لينك به منبع:
- 1397/03/10
«دیدار خامنهای با دانشجویان» نمایش رسوای آلترناتیوتراشی از درون نظام
وقتی
بوی الرحمان «نظام الهی جمهوری اسلامی!» بلند میشود و آنقدر مشامآزار
است که حتی «بیت رهبری» یا همان «دربار خلیفه» نیز نمیتواند آن را کتمان
کند، نتیجهاش این میشود که علی خامنهای در دیدار باسمهیی و فرمایشی با
جمعی از دانشجویان دستچین شده و وابسته به حکومت، حرفهایی بزند که از
سروتهاش چیزی جز «ناتوانی» و «ناامیدی» نظام بحرانزده آخوندی نمیبارد.
معلوم است که اعتصاب سراسری رانندگان کامیون و نیز خیزش قهرمانانه مردم
کازرون، سیلیهای محکمی بر بناگوش ولیفقیه نواخته است که او را ناچار از
راهاندازی چنین نمایشات مفتضحی و قبول همه خواری و ذلت ناشی از آن میکند.
نمایش ضعف خامنهای در برابر خطر سرنگونی
«پمپاژ
و تزریق دائم ناامیدی و ناتوانی» که خامنهای از آن میگوید همان اقرار به
زواردررفتگی و ریزش عوامل و عناصر حکومتی در مواجهه با خیزش مردم و وحشت
روزافزون آنها از عاقبت کارشان میباشد. این از علائم پایانی است.
علی
خامنهای در این نمایش مضحک، با زبان معکوس، به وضعیت انقلابی و آمادگی
جامعه برای سرنگونی دیکتاتوری آخوندی اعتراف کرد و گفت که نظامش در یک
«کارزار عظیم» قرار دارد.
شوی
مسخره دیدار خامنهای با دانشجویان حکومتی با این هدف برنامهریزی شده بود
که نشان دهد در نهایت «راهکار در حفظ این حکومت و نظام ولایت فقیه است؛
نه یک کلام بیشتر، نه یک کلام کمتر».
فلاکت
و استیصال خامنهای در رویارویی با خیزشهای قهرمانانه مردم ایران، او را
به جایی رسانده که باید روی صحنه بیاید و در ۲نقش بازی کند. نخست نقش یک
«ولیفقیه کتکخور» از دست دانشجویان بسیجی را ایفا کند و سپس رل اپوزیسیون
نظام را برعهده بگیرد تا هم این تلقی را جا بیاندازد که انگار در نظام
آزادی بیان وجود دارد و هم اینکه این نظام هیچ آلترناتیوی ندارد و یگانه
راه همین نظام است «نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر»!
ولیفقیه
نظام در این شوی مسخره بر اساس سناریو تنظیم شده به مدت طولانی فقط
مینشیند تا مهرههای دستچین شده انتقادات تنظیم شده از طرف وزارت اطلاعات و
«بیت رهبری» قرائت کنند. بهدنبال آن خود را نیز در نقش لو رفته اپوزیسیون
مینشاند تا نتیجه بگیرد این اشکالات را هم خودش بهتر میداند و نسبت به
وجود آنها انتقاد هم دارد اما اوضاع آنقدر بد نیست و نباید «جاده اتوبان»
را «بنبست» وانمود کرد! مرور یک خط از این اجرای ضعیف بسیاری از مسائل را
روشن میکند: «همین انتقادهایی که شما مطرح میکنید، من هم حالا با لحنی
دیگر به آنها مکرراً گفتهام، اما نکته مهمی که وجود دارد این است که
انقلابیگری بهمعنای ویرانگری و ساختارشکنی نیست و کسی نمیتواند با زیر
سؤال بردن ساختارها و ارکان نظام، مدعی انقلابیگری باشد».
بله همه اینها را گفت که این نتیجه را بگیرد که:
« انقلابیگری هم فقط در بستر نظام قابل انجام است؛ اینجور نباشد که کسی نظام را نفی کند که ما انقلابی هستیم».
علی
خامنهای در این نمایش ناچار به گفتن ۲فقره کلاندروغ هم میشود. او که در
جریان بیرون افتادن یک افتضاح در مدرسهیی در غرب تهران، به قضاییهاش
دستور میدهد سریع حکم را اجرا کنند یادش میرود که در صحبت با دانشجویان
بسیجی گفته است:
«رئیس
قوه قضاییه را رهبری میگذارد اما رهبری قوه قضاییه را مدیریت نمیکند!»
او در حالی که سلطنت مطلقه فقیه در این نظام «حکم ولایت بر صغار» دارد،
مدعی میشود که خود او نیز انتقاداتی به صدا و سیمای تحتامرش دارد. تا
اینجا باید چیزی هم به خامنهای بدهکار بود. یادمان نرفته است که عوامل
سلطنتی نیز برای به در بردن کلیت نظام سلطنتی از آماج قهر مردم میگفتند:
«اعلیحضرت خوب است اطرافیانش بد هستند»!
یکی از قسمتهای فضیحتبار «دیدار خامنهای با دانشجویان»
«در
دیدار خامنهای با دانشجویان» فردی که مسئول سانسور نشریات دانشگاهی است،
در قسمتی از اجرای شوی لو رفته آزادی بیان در حضور خلیفه، از خامنهای
میپرسد:
«(آیا)
از برخوردهای امنیتی و انضباطی با دانشگاه خبر دارید؟ از بازداشت
دانشجویان و صدور احکام حبس بلندمدت برای برخی از آنها خبر دارید. از نظارت
پیش از انتشار و توقیف نشریات دانشجویی خبر دارید؟ از اینکه تنها چند
مجموعه دانشجویی غالباً همفکر و همنظر امکان تشکلیابی داشتهاند و مابقی
نهادهای دانشجویی از شوراهای صنفی و کانونهای فرهنگی گرفته تا بسیاری از
تشکلهای دانشجویی، هنوز اتحادیه ندارند خبر دارید؟».
...در
همه این بهاصطلاح انتقادات، نزدیک نشدن به مرز سرخهای رژیم بهدقت رعایت
شده بود. در آنها هیچ صحبتی از اعدام و سرکوب و خفقان نبود، به سرکوب قیام
دیماه و خواستههای مردم بهپاخاسته اشارهیی نشده بود؛ به کشتن
قیامکنندگان و زندانیان سیاسی در زندان در زیر شکنجه اشارهیی نشده بود؛
هیچ اشارهیی به کشتار مردم سوریه و عراق و یمن به بهای فقر و محرومیت
بیشازپیش مردم ایران نشده بود، هیچ اشارهیی به سیاست میهن برباد ده دستیابی به بمب اتمی
به بهای هدر دادن ثروت مردم ایران نبود؛ از قتلعام سال ۶۷، از مجازاتهای
ضدانسانی، از فساد رسواییبرانگیز مالی و اخلاقی در بیت خامنهای، از ترور
مخالفان در خارج از مرزهای ایران، از خواست دانشجویان که در قیام دیماه در دانشگاه تهران
شعار پایان ماجرای بازی اصولگرا و اصلاحطلب را سردادند و... هیچ خبری
نبود. بلکه به جای آنها فهرستی از انتقاداتی ردیف شده بود که رسانههای
حکومتی هر دو باند بر اثر شقه درونی رژیم مشابه یا حتی بیشتر از آن را
بهطور روزانه نثار یکدیگر میکنند. هدف از طرح این فهرست لو رفته نیز یک
زمینهسازی تصنعی بود تا حرف اصلی که در پاراگراف آخر آمده به عرض «رهبر!»
رسانده شود:
«به
براندازان پوشالی و خارجنشینان منفعتطلب و تروریستها و زادگان سلطنت و
ایادی وطنی استکبار جهانی امیدی نیست. در یک کلام راهکار در جمهوری اسلامی
است؛ نه یک کلام بیشتر، نه یک کلام کمتر». تمام حرف را میبینید؟ تمام حرف
این است: نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر.
علی
خامنهای اولین و آخرین دیکتاتوری نیست که در وانفسای ساقط شدن، دست به
چنین نمایشهای رسوا میزند. تاریخ از این عبرتها فراوان در آستین دارد اما
دیگر دیر شده است؛ خیلی دیر؛ دیرتر از آنچه تصور میشود. وقتی برگهای
سوخته مانند خاتمی و اصلاحطلبان، خیل بیهزینگان و روحانی و کلید بهدست
گرفتنها نتوانستند دردی از نظام دوا کنند و شعار کف خیابان «مرگ بر
خامنهای»، «مرگ بر روحانی» و «اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا»
است؛ چنین شوهای مضحکی نیز دردی از دردهای نظام را که دوا نمیکنند سهل است
چیزی هم بر آنها میافزایند. تنها کارآیی آنها این است که بیشازپیش فلاکت و استیصال ولیفقیه را بازتاب میکنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر