جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۷ اردیبهشت ۱۶, یکشنبه

میرزاده عشقی و رضاخان

لينك به منبع”

  • 1397/02/15
میرزاده عشقی
میرزاده عشقی

یادی از میرزاده عشقی

روز پنجشنبه ۱۳اردیبهشت ۹۷ جمعی از فرهنگیان بر سر مزار میرزاده عشقی شاعر آزادیخواه ایران که در دوره نخست‌وزیری رضاخان قلدر، به‌دستور رئیس شهربانی وقت وی  به‌قتل رسید، حاضر شدند و یاد وی را گرامی داشتند.
فرهنگیان در این مراسم، پلاکاردهای اعتراضی نسبت به وضعیت معلمان و فرهنگیان در ایران تحت حاکمیت آخوندها در دست داشتند.

 جمعی از فرهنگیان بر سر مزار میرزاده عشقی

قتل‌های زنجیره‌یی از دوران رضا شاه تا حکومت خمینی!‌

میرزاده عشقی، شوریده شاعر نوپرداز و ترقی‌خواه عصر مشروطیت و از روزنامه‌نگاران مبارز ضددیکتاتوری در آن دوران بود که در راه مبارزه با دیکتاتوری نوپدید رضاخانی، طعمه تروریسم رضا شاه شد و جان بر سر آرمان آزادی نهاد.
آن‌چه که در آن دوران بر سر آزادیخواهان، به‌ویژه روشنفکران می‌آمد، بی‌شباهت به ماجرای قتل‌های زنجیره‌یی در دوران حاکمیت آخوندها نیست.

میرزاده عشقی که بود؟

میرزاده عشقی در حقیقت نام ادبی سید محمدرضا کردستانی شاعر توانا و پیشتازی بود که ۲۰آذرماه ۱۲۷۳ خورشیدی(۱۸۹۴ میلادی) در همدان چشم به دنیا گشود. تحصیلات مقدماتی را در همدان طی کرد، همانجا فارسی و فرانسه را به‌خوبی آموخت و به شغل مترجمی پرداخت و در ۱۵سالگی با چنین توشه‌‌یی راهی سفر شد. بخش عمده جوانی او در میانه شهرهای همدان، اصفهان، تهران، رشت و انزلی تماماً در غوغای جنگ جهانی اول(۱۹۱۸-۱۹۱۴) گذشت.
هنگامی که ملیون ایران با تشکیل حکومت موقت به ریاست نظام‌السلطنه مافی به غرب ایران کوچیده و ناگزیر راهی عثمانی شدند، میرزاده نیز با ایرانیان استقلال‌طلب تبعیدی، روانه عثمانی شد.
میرزاده عشقی بعدها به وطن بازگشت و با آن‌که از طرف وزیر کشور (مشیرالدوله) به وی ریاست شهرداری اصفهان پیشنهاد شد نپذیرفت و ترجیح داد با انتشار روزنامه‌های متعدد در همدان و تهران، وارد عرصه «رسانه» شود.

مخالفت میرزاده عشقی با دیکتاتوری رضاخان

دشمنی میرزاده با رضاخان از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ آغاز شد.
میرزاده از مخالفان کودتا و بازگشت دیکتاتوری بود.
هنگامی که رضا خان، قزاق تازه از راه رسیده بی‌رحم و دشمن مشروطه، به دروغ دعوی جمهوری‌خواهی کرد میرزاده عشقی به مخالفت با او پرداخت.
از دیگر همراهان میرزاده در آن روزها، برخی روشنفکران هم‌عصرش از جمله ملک‌الشعرای بهار، استاد حسین بهزاد، فرخی یزدی و نیما یوشیج، پدر شعر نوین فارسی، بودند.
داستان جمهوری‌خواهی رضاخان البته شعبده‌‌یی بیش نبود. فریبی که برای چندصباحی حتی برخی روشنفکران آن عصر را هم با خود برد اما به‌سرعت دستش رو شد و ناگزیر از بازگشت به اصل قلدرمآبی خویش و قبضه قدرت سلطنتی شد.

میرزاده عشقی، روشنفکر آگاه و سیاستمدار مردمی

میرزاده اضافه بر سیاست‌ورزی،‌ از روشنفکران پیشتازی بود که در مورد حقوق زنان هم به همان اندازه نوآوری‌اش در عرصه شعر، تلاش می‌کرد.
 در حالی‌که نفس «موسیقی» در دنیای بازمانده از مناسبات کهن فئودالی هنوز ناپسند می‌نمود(مانند آنچه که آخوندها و به‌ویژه علم‌الهدی این روزها بر موسیقی روا می‌دارند)،  میرزاده برای راه‌اندازی کنسرت، تئاتر و اپرا و احقاق حقوق برابر زنان پیوسته در تلاش بود.
روزنامه «قرن بیستم» از مهمترین روزنامه‌هایی بود که میرزاده عشقی منتشر می‌کرد، روزنامه‌‌یی که بارها توقیف شد.

روزنامه قرن بیستم

آخرین شماره روزنامه قرن بیستم در تیرماه سال ۱۳۰۳ خورشیدی منتشر و بلافاصله توقیف و خود وی نیز بامداد روز ۱۲تیر همان سال(در۳۰سالگی) توسط ۳نفر(۱) از عوامل «اداره تامینات» شهربانی رضاخان و با شلیک گلوله در درون منزلش در سه‌راهی سپهسالار به‌قتل رسید. 
در آن شماره کاریکاتورهایی بود که رضاخان را دست‌نشانده انگلیسها نشان می‌داد. شهربانی بلافاصله اقدام به جمع‌آوری آن روزنامه کرد.

چگونگی قتل میرزاده عشقی توسط عوامل رضا‌ شاه

نوکر مخبرالدوله که در همسایگی میرزاده بوده، با شنیدن صدای تیراندازی بیرون آمده و در رویارویی با قاتلان یک نفرشان را دستگیر می‌کند. اسم یکی از قاتلان «ابوالقاسم کهن» و نفر شلیک‌کننده «حبیب همدانی» نام داشت. 
در تشییع‌جنازه میرزاده عشقی حدود ۳۰هزار نفر اهالی تهران شرکت کرده، جسد وی را تا ابن بابویه همراهی کردند.حرکتی که نشانه محبوبیت مردمی عشقی و نفرتشان از رضاخان بود.

تشییع‌جنازه میرزاده عشقی با شرکت حدود ۳۰هزار نفر از اهالی تهران
قاتل دستگیرشده، به قضاییه رضاخانی سپرده شد ولی پس از ۲سال، بیگناه اعلام و آزاد گردید!‌
«قضاییه دست‌نشانده دیکتاتور» نیز همانند «ترورهای حکومتی» در واقع از یادگارهای رضا شاه است که این‌روزها توسط آخوندها در مبارزه‌اشان بر ضد مردم ایران، به‌کار گرفته می‌شوند.

حکم تبرئه قاتل میرزاده عشقی توسط قاضی فاسد ضدمشروطه

قاضی محبوب رضا شاه که بود؟

رئيس دادگاه، قاضی صدرالاشراف(۲) بازجوی بدنام جنایت باغشاه بود کهدر خون میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل و یاران مشروطه‌خواه وی در شروع استبداد محمدعلیشاهی و جنایت‌های لیاخف روسی (فرمانده وقت رضا خان)(۳) دست داشت.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پاورقی:
۱. آن ۳نفر از عوامل محمد درگاهی(معروف به محمد چاقو) رئيس شهربانی رضاخان بودند.
۲. برای شناخت بهتر قاضی صدرالاشراف نگاه کنید به کتاب «شرح حال رجال ایران» نوشته مهدی بامداد ج ۳ ص ۲۰۰ چاپ پنجم تهران کتاب‌فروشی زوار  ۱۳۷۸
۳. کلنل لیاخف، فرمانده روسی نیروی قزاق بود که مجلس مشروطه را به توپ بسته آن را تعطیل کرد.
 




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر