لينك به منبع:
ساختار نظام
بطور
معمول ارکان و اجزای نظام های پیشرفته و قانونمدار در جهان، در یک چرخه
همگون و هماهنگ عمل میکنند و ضمنا در مقابل مردم خودشان هم مسئول و پاسخگو
هستند.
اما بهخاطر هرج و مرج ساختاری حاکم در نظام ولایتفقیه، تعدد مراکز قدرت، و تنش بین کانونهای قدرت، بهطور مدام سایش، فرسایشی مستمر و جنگ و جدالی بیپایان بر آن حاکم است.
مهرهها و کارشناسانی از رژیم این وضعیت را ناشی از مشکل ساختاری در نظام ولایتفقیه میدانند. اما بهعلت این مشکل ساختاری اشاره نمیکنند که این مشکل اساساً ناشی از ماهیت دوگانه نظام ولایتفقیه است.
روزنامه آرمان 16آبان 96 با عنوان ”دیدید که ائتلاف جواب ندارد“ به ناکارآیی ائتلاف موسوم به اصلاحطلب رژیم اشاره میکند و در این رابطه مینویسد: ”زمانی که مجلس دهم آغاز به کار کرد، مشخص شد که اصلاحطلبان آنطور که باید و شاید چنته پرقدرتی ندارند و شاید با اما و اگر، تعدادشان از 100بالا برود. اینگونه بود که فراکسیون امید نتوانست در عرصههای مختلف انتظارات را برآورده کند تا اعتراضات نسبت به عدم کارایی این فراکسیون به حد اعلی خود برسد.“
همین روزنامه حکومتی با عنوان ”عارف، فرمانده بیسرباز“ به وضعیت و روال معمول فراکسیونهای پارلمانی در دنیا اشاره میکند که عقبه حزبی و سیاسی خاصی دارند، و بعد از تشکیل فراکسیونهای حزبی در مجلس نیز در ارتباط با بدنه حزبی و بدنه اجتماعیشان هستند. اما در نظام آخوندی ”فراکسیون این معنا راندارد“ و ”به همین خاطر فراکسیونها هم عنوان و نامی بیش نیستند. همانطور که احزاب سیاسی ما عمدتاً نام حزب را یدک میکشند“..
روزنامه حکومتی اعتماد 16شهریور 96 به صراحت بیشتری به مشکل ساختاری در نظام ولایتفقیه میپردازد آنجا که مینویسد: ”انتخابات در ایران کارکرد و نتایج خاص خود را دارد که لزوما مثل کارکردهای آن در جوامع پیشرفته نیست. مشکل سیاستورزان ایرانی از آنجا آغاز میشود که میدانند ایرادات و مشکلات ساختاری است و در عینحال این برداشت را کنار میگذارند و انتظارات خود از افراد را جایگزین بهبودهای ساختاری میکنند. گمان میکنند که فرد فعال ما یشاء است و هر کاری بخواهد میتواند انجام دهد“.
مقالهنویس اعتماد سپس به قانونمند نبودن سیاست در نظام آخوندی اشاره میکند که تمامی سیاست بر پایههای لرزان اشخاص بنا می شود ”در حالی که باید تحلیل بر ساختار و مولفههای بنیادی بنا شود و تواناییهای فرد را در چارچوب این ساختارها و موازنه قوا ارزیابی کرد“
بر پایه این تحلیل است که نویسنده مقاله معتقد است که دولت روحانی توان و اراده پیشبرد هیچ اقدام موثری را ندارد.
محمدرضا تابش نماینده مجلس رژیم در گفتگو با روزنامه جهان اقتصاد 15شهریور 96 ریشه بسیاری از مشکلات نظام را مشکلات ”ساختاری“ می داند و در این رابطه میگوید: ”مادامی که تحول ساختاری در قوای سهگانه کشور اتفاق نیفتد، شاهد هیچ تحول چشمگیری در حوزه اقتصاد کشور نخواهیم بود“.
وی با اشاره به مشکلات و ناکارآمدیهای سه قوه نظام میگوید: ”عقیده من بر این است که هر سه قوه برای برون از چنین مشکلاتی نیازمند اصلاحات ساختاری هستند.“
این نماینده مجلس ارتجاع در نهایت اعتراف میکند ”اگر ساختارهای کشور بسته و فرسوده باشد نه تنها تغییر در مجلس، بلکه تغییر در دولت و قوه قضاییه هم نمیتوانند تغییری را در روند کشور به وجود آورند. گلایه مردم تنها از مجلس نیست، بلکه آنها از قوای دیگر هم انتقاد دارند که البته به حق هست“.
اگر چه نماینده مجلس رژیم به بسته بودن و فرسوده بودن ساختارهای کشور (بخوانید نظام ولایتفقیه) اعتراف میکند، اما نه جرأت دارد و نه به مصلحت نظام میداند که بگوید علت اصلی یک چیز بیشتر نیست و آن هم نظام منحوس ولایتفقیه و فعال مایشاء بودن مقام منحوس ولایت در این نظام است.
در یک کلام مشکلات و دردهای لاینحل نظام در تمامی زمینهها ریشه در ماهیت نظام دارد که هیچ سنخیتی با مختصات تاریخی جامعه ایران و مقتضیات زمان حاضر ندارد، و باید به دست مردم و مقاومت ایران به گور سپرده شود.
اما بهخاطر هرج و مرج ساختاری حاکم در نظام ولایتفقیه، تعدد مراکز قدرت، و تنش بین کانونهای قدرت، بهطور مدام سایش، فرسایشی مستمر و جنگ و جدالی بیپایان بر آن حاکم است.
مهرهها و کارشناسانی از رژیم این وضعیت را ناشی از مشکل ساختاری در نظام ولایتفقیه میدانند. اما بهعلت این مشکل ساختاری اشاره نمیکنند که این مشکل اساساً ناشی از ماهیت دوگانه نظام ولایتفقیه است.
روزنامه آرمان 16آبان 96 با عنوان ”دیدید که ائتلاف جواب ندارد“ به ناکارآیی ائتلاف موسوم به اصلاحطلب رژیم اشاره میکند و در این رابطه مینویسد: ”زمانی که مجلس دهم آغاز به کار کرد، مشخص شد که اصلاحطلبان آنطور که باید و شاید چنته پرقدرتی ندارند و شاید با اما و اگر، تعدادشان از 100بالا برود. اینگونه بود که فراکسیون امید نتوانست در عرصههای مختلف انتظارات را برآورده کند تا اعتراضات نسبت به عدم کارایی این فراکسیون به حد اعلی خود برسد.“
همین روزنامه حکومتی با عنوان ”عارف، فرمانده بیسرباز“ به وضعیت و روال معمول فراکسیونهای پارلمانی در دنیا اشاره میکند که عقبه حزبی و سیاسی خاصی دارند، و بعد از تشکیل فراکسیونهای حزبی در مجلس نیز در ارتباط با بدنه حزبی و بدنه اجتماعیشان هستند. اما در نظام آخوندی ”فراکسیون این معنا راندارد“ و ”به همین خاطر فراکسیونها هم عنوان و نامی بیش نیستند. همانطور که احزاب سیاسی ما عمدتاً نام حزب را یدک میکشند“..
روزنامه حکومتی اعتماد 16شهریور 96 به صراحت بیشتری به مشکل ساختاری در نظام ولایتفقیه میپردازد آنجا که مینویسد: ”انتخابات در ایران کارکرد و نتایج خاص خود را دارد که لزوما مثل کارکردهای آن در جوامع پیشرفته نیست. مشکل سیاستورزان ایرانی از آنجا آغاز میشود که میدانند ایرادات و مشکلات ساختاری است و در عینحال این برداشت را کنار میگذارند و انتظارات خود از افراد را جایگزین بهبودهای ساختاری میکنند. گمان میکنند که فرد فعال ما یشاء است و هر کاری بخواهد میتواند انجام دهد“.
مقالهنویس اعتماد سپس به قانونمند نبودن سیاست در نظام آخوندی اشاره میکند که تمامی سیاست بر پایههای لرزان اشخاص بنا می شود ”در حالی که باید تحلیل بر ساختار و مولفههای بنیادی بنا شود و تواناییهای فرد را در چارچوب این ساختارها و موازنه قوا ارزیابی کرد“
بر پایه این تحلیل است که نویسنده مقاله معتقد است که دولت روحانی توان و اراده پیشبرد هیچ اقدام موثری را ندارد.
محمدرضا تابش نماینده مجلس رژیم در گفتگو با روزنامه جهان اقتصاد 15شهریور 96 ریشه بسیاری از مشکلات نظام را مشکلات ”ساختاری“ می داند و در این رابطه میگوید: ”مادامی که تحول ساختاری در قوای سهگانه کشور اتفاق نیفتد، شاهد هیچ تحول چشمگیری در حوزه اقتصاد کشور نخواهیم بود“.
وی با اشاره به مشکلات و ناکارآمدیهای سه قوه نظام میگوید: ”عقیده من بر این است که هر سه قوه برای برون از چنین مشکلاتی نیازمند اصلاحات ساختاری هستند.“
این نماینده مجلس ارتجاع در نهایت اعتراف میکند ”اگر ساختارهای کشور بسته و فرسوده باشد نه تنها تغییر در مجلس، بلکه تغییر در دولت و قوه قضاییه هم نمیتوانند تغییری را در روند کشور به وجود آورند. گلایه مردم تنها از مجلس نیست، بلکه آنها از قوای دیگر هم انتقاد دارند که البته به حق هست“.
اگر چه نماینده مجلس رژیم به بسته بودن و فرسوده بودن ساختارهای کشور (بخوانید نظام ولایتفقیه) اعتراف میکند، اما نه جرأت دارد و نه به مصلحت نظام میداند که بگوید علت اصلی یک چیز بیشتر نیست و آن هم نظام منحوس ولایتفقیه و فعال مایشاء بودن مقام منحوس ولایت در این نظام است.
در یک کلام مشکلات و دردهای لاینحل نظام در تمامی زمینهها ریشه در ماهیت نظام دارد که هیچ سنخیتی با مختصات تاریخی جامعه ایران و مقتضیات زمان حاضر ندارد، و باید به دست مردم و مقاومت ایران به گور سپرده شود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر