لينك به منبع:
- 1397/01/11
گلوله آتش در دست
بعد
از دستگیری ۲تن از معاونان و دستیاران احمدینژاد که به گفته برخی نزدیکان
وی برای ترساندن و ساکت کردن او انجام شده، احمدینژاد از یک طرف برخی
چپاولگریهای آخوند مصباح یزدی و آخوند آملی لاریجانی را رو کرد و در
شبکههای اجتماعی انتشار داد و تهدید کرد که بقیهاش را هم رو خواهد کرد.
بعد هم در امامزاده صالح تهران اعلام بستنشینی کرد و چالش جدیدی را در نظام ایجاد کرد.
مقامات حکومتی در مقابل سندهای رو شده چپاولگریهای آخوند مصباح یزدی و آملی لاریجانی سردژخیم قضاییه و همچنین بستنشینی احمدینژادیها سکوت
کردهاند. اما در رسانههای حکومتی موجی از اظهارنظرها بهخصوص از طرف
مهرههای باند ولیفقیه در مورد او انتشار یافته که گرچه تلاش کردهاند
غيرمستقیم به او هشدار بدهند اما لاعلاجی نظام ولایت و عمق شکاف در دستگاه
خامنهای را به نمایش گذاشتهاند. عمق شکاف وقتی جدیتر دیده میشود که در
باند روحانی هم، محذور و ناتوانی ولیفقیه در برخورد با احمدینژاد را به
رخ او میکشند.
پاسدار حسین دهقان وزیر سابق دفاع در دولت آخوند حسن روحانی گفت: «احمدینژاد الآن در مسجد است. نه میشود کند و نه میشود سوزاند.
در دوران حکومتش هم همین بود. یک مثالی میزدند و میگفتند احمدینژاد یک
گلوله آتش است در دست حاکمیت. در این دست یک مقدار نگه میدارد و میاندازد
در آن دست، از آن دست میاندازد در این دست، ولی او
کار خودش را دارد انجام میدهد. احمدینژاد الآن کاری که میکند این است؛
یک: میخواهد بگوید که در کشور ما تبعیض و ناروایی وجود دارد، منشأ این
تبعیض و ناروایی را هم فعلاً اساسش را گذاشته بر قوه قضاییه. دو: میخواهد
بگوید مردم حرفهای ناگفتهیی دارند که فضایی برای بیان اینها وجود ندارد و
کسانی باید هزینه شکستن این سکوت یا آتش زیر خاکستر یا زیر پوست شهر را
بپردازند. میخواهد بگوید من نماینده همه نارضایتیهای انباشته شده جامعه
هستم.
برای اینکه هر جریان براندازی موفق شود، باید ۴تا ویژگی داشته باشد. اولیاش انباشت نارضایتی است، دومیاش سازمان است و سازماندهی، سومیاش ایدئولوژی است و چهارمیاش رهبری.
آقای احمدینژاد میگوید نارضایتی انباشته که وجود دارد، مردم را هم
میشود در صحنه آورد و سازماندهی کرد، ایدئولوژی هم که بحث امام و انقلاب
اسلامی است که این ۱۷سال و ۲۰سال از بین رفته، پس ایدئولوژی هم وجود دارد.
دیگر چیزی که وجود ندارد؛ رهبری این جریان است که آن هم من هستم. میخواهد
بیاید در این جایگاه بنشیند». (سایت حکومتی اعتماد آنلاین – ۸فروردین)
خبرگزاریهای حکومتی از جمله ایسنا اظهارات آخوند قدرتالله علیخانی مشاور هاشمی رفسنجانی را با سالنامه روزنامه آرمان بازنشر دادهاند که
موضوع احمدینژاد را بر سر باند رقیب زده و گفته است: «متأسفانه امروز
تکلیف احمدینژاد را مشخص نمیکنند و اجازه میدهند به هر کس که دوست داشته
باشد ناسزا بدهد و ساختارهای نظام را زیر سؤال ببرد».
محمدرضا
باهنر دبیرکل جامعه اسلامی مهندسان و رئیس باند موسوم به «جبهه پیروان خط
امام و رهبری» (طی مصاحبهیی) با سالنامه روزنامه حکومتی شرق، در پاسخ به
این سؤال که به نظر میرسد استراتژی کلی اصولگرایان در ارتباط با
احمدینژاد نادیدهگرفتن او بوده است و روزنامه جمهوری اسلامی در یادداشتی
به این اشاره کرده بود که اگر یک فرد عادی یکی از این صحبتهای احمدینژاد
را میکرد، قطعاً با او برخورد میشد و به زندان میرفت. گویا برخورد با
احمدینژاد بهنحوی به خود اصولگراها هم بازمیگردد؟ باهنر گفت: «من در کل
این انتقاد را از طرف شما وارد میدانم. من نمیدانم مشکل کجاست؛ شاید ما
مشکل ساختاری داریم. رؤسای قوای گذشته ما یواشیواش با کلیت نظام مشکل پیدا
میکنند. مسأله چیست؟ نظام با آنها مشکل پیدا میکند یا آنها با نظام مشکل
پیدا میکنند؟ این از اشکالات اساسییی است که باید
روی آن کار و پژوهش شود که ما مشکل ساختاری داریم یا حاشیه تحملمان کم
است؟ چیزی نیست که بشود یک رئیسجمهوری سابق را به دادگاه و محاکمه کشاند.
حداقل فضای کشور ما اینطور است. شاید در کشورهای دیگر رئیسجمهوری گذشته
که هیچ، رئیسجمهوری فعلی را هم به دادگاه میکشانند، یک علت دیگر هم این
بود که چون آقای احمدینژاد مستقیم خود را با قوه قضاییه درگیر کرده است،
شاید صلاح نمیبینند با او مستقیم درگیر شوند... در حالیکه الان افکار
عمومی تصورش این است که یک طرف قضیه خود قوه قضاییه است... من قدیمها هم این بحث را درباره احمدینژاد داشتم که او کامپیوتری است که ما خیلی نرمافزارش را نمیشناسیم. این را البته آقای حداد عادل هم گفتهاند. میترسیم به کیبوردش نزدیک شویم، شاید اصلاً چیز دیگری شود. در مسیر خودش سعی میکند کار را هوشمندانه جلو ببرد؛ اما دارای آخر و عاقبت خیری نیست».
رسانههای
باند ولیفقیه ارتجاع در روز ۹فروردین علیاکبر طاهایی استاندار مازندران
در دولت احمدینژاد را به صحنه آورند تا خروج وی از «سیره خمینی» را همراه
با عواقبش به او گوشزد کند. طاهایی گفته است: «مسیری که آقای احمدینژاد
انتخاب کرده، ممکن است در برخی افکار عامه بازخوردهای مثبتی بهعنوان
همراهی و همدلی به همراه داشته باشد، ولی قطعاً با سیره حکومتی و وصیتنامه
خمینی... فاصله دارد. با تضعیف رهبری نمیشود به رهبری کمک کرد،
شیوهیی که احمدینژاد در پیش گرفته، شیوهیی نیست که امام فرمودند پشتیبان
ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیب وارد نشود».
ناظران
میگویند در هر حال صورتمسأله احمدینژاد یک بحران درون حاکمیتی است که
رژیم به هر شکل که بخواهد آن را حل کند موجب تضعیف بیشتر خودش خواهد شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر