیت‌های موشکی آخوندهاست. با توجه به این حرف‌ها،‌سوال اصلی این است که:
آیا سیاست موشکی رژیم واقعاً همین است که پیشنمازهای خامنه‌ای در نمایش‌‌های جمعه‌اشان اعلام می‌کنند یعنی ایستادگی در برابر خواست جهان و افزایش تحرکات موشکی؟.

آن سوی تبلیغات آخوندها چه خبر است؟
البته در کمتر موضوع واحدی است که از درون نظام حرف و سخن یکسانی به گوش برسد! در ماجرای موشکی هم به‌عنوان نمونه،‌ برخلاف حرف‌ها و مواضع باند مغلوب رژیم که علناً حاضر است همه‌چیزش را برای حل و فصل مشکلاتش با طرف حساب خارجی بدهد، باند دلواپسان می‌گویند: اگر ما موشک را بدهیم، دیگر امنیت نخواهیم داشت و باید تسلیم بشویم. البته دلواپسان همین حرف‌ها را زمانی که برجام را می‌خواستند امضا کنند و اتمی را بدهند هم می‌گفتند، اما سرانجام این خود خامنه‌ای یعنی قطب دلواپسان بود که رأی به امضای برجام داد و حتی خیلی جاها هم دلواپسان را سرجایشان نشاند که بیش از کوپنشان شلوغ نکنند و به آنها تشر زد تا موقتاًً ساکتشان کند! اینک نیز چه احمد خاتمی و چه علم الهدی، هیچ‌کدامشان نمی‌گویند که در مقابل تحریم‌ها و حلقه انزوا که مرتباً تنگتر می‌شود، رژیم باید چه کار کند، بلکه به‌عنوان مثال، احمد خاتمی می‌گوید: هر قدر بخواهیم، برد موشکهایمان را افزایش می‌دهیم! اما در عالم واقعی مسئولیت و محدوده اختیارات او تصمیم‌گیری درباره توان موشکی رژیم نیست!‌
او اولاً مسئول برگزاری «نمایش جمعه» است و
ثانیا سخنگوی مجلس خبرگان است.

شان نزول حرف‌های آخوندهای نمایش جمعه
هیچ‌کس در جهان، احمد خاتمی را مسئول یا سخنگوی مواضع موشکی و غیرموشکی رژیم نمی‌شناسد! بنابراین وظیفه او این است که مرهمی روی زخم دل و جگر سوخته ریزشی‌های نظامشان بگذارد و این، کاری است که خود خامنه‌ای هم این تقسیم کار را پذیرفته و بنا‌ به مسئولیتش در نهاد حاکم بر دستگاه برگزاری نماز‌ جمعه سراسر کشور، مهر تأیید زده است و این در واقع بخشی از یک تقسیم کار قدیمی است که سیاست‌ها در آن بالا و در بیت رهبری تعیین‌تکلیف می‌شوند و در این پایین و قاعده نظام هم، پیشنمازها مسئول شیره مالیدن بر سر بسیجی‌ها و پاسداران گول نظام با توپ‌ و تشرهای توخالی و صدمن یک غاز هستند.
یعنی در یک کلام، در این قبیل موضوع‌ها، مهم حرف و سخن فلان امام جمعه و بهمان پیشنماز نیست،که اظهاراتشان مصرف داخلی دارد. موضوع اتمی و موشکی هم مسأله برگزاری کنسرت در اینجا و آنجا نیست که با یک جمله یک پیشنماز، تحت تاثیر قرار گیرد، امری که خودشان هم به‌روشنی می‌دانند.
در این‌گونه موارد،‌ مهم این است که خود خامنه‌ای چه می‌گوید واو هم در عمل نشان داده حواسش به اندازه ضروری جمع است که چه بگوید یا نگوید. همان‌طور که در جریان دستور غنی‌سازی و «۱۹۰هزار سو» دوبار پشت سرهم تأکید کرد «در چارچوب برجام! در چارچوب برجام!»

حرف اصلی چیست و چه کسی آن را می‌زند؟
با کنار نهادن تبلیغات نمایش جمعه آخوندها می‌رسیم به شخص خامنه‌ای! خامنه‌ای در سخنرانی‌ای که روز ۱۴خرداد بر سر قبر خمینی داشت، صحبت از موشک کرد و از جمله گفت:
در مقابل یک موشک ۱۰موشک می‌زنیم و بعد هم صحبت از شروع به آمادگی برای ۱۹۰هزار سو کرد.
اما نکته ظریف در صحبتهای خامنه‌ای آنجا بود که اگر‌ چه به کرات کلمه موشکی را به کار برد، ولی چند بار تکرار کرد که در چارچوب برجام! و مشخص نکرد که منظورش از موشک، موشک دوربرد است یا نه؟
همانگونه که نگفت درباره مسأله موشکی مذاکره می‌کند یا نه؟
و این هم که گفت جواب یک موشک را با ده موشک می‌دهیم، حرفی است که اساساً مصداق واقعی ندارد چرا که، کسی نگفته می‌خواهد به رژیم موشک شلیک کند که او تهدید به تلافی بکند!‌ تنها مصداق واقعی این قضیه، همین حملات چند هفته اخیر به مواضع رژیم در جنوب سوریه توسط اسراییل بود که البته خامنه‌ای در قبال آنها نه تنها سکوت کامل اتخاذ کرده است بلکه خبرها حاکی است که در حال جمع کردن بساط خود و مزدوران حزب‌الله در جنوب سوریه است. حرفهای روز جمعه حسن نصرالله سرکرده حزب‌الله حاکی از چنین عقب‌نشینی توسط رژیم بود. حسن نصرالله سرکرده مزدوران لبنانی رژیم در سخنانی در لبنان گفت: «کسی نمی‌خواهد که ۶میلیون یهودی (را) بکشد. من به شما می‌گویم از موضع مقاومت که ما نمی‌خواهیم بکشیم. نمی‌خواهیم که نابود کنیم. نمی‌خواهیم کسی را به دریا پرت کنیم»
بنابراین حتی خامنه‌ای هم در همین سخنانش،‌هیچ موضع مشخصی نگرفته و روشن نکرده که در مورد مسأله موشکی بالاخره مذاکره می‌کند یا نه؟
و این همانجایی است که روشن می‌شود خامنه‌ای حتی در مسأله موشکی هم، هم‌چنان در بن‌بست و در تنگناست.
البته علت بن‌بست روشن است به‌دلیل این‌که از یک طرف در تعادل‌قوا چه در برابر فشار قدرتها و فشار خارجی و چه در داخل کشور در تعادل‌قوا با مردم و امکان مهار جامعه در نقطه بسیار ضعیفی قرار دارد و توان ایستادگی ندارد و از طرف دیگر تسلیم شدن در برابر خواسته آمریکا و اروپا و خوردن زهر هم برایش بسیار سخت و به‌معنی از دست دادن تعادل درونی و بیرونی‌اش می‌باشد.

چشم انداز چیست؟
روشن است تحریم‌ها روزمره تشدید می‌شوند و در حالی‌که هنوز سرفصل تحریم‌ها فرا نرسیده، خود شرکتها پشت سر هم دارند از ایران بیرون می‌روند و حتی به‌رغم درخواست سران سه کشور اروپایی که آمریکا شرکتهای اروپایی طرف قرارداد با رژیم را، از مجازات نقض تحریم معاف کند، اما شرکتهای اروپایی اصلاً منتظر جواب آمریکا نشده‌اند و حتی چند ماه قبل از مهلت مقرر که در ماه نوامبر است، شروع به فسخ قراردادهایشان با رژیم کرده و هم اینک در حال ترک ایران هستند! حتی شرکت نفتی لوک اویل روسی! در حالی‌که روسیه ظاهراً متحد رژیم است و از نظر سیاسی هم در قطب‌بندی متضاد با آمریکا، برای خودش اعتبار ویژه قایل است اما با این‌همه شرکت نفت اصلی‌اش در حالی‌که هنوز تحریم‌ها قانوناً شروع نشده،‌ از قرارداد مشترک با رژیم خارج شده است.

از توازن قوای داخلی چه خبر؟
همراه با وضعیت نامناسب رژیم در توازن قوای خارجی،‌ در داخل کشور هم به‌ویژه پس از قیام دیماه، تعادل بین مردم و رژیم، به نفع مردم و به زیان رژیم به کلی چرخیده و به‌قول روزنامه لوموند عامل «ترس»، از «اردوی مردم» به «اردوی حاکمیت» نقل مکان کرده است. کما این‌که دیدیم رژیم در کازرون ناچار از عقب‌نشینی شد و در برابر اعتصاب کامیون‌داران هم تا همینجا ناچار از دادن امتیازات بسیاری به آنها شده است.
اینها همه گویای این است که پس از قیام، تغییرات اساسی در صحنه سیاسی ایران روی داده و این تغییرات در توازن قوای خارجی و داخلی رژیم، روزبه‌روز گسترده‌تر و عمیق‌تر هم می‌شود.
عاملی که علی خامنه‌ای را ناگزیر می‌کند برای پر کردن حفره‌های واقعی در توازن قوای موجود داخلی و خارجی، بیش‌ از‌ پیش به پروپاگاندا متوسل شود تا به «عمل» واقعی!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر