جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۶ دی ۵, سه‌شنبه

محمد قرایی: کین هنوز از نتایج سحر است!

لينك به منبع:
 
 
از کورش کبیر نقل میکنند که گفته است
"چیزی که سرنوشت انسان را میسازد استعدادهایش نیست، انتخابهایش است"
مجاهدین خلق ایران و رهبری بلامنازعشان، شیرهمیشه بیدار در مقابل ایلغارخمینی یک انتخاب داشتند و دارند "سرنگونی رژیم آخوندی" و «رهایی و آزادی مردم ایران». چهار دهه تمام است که بر این امرپای فشردند، قیمت دادند و راه باز کردند.
آخوندها و حامیان استعماریشان سالیان تلاش کردند با قلع و قمع مجاهدین و متحدینشان، مردم ایران را از یک بدیل مستقل و مردم گرا محروم سازند تا راه برای غارت و چباول تاریخی باز بماند. انبوه انبوه دستگیر، شکنجه و اعدامشان کردند. در لیست سیاه قرارشان دادند و بر سرشان بمب و موشک ریختند. به پایگاههایشان ریختند و به غل و زنجیرشان کشیدند. مجاهدین به یمن هوشیاری رهبری شایسته و قیمت گذاری فوق طاقت انسان نه تنها ماند گارشدند بلکه قوقنوس وار از خاکستر خویش شعله برکشیده و سر بر آسمان ساییدند.
آبراهام لینکلن یک بار گفت: "در میان مردم کسانی که به کشورشان افتخارکنند کم نیستند ولی ما در تلاشیم نسلی را بسازیم که کشورمان به آنها افتخارکنند" و حالا در انظار مردم ایران و جهان، با آموزشهای معلم کبیر مسعود رجوی، نسلی سر بر آورده که قصدش ایستادگی تا آخر است. شجره طیبه ای روییده است که هدفش شکافتن سقف فلک است. "نسل صبا هفت برادرانها" و نسل "نداحسنی ها" و علی صارمی ها وغلامرضا خسرویها و...
انقلابی شهید معاصر چه گوارا، در مورد دژخیمان از جنس و ماهیت آخوندها و مزدورانش گفت: "من یک هدف دارم و شما تنها گلوله دارید، دعا کنید بعد از تمام شدن گلوله هایتان زنده نباشم، و این را بدانید پشت این نقاب فقط یک تکه استخوان و ماهیچه پنهان نشده بلکه یک آرمان وجود دارد و آرمانها ضد گلوله هستند".
و حالا پس ازچهار دهه الدروم و بلدروم و کشت و کشتارمجاهدین، آخوندها افسار پاره کرده اند و آه و فغانشان از صدمات و ضربات بی امان مجاهدین به هواست و گوش فلک را کر کرده اند.
مشغول نیم سوزکردن آدمهای نیم سوخته خویشند. آدمهای در آب نمک خوابیده خویش را هر از گاهی رونمایی میکنند. بر پرده سینماها، روی منابر، روزی نامه ها و بوق های تبلیغاتشان روضه هزاران بار تکرار شده "هفده هزارقربانی!" میخوانند!
از ولی فقیه پوشالی گرفته تا قاضی قضات جنایت کارلاریجانی، از ناطق نوری تا ولایتی، همه و همه به قطار شده اند تا به گویاترین شکل نشان آلترناتیو رژیمشان را دراقصی نقاط جهان جار بزنند.
آنها مجبورشده اند پرده های جنایت و وقاحت را یکی پس ازدیگری بالا بزنند و چهره کریه خویش و پاسداران سیاسی ینگه دینایی خود را هم بسوزانند.
دبیر به اصطلاح شورای عالی امنیت رژیم شمخانی اخیرا گفت: حتی کسانی که با رژیم هم زاویه و موضع دارند دشمن اصلی خودشان را مجاهدین می شناسند. کنار زدن نقاب از روی پاسداران نکبتی، لباس شخصی های خارجه نشین و ریزه خواران سفره ولایت اگر نشان از علائم دوران پایانی نیست پس چیست؟!
شب یلدای وحشت آخوندهای تبه کار رو به پایان است. سپیده آزادی و رهایی مردم ایران با مشعلداران مجاهد و مبارزش، نورافشان و پایکوبان در راهند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر