لينك به منبع:
راهیان نور فناوری نوین نظام ولایت
به
گزارش وزارت آموزش و پرورش رژیم روز سهشنبه 21آذر 96 بر اثر حادثه دلخراش
تصادف اتوبوس حامل دانشآموزان دختر در جاده سوسنگرد، حداقل 5دختر
دانشآموز، دو معلم زن و یک کمک راننده جان باختند و 40دختر مجروح شدند.
این دختران اهل شهرستان نظرآباد استان البرز بودند و توسط رژیم آخوندی تحت عنوان ”کاروان راهیان نور“ به اجبار به مناطق جنگی اعزام شده بودند. حال تعداد دیگری از دختران دانشآموز وخیم است.
سه ماه پیش هم در اثر واژگون شدن اتوبوس حامل دانشآموزان هرمزگانی ”اردوی راهیان نور“ 9نفر کشته شدند که هفت نفر از آنها دانشآموز بودند.
فجایع تصادف و واژگونی اتوبوس های حامل دانشآموزان در جریان اعزام آنها به اردوگاهها که رسانههای رژیم نیز از آنها با عنوان ”اردوگاههای مرگ“ نام میبرند، فاجعهیی تکراری است و طبعا تا زمان پایان حاکمیت ننگین حکومت آخوندی باز همچنین اتفاقاتی خواهد افتاد.
زیرا رژیم آخوندی نیاز دارد برای ادامه بقای ننگینش از جنگ کثیف و ضدمیهنی خمینی دجال حداکثر بهرهبرداری و ارتزاق را بکند و بر طبل جنگافروزی و صدور تروریسم خود نیز بکوبد.
ارتزاق کثیف از جنگ ضدمیهنی خمینی با عراق، از یک طرف ناشی از ناتوانی و دست خالی رژیم در زمینه پیشرفتهای اقتصادی اجتماعی است، و از طرف دیگر برای پرکردن خلاءهای ناتوانی در پاسخگویی به مطالبات مردم و برای سرپوش گذاشتن بر اختناق و سرکوب مردم است.
زنده کردن خاطرات منحوس جنگ ضدمیهنی و فرستادن مردم خصوصاً دانشآموزان به جبهههای جنگ سابق برای رژیم آنچنان مهم است، که در اهمیت آن علی خامنهای در 16اسفند 95گفت: ”«راهیان نور، ابتکاری بسیار بزرگ و مهم و یک فناوری نوین برای استفاده از ثروت و معدن طلای دفاع مقدس است»
مشاهده میکنید که تنور جنگ را معدن طلا عنوان میکند تا با ایجاد این اردوهای مرگ مثل معدن طلا، به 30سال قبل نقب بزند و اون فضای ناشی از جنگ ضدمیهنی را مثل طلا استخراج کند. بهروشنی نشان میدهد تا چه میزان به فضای شبیه دوران جنگ و تنور جنگ نیاز دارد. چیزی که الآن ایجاد آن فضا برایش امکانپذیر نیست. از طرف دیگر برای اعزام نیرو و مزدور به سوریه و سایر کشورهای منطقه هم به همین فضاسازی نیاز دارد.
بهخاطر آن یک برنامه اجباری از طرف رژیم و مجموعه نهادهای اختناق آفرین آن در آموزش و پرورش در مدارس به وجود آمده، و در دانشگاهها نیز تحت عنوان نهاد رهبری این برنامههای اجباری را طراحی میکنند.
موضوع راهیان نور و اعزام به جبهههای جنگ ضدمیهنی آنچنان برای رژیم اهمیت دارد، که مسئولان جنایتپیشه رژیم با انواع فشارها مردم بهویژه جوانان و نو جوانان را برای بازدید از جبهههای جنگ خمینی به مناطق جنوب و غرب کشور اعزام میکنند. از سال 1390، اردوهای راهیان نور در قالب محتوای آموزشی وارد مدارس کشور شد عنوان دوره عملی درس آمادگی دفاعی دبیرستان رو به خود گرفت. ده نمره درس دفاعی مربوط به این سفر است و خانوادهها مجبورند برای اینکه بچههایشان قبول شوند و معدل لازم را برای کنکور بهدست بیاورند در این اردوها شرکت کنند.
حداقل سالانه پنج میلیون نفر به این مناطق اعزام میشوند که قریب 70درصد این سفرها در اردوهای دانش آموزی جا میگیرد.
در جریان این اعزامها از سال 86 تا سال 91 حداقل صد دانشآموز کشته شدهاند.
واضح است که اعزام اجباری خصوصاً اعزام اجباری دانشآموزان به جبهههای جنگ خمینی، برای رژیم دردسرهایی دارد که در صدر آنها نفرت مردم ایران از جنگافروزی آن در کشورهای سوریه، یمن، عراق و لبنان است. آنچنان که مردم در شعارهایشان خطاب به نظام آخوندی و دولت آخوند حسن روحانی میگویند ”سوریه را رهاکن فکری بهحال ما کن“.
در نفرت از جنگافروزی رژیم است که مردم اهواز در شعارهایشان علیه رژیم شعار میدهند ”جنگ، خاک، اختلاس هدیه به ملت مااست“
در جریان قیام سال 88 نیز مردم نفرتشان را از جنگ و جنگافروزی رژیم با شعار ”نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران“ ابراز میکردند.
البته دانش آموزانی که به اجبار به جبهههای جنگ اعزام میشوند به ترهات آخوندها و پاسداران وقعی نمیگذارند. آنچنان که در سال 89 یکی از این پاسداران در مورد آنها میگفت: ”بخداوند این نسل جدید هیچ سازش و سازگاری با این نظام ندارند، و اصلاً شهدایی مثل باکری، علمالهدی، چمران، همت و کل شهدایی که نابغه بودند، این نسل جدید اینها را قبول ندارند و به تمسخر میگیرند. پاسدار دیگری میگفت: ”من برایشان روایت میگفتم ولی میدیدم که جوانان هیچ گوش به حرفهایم نمیکنند و مرا به تمسخر میگرفتند میگفتند اینها همش دروغ، خیالات و غیره است“.
این دختران اهل شهرستان نظرآباد استان البرز بودند و توسط رژیم آخوندی تحت عنوان ”کاروان راهیان نور“ به اجبار به مناطق جنگی اعزام شده بودند. حال تعداد دیگری از دختران دانشآموز وخیم است.
سه ماه پیش هم در اثر واژگون شدن اتوبوس حامل دانشآموزان هرمزگانی ”اردوی راهیان نور“ 9نفر کشته شدند که هفت نفر از آنها دانشآموز بودند.
فجایع تصادف و واژگونی اتوبوس های حامل دانشآموزان در جریان اعزام آنها به اردوگاهها که رسانههای رژیم نیز از آنها با عنوان ”اردوگاههای مرگ“ نام میبرند، فاجعهیی تکراری است و طبعا تا زمان پایان حاکمیت ننگین حکومت آخوندی باز همچنین اتفاقاتی خواهد افتاد.
زیرا رژیم آخوندی نیاز دارد برای ادامه بقای ننگینش از جنگ کثیف و ضدمیهنی خمینی دجال حداکثر بهرهبرداری و ارتزاق را بکند و بر طبل جنگافروزی و صدور تروریسم خود نیز بکوبد.
ارتزاق کثیف از جنگ ضدمیهنی خمینی با عراق، از یک طرف ناشی از ناتوانی و دست خالی رژیم در زمینه پیشرفتهای اقتصادی اجتماعی است، و از طرف دیگر برای پرکردن خلاءهای ناتوانی در پاسخگویی به مطالبات مردم و برای سرپوش گذاشتن بر اختناق و سرکوب مردم است.
زنده کردن خاطرات منحوس جنگ ضدمیهنی و فرستادن مردم خصوصاً دانشآموزان به جبهههای جنگ سابق برای رژیم آنچنان مهم است، که در اهمیت آن علی خامنهای در 16اسفند 95گفت: ”«راهیان نور، ابتکاری بسیار بزرگ و مهم و یک فناوری نوین برای استفاده از ثروت و معدن طلای دفاع مقدس است»
مشاهده میکنید که تنور جنگ را معدن طلا عنوان میکند تا با ایجاد این اردوهای مرگ مثل معدن طلا، به 30سال قبل نقب بزند و اون فضای ناشی از جنگ ضدمیهنی را مثل طلا استخراج کند. بهروشنی نشان میدهد تا چه میزان به فضای شبیه دوران جنگ و تنور جنگ نیاز دارد. چیزی که الآن ایجاد آن فضا برایش امکانپذیر نیست. از طرف دیگر برای اعزام نیرو و مزدور به سوریه و سایر کشورهای منطقه هم به همین فضاسازی نیاز دارد.
بهخاطر آن یک برنامه اجباری از طرف رژیم و مجموعه نهادهای اختناق آفرین آن در آموزش و پرورش در مدارس به وجود آمده، و در دانشگاهها نیز تحت عنوان نهاد رهبری این برنامههای اجباری را طراحی میکنند.
موضوع راهیان نور و اعزام به جبهههای جنگ ضدمیهنی آنچنان برای رژیم اهمیت دارد، که مسئولان جنایتپیشه رژیم با انواع فشارها مردم بهویژه جوانان و نو جوانان را برای بازدید از جبهههای جنگ خمینی به مناطق جنوب و غرب کشور اعزام میکنند. از سال 1390، اردوهای راهیان نور در قالب محتوای آموزشی وارد مدارس کشور شد عنوان دوره عملی درس آمادگی دفاعی دبیرستان رو به خود گرفت. ده نمره درس دفاعی مربوط به این سفر است و خانوادهها مجبورند برای اینکه بچههایشان قبول شوند و معدل لازم را برای کنکور بهدست بیاورند در این اردوها شرکت کنند.
حداقل سالانه پنج میلیون نفر به این مناطق اعزام میشوند که قریب 70درصد این سفرها در اردوهای دانش آموزی جا میگیرد.
در جریان این اعزامها از سال 86 تا سال 91 حداقل صد دانشآموز کشته شدهاند.
واضح است که اعزام اجباری خصوصاً اعزام اجباری دانشآموزان به جبهههای جنگ خمینی، برای رژیم دردسرهایی دارد که در صدر آنها نفرت مردم ایران از جنگافروزی آن در کشورهای سوریه، یمن، عراق و لبنان است. آنچنان که مردم در شعارهایشان خطاب به نظام آخوندی و دولت آخوند حسن روحانی میگویند ”سوریه را رهاکن فکری بهحال ما کن“.
در نفرت از جنگافروزی رژیم است که مردم اهواز در شعارهایشان علیه رژیم شعار میدهند ”جنگ، خاک، اختلاس هدیه به ملت مااست“
در جریان قیام سال 88 نیز مردم نفرتشان را از جنگ و جنگافروزی رژیم با شعار ”نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران“ ابراز میکردند.
البته دانش آموزانی که به اجبار به جبهههای جنگ اعزام میشوند به ترهات آخوندها و پاسداران وقعی نمیگذارند. آنچنان که در سال 89 یکی از این پاسداران در مورد آنها میگفت: ”بخداوند این نسل جدید هیچ سازش و سازگاری با این نظام ندارند، و اصلاً شهدایی مثل باکری، علمالهدی، چمران، همت و کل شهدایی که نابغه بودند، این نسل جدید اینها را قبول ندارند و به تمسخر میگیرند. پاسدار دیگری میگفت: ”من برایشان روایت میگفتم ولی میدیدم که جوانان هیچ گوش به حرفهایم نمیکنند و مرا به تمسخر میگرفتند میگفتند اینها همش دروغ، خیالات و غیره است“.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر