لينك به منبع:
بارزشدن گوشهای از نفرت اجتماعی نسبت به نظام ولایتفقیه در قیام دیماه، جنبوجوشی در همه جبهههای نبرد بهوجود آورده است.
همراه با تصمیمگیریهای سرکوبگرانه پلیسی نظامی حکومت، نهادهای امنیتی
این نظام، روشهای منحرفسازی سیاسی آنرا بهجانب کانالهای انحرافی نیز
بهکار گرفتهاند که پیشبردن و تبلیغ آن برعهده شاخکهای پوششی وزارت
بدنام و یا افراد و جریاناتی قرار دارد که بهدلیل منافع، حفظ نظام موجود
را بر آلترناتیو انقلابی آن مرجح میدانند. به همین دلیل بهمحض وقوع قیام و
قبل از اینکه هیچ سرکرده امنیتی و یا حتی ولیفقیه نظام به میدان بیاید و
منشأ خیزشهای مردمی را متوجه یک مثلث کند و بگوید: «فراخوان را هم آنها [سازمان مجاهدین،
از چند ماه قبل] دادند» (۱) صداهایی یکسان از مبادی مختلف، منجمله
باندهای درونی رژیم، اضداد مقاومت و تشنگان بهخون مجاهدین بهصورتی کاملاً
تصادفی! کاملاً هماهنگ! در زمانبندی واحد! و البته با کلماتی مشابه!
برخاست که پیشاپیش تقصیر سرکوب تظاهرات را متوجه حرکات اعتراضی کسانی
میکرد که عزم براندازی و انقلاب کردهاند. بههمینخاطر با شیادی در
بلندگوهای وزارت اطلاعات جار میزدند: «هر اقدامی که باعثشود دست نظام باز
بشود، غلط است. حمله به حوزه علمیه قم … غلط است. حمله به مراکز نظام و
بانک و تیر چراغ برق و راهنمایی غلط است برایاینکه مدت حضور مردم را
درصحنه کم میکند. مردم باید در خیابان باشند و شعار بدهند و [این] دست رژیم
را میبندد. [جوانان] میتوانند با اقدامات چپ روانه، زمینه را برای سرکوب
رژیم فراهم کنند» (۲) گوئی رؤیای مفروضی وجود دارد که براساس آن «رژیم
آخوندی نسبت به تظاهرات مردمی تحمل نشاندهد و همین مدارا، باعث به خیابان
آمدن تعداد انبوه جمعیت شود» بنابراین علیالحساب و بهصورت نقد «جوانان تحصیلکرده کلیهفروش و بیکاری که نه آزادی دارند و نه آینده» را
باید مقصر سرکوب نشان داد که مانع تحقق «تظاهرات میلیونی ایدهآل» آنها
شدهاند! والبته نیروی سرکوبگر جنایتکار را درموضع حقبهجانب و مظلوم
نشاند. اینجاست که دم خروس کارکرد خائنانه اینگونه عناصر در
پیشبرد طرحهای امنیتی دستگاه سرکوب آخوندی و مددرسانی به فاشیسم مذهبی
برملا میشود. درصورتیکه واکنشهای مردمی ابرازشده در قیام دیماه۹۶
مفاهیمی تاریخی بودند که برآمده از تعمیق مبارزه مردمایران با این نظام
بوده است. پاسخ خلقی است که چهاردهه درنبرد تمام عیار با رژیم ولایتفقیه،
همه راههای مبارزه را آزموده و دیگر از آن به ستوه آمده است. اینگونه
بازتابهای یکسان، در ۱۴۲شهر کشور، در این بازه زمانی کوتاه، خلقالساعه و
بدون پشتوانه تاریخی نمیتواند باشد، این تنها نتیجه پاسخ مثبت یک خلق به
سمبلها و پیشتازان جانبرکفی است که با نثار همه هستی خود در تاریکترین
سالهای حاکمیت آخوندی، زیرباران تیر، تهمت و دشنام، قیمت روشن نگهداشتن
مشعل آزادیخواهی را با تمام وجود پرداخته و از وجود خود راهنمایی برای
تنها مسیر آزادی ساختهاند. آنگونه که امروز هم هر کس اراده نبرد جدی با
این رژیم جنایتکار را میکند، میداند از کدام نقطه و کدام مسیر باید شروع
کند؛ اما دستگاه جنگروانی دشمن دجال تلاش دارد این تجربه تاریخی را با
گذشته آن قطع کند. گویی هیچگاه تظاهراتی ۵۰۰هزارنفره در تهران
صورت نگرفته و پاسخ حکومت به آن تظاهرات مسالمتآمیز با «تیربار» و «اعدام
نوجوانان بدون احراز هویت» نبوده، گویا نظام ولایتفقیه
جواب تظاهرات مسالمتآمیز مردم در قزوین را با ساختن پشته از کشتهها
ندادهاست، آن گونه که حالا، پساز ۲۳سال، سعید حجاریان گوشهای از آن را
اینطور رونمایی میکند:
«این
سخن ایشان [صحبت پاسداررحیمی مبنیبر توان بهکارگیری آرپیجی در خیابان
پاسداران] مرا به یاد وقایع قزوین در سال ۷۳ میاندازد… در آنجا پلیس برای
حل مسأله از ”کاتیوشا” و ”آر.پی.جی” مدد گرفت، مردم را متفرق کرد و به
اصطلاح غائله را خاتمه داد.» (۳)
و گویی
مردمایران، واکنش نظام ولایتفقیه در برابر اعتراضات دانشجویان۷۸ را
ازخاطر بردهاند که حالا فیروزآبادی سرکرده کل نیروهای مسلح نظام به آن
اینطور اعتراف میکند:
«آقای روحانی
دبیر شورای عالی امنیت ملی بود. رفتم دفتر ایشان … گفتم آقای دکتر روحانی
دارد کودتا میشود توی تهران، شما کجائید؟ پاشو بیا … همین الان باید جلسه
شورای عالی امنیت ملی تشکیل بدهی … جلسه شروع شد و من مطرح کردم موضوع را
گفتم که آقا اینجوره قضیه، ما کوی دانشگاه را انتظامی میدانیم ولی اگر
بیاید به این چهار نقطه، دیگر ما نظامی برخورد میکنیم. قبلش هم با سپاه
تماس گرفتم، آمده بودند، نیروهای سپاه آمده بودند اونجا میدان حر و اینها
مستقر شده بودند… آقای روحانی تماس گرفت با آقای خاتمی، آقای خاتمی اول گفت که اگه سپاه میخواهد بیاید لباس تنش نباشد، گفتیم خیلی خب میگوئیم لباس نپوشند … بعدش گفت بگید جمع کنند هر کار میخواهند بکنند، بکنند!» (۴)
بنابراین
همانطور که رهبرمقاومت، سالها پیش گفتهبود: «بهدلیل سرکوب و طلسم
اختناق رژیم آخوندی، حضور مستمر تودههای مردم و استمرار قیامها و
چشمانداز سرنگونی مشابه رژیم شاه، واقعی نیست.» (۵)
بنابراین بعداز چهاردهه،
تعمیق نبرد آزادیبخش و تکامل مرزبندیهای آن، صحنه سیاسی روشنتر از آن
است تا بتوان آنرا با شیادی پوشاند. یکسو رژیم است و سوی دیگر مقاومت
برای براندازی این رژیم. هرکس با دوری و نزدیکی خود با یک قطب، ماهیت خود
را در دوستی و دشمنی با مردمایران بارز میسازد. بزرگترین گناه و جرم
نابخشودنی مجاهدین هم از روز اول از نگاه اضداد آنها وفاداری و ایستادگی
تام و تمام آن به قطب براندازی و سرنگونی این رژیم و کوتاه نیامدن از آن
تحت هیچ شرایطی بوده است، جرمی که برای مجاهدین شرف و افتخاری تاریخی است و
به آن مباهات میکنند. وقتی حکومت کوچکترین امکان تجمع
مسالمتآمیز حتی به اندازه «یک گردهمآیی بر مزار مصدق را هم نمیپذیرد»،
نشاندادن مسیرهای انحرافی موهومی مثل «آهسته راهرفتن» جهت تحقق تظاهرات
میلیونی و دست برداشتن از «حقوقحقه» از ترس اینکه «مبادا فضا بسته شود!»
تنها طرح ونقشه ارگانهای امنیتی این رژیم برای سردکردن آتش قیام و مستهلک
کردن توان نیروهای آن در جادههای بیسرانجام است.
(۱) سایت ولیفقیه ارتجاع، خامنهای ۱۹دی۹۶
(۲) ایرج مصداقی – در گفتگو با بلندگوی وزارت اطلاعات سعید بهبهانی ۱۳دی۹۶
(۳) سایت حکومتی شفقنا ۹اسفند۹۶
(۴) خبرگزاری سپاه پاسداران خامنهای موسوم به فارس ۶اسفند۹۶
(۵) سخنرانی مسعود رجوی در سالروز تأسیس سازمان مجاهدین نیمه شهریور۷۸
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر