لينك به منبع:
- 1397/03/30
دانشگاه تهران - قیام دی ۱۳۹۶
هشدارها
و اعلام خطرهای مهرهها و باندهای رژیم به یکدیگر درباره اوضاع خطرناک
رژیم، ٰچه در رابطه با فضای اجتماعی داخل کشور و چه در رابطه با طرد و
انزوای سیاسی منطقهیی و بینالمللی رژیم ادامه دارد. هر روز هم که میگذرد
این هشدارها شدیدتر و تکان دهندهتر میشود ضمن اینکه حاوی نکات و
اعترافات مهمی هم هست.
از
جمله اعتراف به وضعیت انفجاری جامعه و اینکه ایران در آستانه انقلاب است
با بیان اصطلاحاتی از قبیل از کوره در رفتگی شیرازه جامعه و یا اعتراف به
اینکه خواست سرنگونی رژیم دیگر خواسته پایینترین و محرومترین اقشار و
طبقات نیست، بلکه حتی طبقه متوسط هم خواستار آن است.
در
زمینه شرایط انفجاری جامعه مصطفی تاجزاده یکی از عناصر باند مو سوم به
اصلاحطلب میگوید: «در ایران هر اندیشه و حرکتی در جهت تضعیف حکومت بالقوه
خطرناک است. ما در شرایط حساسی بهسر میبریم کشور همیشه با مشکل مواجه
بوده است اما در هیچ دورهای تا این اندازه مشکلات مختلف روی هم بهصورت
انباشته شده وجود نداشت».
محمدرضا
تاجیک یکی دیگر از مهرههای این باند نیز توصیه میکند: «نگذاریم که از
کوره دررفتگی شیرازه جامعه و روح و روان آن را به هم بریزد...متأسفانه
مشکل این است که کوچکترین مسأله در جامعه ما این استعداد را پیدا کرده که
به یک مشکل جدی و اعتراض تبدیل شود».
سایت بهار ۲۸خرداد ۹۷هم مینویسد: «صدای شکستن استخوانهای جامعه شنیده میشود».
این
رسانه وابسته به باند روحانی ضمن اذعان به ناکارآمدی حکومت آخوندی در حل
کوچکترین مشکلات مردم به این واقعیت نیز اعتراف میکند که «جامعه به بلوغ
رسیده و به همین دلیل تلاش میکند خود را جلو ببرد. در نتیجه خود را به در و
دیوار میکوبد تا بتواند مسیر جدیدی را پیش روی خود باز کند».
واضح
است که این مسیر رو به جلو توسط مردم که نویسنده این سایت به آن اذعان
میکند، اراده و خواست آنان برای تغییر و سرنگونی است. آنها طی ۴۰سال
حاکمیت ننگین نظام ولایت فقر و تحقیر و اجبار را با پوست و گوشت خود حس
کردهاند و میدانند تنها راه نجات چیست؟
حرفهای
ناگزیر عبدالله ناصری یکی از مهرههای دیگر باند مو سوم به اصلاحطلب نیز
بر این واقعیت صحه میگذارد.آنجا که میگوید: «نظام حکومتی کشور دچار
دوپارگی است. این در حالی است که شرایط خطیر کشور و جامعه اقتضا میکند همه
ارکان کشور همراستا و در یک مسیر باشند و از دولت پشتیبانی کنند».
واقعیت
این است که شکاف عمیق بین مردم و حاکمیت و خواست سرنگونی طلبانه آنها
تمامیت رژیم را از بالا دچار شقه و سردرگمی کرده است و هر باند، باند مقابل
را مقصر اوضاع انفجاری جامعه میداند. اما کیست که نداند خانه از پای بست
ویران است.
و
این ابراز هراسها و توصیهها که برای برونرفت از سراشیب سرنگونی، به
همدیگر میدهند، دیرهنگام بوده و گرهی از از گرههای کور این نظام تماماً
در بنبست نمیگشاید.
گستردگی
و استمرار اعتراضات اقشار مختلف مردم که به «از کوره در رفتگی جامعه» بیان
میشود، بیانگر سمت و جهتی است که مردم ایران در برابر این رژیم
برگزیدهاند و بهخوبی میدانند تنها راهحل درمان دردهایشان چیزی جز
سرنگونی تمامیت این رژیم نیست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر