لينك به منبع:
جلاد کیست؟
دهه۶۰؛ یکدههیکقرن
گفتگوی ویژه تسنیم با اولین سخنگوی سپاه: بهزاد نبوی علناً به … بهشتی توهین میکرد/هاشمی [رفسنجانی] گفت با ساواک صوری همکاری کن [!]
خبرگزاری نیروی تروریستی قدس موسوم به تسنیم ۲۶تیر۹۶
[پاسدار]
فروتن اولین سخنگوی سپاه و رئیس زندان اوین در دهه ۶۰ به بیان ناگفتههایی
از این دهه شامل همراهی با … بهشتی و لاجوردی و برخوردش با [مجاهدین] و
غیره پرداخت.
گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم-عباس کلاهدوز و محمدعلی سافلی: …
سردار
یوسف فروتن از قدیمیهای جنگ … است. او پیش از انقلاب … از فعالان
دانشجویی در آلمان و عضو اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان اروپا بود و
در کنار … بهشتی به فعالیت میپرداخت. در ایران نیز همراه با گروه فلاح
(یکی از گروههای هفتگانه سازمان مجاهدین [ارتجاع] اسلامی) به فعالیت
پرداخت.
سردار یوسف فروتن (نفر دوم از سمت راست) در کنار … بهشتی
وی
همزمان با پیروزی انقلاب به عضویت سپاه در آمد و اولین سخنگو و روابط
عمومی این نهاد [ضد] انقلابی و عضو شورای فرماندهی سپاه بود. فروتن در دو
مقطعی سال ۶۳ و ۶۷ مسئولیت زندان اوین را برعهده داشت و از نزدیک با
[مجاهدین] و شبکه آنها در زندان در ارتباط بود.
برخی مسئولیتهای سردار فروتن در یک نگاه:
– عضو ستاد استقبال و راهپیماییهای بزرگ تهران
– معاون آموزش و دستیار … مهدویکنی در کمیتههای موقت
– عضو شورای فرماندهی, رئیس ستاد مرکزی و اولین سخنگوی سپاه
– فرمانده امنیت و حافظت [حفاظت] از … خامنهای در زمان ریاست جمهوری
– رئیس زندانهای استان تهران در سالهای ۶۳ و ۶۷
– اولین مدیرعامل بنیاد تعاون سپاه
– معاون نظارت و ارزیابی در وزارت دفاع
خبرنگاران
سیاسی تسنیم در سلسله گفتوگوییهایی در قالب تاریخ شفاهی با شاهدان,
ناظران و راویان عینی دهه ۶۰ … به ناگفتهها و کمتر گفتههای این دهه با
تمرکز بر اقدامات [مجاهدین] خواهند پرداخت. در این میان هر کدام از این
راویان در کسوت مختلف در دهه ۶۰ قرار داشته؛ بهطور مثال یکی عضو تیم حفاظت
مسئولین بوده, دیگری در مقام قاضی و حاکم شرع نشسته بود, آن یکی مسئولیت
زندان اوین را بهعهده داشته و دیگری از مسئولان امنیتی وقت بوده است.
این گفتوگوها و گزارشها از (یکشنبه, ۱۱ تیر) در قالب پرونده “دهه ۶۰؛ یک دهه یک قرن” در سرویس سیاسی خبرگزاری تسنیم منتشر شده …
تسنیم:
… در انتهای دهه چهارم انقلاب هستیم … در این بین, دهه ۶۰ دهه پرتلاطم و
پرماجراریی بود. درباره این دهه اخیراً [خامنهای] در سخنرانی [برسر قبر
خمینی] فرمودند “دههی ۶۰, یک دههی مظلوم است… . دهه فوقالعاده مهم و
حسّاس و درعینحال ناشناخته و اخیراً بهوسیلهی برخی از بلندگوها و صاحبان
بلندگوها مورد تهاجم؛ دهه ۶۰ را مورد تهاجم قرار میدهند. دههی ۶۰, دهه
آزمونهای بزرگ و دهه پیروزیهای بزرگ است.” به نظر شما دهه شصت چه
ویژگیهایی دارد که [خامنه ای] توجه ویژه به آن را گوشزد کردند؟
[پاسدار
جنایتکار یوسف فروتن:] … ضربهای که ما تاکنون به علت تدوین نادرست تاریخ
خوردهایم, بسیار زیاد بوده است. تکرار, یکی از مسائل مهم است … آن زمان
که بنده سخنگوی سپاه بودم, حضرت امام در رابطه با موضوع بسیج تازه فرمان
داده بودند و رسانههای خارجی مدام درباره شعار ارتش ۲۰ میلیونی بسیج از من
میپرسیدند که شما سلاح برای تجهیز این ارتش ۲۰ میلیونی از کجا تامین
کردهاید؟ بنده هم گفتم که ما مسلح هستیم! به سلاحی تجهیز شدهایم که شما
غربیها نمیتوانید آن را درک کنید. آنها فکر میکردند این اسلحه مثلا کلتی
چیزی است نمیدانستند که سلاح ما الله اکبر است. [!] …
تسنیم:
به نظرتان علت فراموشی رخدادهای تاریخی چیست؟ چرا با توجه به اینکه تنها
۳۰سال از پایان دهه شصت میگذرد, [خامنهای] به عوض شدن جای شهید و جلاد
هشدار میدهند؟
[پاسدار
جنایتکار یوسف فروتن:] دو دلیل دارد. ما در تدوین تاریخ دهه ۶۰ ناموفق
بودهایم. یکی اینکه کار خیلی سنگین است و دوم اینکه ما ضعیف عمل کردهایم.
بسیاری از وزرا و روسای جمهور ما نمیتوانند دهه ۶۰ را بفهمند, تعارف که
نداریم!
بسیاری از
دولتمردان ما, واقعیات دهه ۶۰ را نفهمیدند البته اینکه نمیفهمند از
کمهوشی آنها نیست بلکه اعتقاد قلبی ندارند. این موضوع را باید گفت و خجالت
هم نکشید…
…
اشخاصی کاملا انقلابی که حتی در بحث لانه جاسوسی اقدامات ارزندهای انجام
داده ولی وقتی مسئولیتی به آنها داده شد کم آوردند و منحرف شدند.
البته
در دهه ۶۰ افرادی مانند بهزاد نبوی وجود داشتند که در زمان تاسیس سازمان
مجاهدین انقلاب اسلامی به شهید بهشتی که در قید حیات بود, فحش میداد و
بنده به این رفتار او اعتراض کردم. بنده با مرحوم مهندس بازرگان آشنا بودم و
میدانم که وی چطور در زمان شاه زندانی و محاکمه شد ولی چرا اتفاقی افتاد
که اینها از مسیر انقلاب منحرف شدند…
…
از طرفی دیگر موسوی خوئینیها این همه سخنرانی انقلابی در لانه جاسوسی
انجام داد, چه اتفاقی افتاد که افرادی مانند او از مسیر منحرف شدند؟ شهدای
دهه ۶۰ هرگز نباید فراموش شوند. هر فردی که باعث فراموشی دهه ۶۰ شود به
شهدای آن دوران خیانت کرده است. باید اتفاقات آن دوران برای مردم تشریح
شود.
تسنیم: با تشکر
از صحبتهایتان درباره دهه شصت, کمی به سوابق حضرتعالی پیش از انقلاب
بپردازیم. شما در آن دوران علاوه بر تشکلهای دانشجویی, با سازمان مجاهدین
خلق هم ارتباطی داشتید؟
[پاسدار
جنایتکار یوسف فروتن:] من از اول سازمان مجاهدین را کم و بیش میشناختم و
خیلی از مواقع دفاع هم میکردم. این مسائل البته برای همان اوایل بود.
رابطه تشکیلاتی نداشتم. هیچ وقت به عنوان عضوی از این سازمان نبودم و تنها
طرفداری میکردم. باید بگویم که بنده از ابتدا وارد جریانها به شکل کامل و
تمام وقت نمیشدم.
وقتی
از شکنجه کردن حسن و محبوبه یا برادران رضائیها و… خبر دار شدم. از
چگونگی مبارزات افرادی چون بدیعزادگان, سعید محسن و… خبردار میشدم, خیلی
تحسین میکردم و بخاطر دارم که بدور از چشم صاحبخانه در سرمای زمستان شهر
هامبورگ آلمان از اطاق بیرون میرفتم و گاهی در برف برای مدتی مینشستم و
به خودم نهیب میزدم که تو کجا و اینها کجا؟ چطور میتوانی در اطاق گرم و
تختخواب گرم بخوابی! …
تسنیم: پس از دوران دانشجویی فعالیت شما در دوران انقلاب اسلامی چگونه پیش رفت؟
[پاسدار
جنایتکار یوسف فروتن:] من اواخر سال ۱۳۵۶ به ایران آمدم. رشته اول بنده
نقشهکشی عالی و رشته دوم تاسیسات بود. بنده تمام واحدهایم را پاس کرده
بودم ولی پایان نامه خود را تنظیم نکرده بودم در همین شرایط به دلیل اینکه
ساواک از فعالیتهای من علیه رژیم شاه در هامبورگ خبر داشت و میدانست که من
فرد تحصیل کردهای هستم, سعی در جذب من داشت و میخواست که به نوعی جاسوس
آنها در هامبورگ باشم.
به
هر حال طی مشاورهای که با مرحوم هاشمی رفسنجانی داشتم, او به من گفت عیبی
ندارد شما برو تعهد بده تا به فعالیتهایت بتوانی برسی. به او گفتم اگر
تعهد بدهم پایم گیر میشود و او گفت من هم از این تعهدات زیاد دادهام!
اتفاقی برایت نمیافتد مثلا میگفت من تعهد دادم روی منبر سخنرانی نکنم ولی
ایستاده سخنرانی کردم. (میخندد)
آنها
از من تعهد گرفتند که خبرهای انجمن را در خارج از کشور به آنها بدهم.
ساواک وقتی فهمید من به آنها به شکل صوری تعهد دادهام در همان هامبورگ مرا
تهدید کردند و گفتند که روزگارم را سیاه خواهند کرد همین کار را هم کردند
تمام مدارک تحصیلی و سوابق تحصیلی من و خانمم را ضبط کردند و اجازه
فعالیتهای اجتماعی به ما ندادند. این شرایط حاکم بود تا اینکه به ماههای
پیروزی انقلاب نزدیک شدیم و رفته رفته وضعیت مملکت به طور کلی دگرگون شد.
دوستانم به من پیشنهاد دادند که فعالیتهای سیاسی را کنار بگذارم و مدیر فنی
یک کارخانه شوم. بنده نیز قبول کردم تا اینکه وضعیت به گونهای تغییر کرد
که فضای باز سیاسی اتفاق افتاد.
آقای
دکتر بهشتی مرا دعوت کرد و به من گفت که کسانی که میخواهند برای پیروزی
انقلاب کار کنند باید تمام تعلقات خود را کنار بگذارند به همین دلیل بنده
نیز از مسئولیتم در کارخانه استعفا دادم و عضو ستاد راهپیماییهای بزرگ
شدم. تقریبا ۵ الی ۶ قطعنامه راهپیمایی را خواندم و بعد از نماز عید فطر
معروف در قیطریه به عنوان عضو ستاد استقبال از امام انتخاب شدم و پس از آن
عضو ستاد کمیته مرکز و معاون آقای مهدوی کنی شدم. در همان روزها بود که آن ۷
گروه معروف سازمان مجاهدین [ارتجاع] اسلامی را تشکیل دادند که بنده نیز به
همراه آقای الویری جزو گروه فلاح بودم. بعد از آن پیشنهاد حضور در سپاه به
من شد و بنده عضو رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شدم.
تسنیم: آقای الویری هم عضو شورای فرماندهی سپاه بود؟
[پاسدار
جنایتکار یوسف فروتن:] الویری که مسئول یکی از آن ۷ گروه مورد نظر شورای
انقلاب بنام فلاح بود, عضو سازمان مجاهدین انقلاب شد. من هم عضو گروه فلاح
بودم. تازه مدت کمی بود که این سازمان اعلام موجودیت کرده بود یعنی ماههای
اول ۱۳۵۸٫
در
همان زمان بود که بنابر دستور حضرت امام (ره) قرار شد تشکیلات نظامی مورد
اعتمادی به نام سپاه ایجاد شود. با توجه به اختلافنظرها در آن مقطع قرار
شد هر یک از اعضای این گروه (سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی) یک نفر را برای
شکل دادن سپاه پاسداران به شورای انقلاب معرفی کنند.
آقای
الویری برای راهاندازی سپاه از قبل اقداماتی کرده بود و در طرح تشکیلات
سپاه اقدام کرده بود, من را به عنوان نفر مربوط به فلاح برای تشکیلات سپاه
معرفی کرد و از تاریخ ۲/۲/۵۸ که سپاه پاسداران رسمیت پیدا کرد من به عنوان
عضو شورای فرماندهی سپاه معرفی شدم و آقای الویری از این تاریخ در سپاه هیچ
حضوری نداشت.
به
عبارت دیگر آقای الویری قبل از رسمیت و یکپارچه شدن سپاه در طرح اولیه حضور
داشت ولی بعد از تاریخ ۲/۲/۵۸ که سپاه رسمیت پیدا کرد او هیچ نقشی نداشت و
بجای او از گروه فلاح من بودم.
تسنیم:
در همین جا بحث, سئوال ما این است که زمینههای شکلگیری سازمان مجاهدین
[ارتجاع] اسلامی در ابتدا مقابله اسمی و رسمی با سازمان مجاهدین خلق بود
گرچه بعدها و در دهه ۷۰ جریان چپ این تشکیلات, سازمان جدیدی با نام مجاهدین
انقلاب درست کردند که کاملا منحرف از مسیر انقلاب بودند. نظر شما در این
باره چیست؟
[پاسدار
جنایتکار یوسف فروتن:] ببینید آن روز که … مطهری آمدند و جلسه شورای
انقلاب بود. ایشان گفت منافقین (مجاهدین خلق) از اول منافق بودند و ما باید
تشکیلاتی را بوجود آوریم و تمام القابی که اینها به دروغ روی خود
گذاشتهاند را از اینها بگیریم. مثلا خلق برای قرآن [اسم مستعار خمینی]
است. مجاهد برای قرآن [اسم مستعار خمینی] است و این گروه که هیچ التزامی به
قرآن و خلق خدا ندارند, نباید از این القاب به نفع خود سوء استفاده کنند.
پس
از مدتی ما متوجه شدیم که ۷ گروه شاخص مبارز [!] با هماهنگی بزرگانی چون …
مطهری, گروهی واحد را تحت عنوان سازمان مجاهدین [ارتجاع] اسلامی تشکیل
دادند و با اضافه کردن پسوند اسلامی به سازمان ایجاد شده مرز میان خود و
مجاهدین خلق را بیشتر نشان دهند.
…
بعد از آن ماجرا بحث تشکیل سپاه شد و قرار شد که در جلسهای در پادگان
امجدیه یک نفر از هرکدام از گروههای هفتگانه به نمایندگی از گروه
متبوعشان انتخاب شوند و شورای نمایندگی کل سپاه را ایجاد کنند.
الویری
جز کسانی بود که از فلاح انتخاب شده بود ولی چون علاقهای به فعالیتهای
نظامی نداشت, نام مرا به جای خود مطرح کرد. در جلسهای که بنده حضور نداشتم
… مطهری گفتند که من را نمیشناسند ولی … بهشتی که با بنده و فعالیتهایم
آشنایی داشت مرا تایید کرد از آن زمان حکم به نام من صادر شد و اولین
اطلاعیه سپاه را در تاریخ ۵۸/۲/۲ بنده به عنوان مسئول روابط عمومی کل سپاه
صادر کردم و به پلیس اعلام کردیم که هر گروه دیگری به غیر سپاه اعلامیه
بدهد از لحاظ قانونی اعتبار ندارد.
خلاصه
بعد از مدتی فرمانده سپاه لرستان شدم و پس از آن حکم فرماندهی دو کوهه را
گرفتم که موضوع اصفهان پیش آمد و آقا محسن [رضایی] به من گفت که باید
فرمانده منطقه دو بشوی. بعد از آن رئیس زندانها و مسئول زندانهای تهران که
زندان اوین هم شامل آنها بود, شدم. دفتر من نیز اوین بود و پس از آن یک مدت
کوتاه دوباره رئیس ستاد مرکزی سپاه شدم. پس از آن مدیر عامل بنیاد تعاون
سپاه شدم و بعد از این سمت, به عنوان عضو هیئت مدیره اتکا منصوب شدم.
پس
از جنگ نیز یک مدت مسئولیت زندانها را مجددا به عهده گرفتم و آخرین
مسئولیت من مشاوره عالی وزارت دفاع در دوره آقای نجار بود. پس از آن نیز
بازنشسته شدم.
تسنیم: سال ۶۳ و یک بار هم در سال ۶۷ در سازمان زندانها مسئولیت گرفتید در این مقطع با … لاجوردی چقدر مراوده داشتید؟ امروز برخی جریانات منحرف از انقلاب هم نوا با [مجاهدین] ادعاهایی علیه ایشان و نحوه مدیریت خشن او بر زندانها و زندانیها مطرح میکنند؟ شاهد مثال هم ادعاهای اخیر یکی از اعضای مرکزیت سازمان منحله مجاهدین [ارتجاع اسلامی] علیه این [جلاد].
[پاسدار
جنایتکار یوسف فروتن:] از نظر من تمام این اظهارات منافقانه است چرا که
من با … لاجوردی از نزدیک در ارتباط بودم و او را کاملاً میشناختم. ایشان
شخصیتی کاملا دوست داشتی و رئوف [!] داشتند…
سردار فروتن در کنار … خامنهای (سمت راست) در دوران ریاستجمهوری
…
لاجوردی یک ویژگی منحصر به فردی داشت که بنده از شما میخواهم تا
میتوانید این ویژگی را برای مردم تبیین کنید… او یک میزی داشت که اصرار
داشت این میز شیشهای باشد. مدام میگفت همه باید بدانند که من منافق نیستم
و زیرمیزی نمیگیرم. این موضوعی است که کسی نمیداند.
…
تمام مشکلات ما با این گروه از ابتدای تشکیل سازمان مجاهدین [ارتجاع
اسلامی] تا همین امروز بر سر اعتقاد نداشتن آنها به ولایت فقیه است.
یکی
از ویژگیهای بارز او [لاجوردی] منافق شناسی بود, ۲,۳ مرتبه با فردی نشست و
برخواست میکرد درجه نفاق او را میسنجید. هر فردی درجه نفاق در وجودش
دارد. مثلا یک نفاق جزئی که در هر فردی میتواند باشد این است که موضوعات
بیارزش را با اغراق بزرگ جلوه میدهد بنابراین منافق تنها آن شخصی نیست که
اسلحه بر میدارد و مردم بیگناه را به خاک و خون میکشد.
تسنیم: ماجرایی که شما را از سپاه پاسداران به سمت اداره سازمان زندانها سوق داد چه بود؟
[پاسدار
جنایتکار یوسف فروتن:] جو زندانها با اعدام چند تن از سران [مجاهدین]
متشنج شده بود و رسانههای خارجی نیز به کمک سازمانهای به اصطلاح حقوق
بشری آمده بودند تا نظام را برای اعدامهای سران [مجاهدین] تحت فشار قرار
دهند. در دیوان عالی کشور آن زمان که سرانی همچون … اردبیلی و … صانعی به
عنوان جناح حقوقی و قضایی با … لاجوردی که دادستان بود, اختلاف نظر به وجود
آمده بود, اختلاف نظر شان هم این بود که آقای لاجوردی میخواست برخوردها
با آن دسته از [مجاهدینی] که بر نفاق خود اصرار داشتند, قاطعانه باشد … از
طرفی دیگر آقایان در شورای عالی قضایی تحت فشار جو خارج بودند و یک
شایعهای هم شده بود که میگفتند … لاجوردی هم دادستان و هم رئیس زندان
است.
در آن زمان نه
تنها به آقای لاجوردی بلکه به اطرافیان ایشان مثل بنده هم اتهامات گوناگونی
میزدند. … لاجوردی … میتوانست در دوران مسئولیتش میلیونها تومان ثروت
برای خودش جمع کند.
به
هر حال اختلاف میان شورای عالی قضایی و آقای لاجوردی باعث شد که شورای
عالی قضایی تصمیم به عوض کردن … لاجوردی گرفتند که ۹۹ درصد این ماجرا سیاسی
بود. دلایل منطقی نداشت و بنده را که در آن زمان فرمانده منطقه ۲ سپاه را
تحویل داده بودم و مسئولیت سنگینی نداشتم به جای … لاجوردی انتخاب شدم. در
آن زمان سر و صدای مفصلی از طرف آقای منتظری ایجاد شده بود.
تسنیم:
علت اینکه برخی مانند آیتالله منتظری علیه … لاجوردی اتهامتراشی میکرد
چه بود؟ همچنین بنظرتان چه عاملی موجب سقوط مرحوم منتظری شد؟
[پاسدار
جنایتکار یوسف فروتن:] نکتهای که میخواهم درباره خصوصیات شخصیتی آقای
منتظری بگویم این است که ایشان انسان خوبی بودند ولی از طرفی شخصیتی بسیار
بسیار سادهلوح داشتند…
…
تاثیرپذیری آقای منتظری را برایتان با بیان این خاطره بازگو میکنم ما در
زندان با طلبهای به نام مرتضوی که به عنوان نماینده ایشان برای نظارت بر
زندانها بود مشکلات فراوانی داشتیم. این طلبه رفتارهای نامتعارفی داشت و
مدام از ما درخواستهای غیر قانونی داشت که من آنها را اجابت نمیکردم. به
همین دلیل در یکی از جلساتی که با آقای منتظری داشتم ایشان به من گله کرد
که به من گزارشاتی رسیده که شما در مسیر نظارت سنگاندازی میکنید. بنده
نیز این اظهارات را تکذیب کردم.
آقای
منتظری در یکی از جلسات نامهای به من داد که پشت این نامه توسط یکی از
افراد با نفوذ دفتر او که قصد خراب کردن بنده را داشت این جملات نوشته شده
بود “یک خارجی در یکی از خیابانهای فرمانیه قصد خرید پاکت سیمان داشته است.
مصالح فروش به او گفته بود این سیمانها را دیگر ما نمیفروشیم بلکه مسجد
توزیع میکند. بروید از مسجد بخرید. خارجی با تعجب به او گفته مسجد که جای
عبادت کردن است. مصالح فروش نیز به او گفته که مسجدیها را بردند دانشگاه.
خارجی گفته بود که دانشگاه جای استاد و دانشجو است. مصالح فروش نیز به او
گفته که نه آنها را بردند زندان اوین خارجی با تعجب گفته زندان که جای
خلافکاران است. مصالح فروش گفته خیر خلافکارها سپاهی شدهاند! ” در واقع
آیتالله منتظری به یک جک استناد میکرد که بگوید پاسدارها خلاف میکنند.
ای کاش بنده این نامه را پاره نمیکردم …
حکم مصطفی میرسلیم برای سردار فروتن جهت حفاظت از … خامنهای در دوران ریاستجمهوری
تسنیم:
در سال ۶۷ و همزمان با عملیات مرصاد شبکه [مجاهدین] در درون زندانهای
کشور فعال شدند تا همزمان با حضور [مجاهدین] در ایران آنها هم از درون
زندان پس از ایجاد آشوب و پیوستن یارانشان به آنها مثلا در سرنگونی نظام
اسلامی و جایگزین کردن حکومت مجاهدین شریک باشند که اسناد آن نیز موجود
است؛ با این حال کشف این توطئه و حکم قاطعانه و الهی امام درباره [مجاهدین]
بر سر موضع در زندانها, این توطئه را خنثی و ضربه اساسی به سازمان وارد
کرد که هنوز با گذشت نزدیک به ۳۰سال از این ماجرا [مجاهدین] از آن یاد
میکنند, سئوالمان مشخصا این است با توجه به اینکه در آستانه سالگرد کشف و
ضربه به این توطئه هستیم نحوه بررسی آن چگونه بود و در زندان با [مجاهدین]
سر موضع چگونه برخود شد؟
[پاسدار
جنایتکار یوسف فروتن:]… در بحث [مجاهدین] یک عده از زندانیهای آنها حکم
گرفته بودند ولی حکمشان قطعی نشده بود که به اینها محکومین سر موضعی
میگویند. [!] اینها کسانی هستند که دو حالت دارند یا شک دارند و هنوز قطعی
نگفتهاند که ما نادم هستیم یا نگفتهاند که ما چه جرایمی را انجام
دادهایم. عدهای دیگر هم هستند که سر موضع خودشان میمانند و اصلا هم از
کارهای خودشان پشیمان نیستند.
همانطور
که گفتید پس از کشف توطئه آشوب در زندانها از سوی [مجاهدین] همزمان با
عملیات مرصاد, هیئت ۳نفره از طرف امام برای بررسی [مجاهدین] سرموضع انتخاب
شدند که این هیئتها وضعیت زندانیان سر موضع را با بررسی پرونده و همچنین
صحبت با آنها مشخص میکردند و در انتها نیز از رئیس زندان درباره حکمی که
صادر میکردند هم مشورت میگرفتند.
این
موضوع را با قاطعیت میگویم که هیچ کس حق تعرض به زندانیان را نداشت و
اتفاقی که ممکن بود بیفتد و منجر به صدمه به مجروحان شود طی مراحل تعقیب و
گریز و درگیری با ماموران امنیتی دچار صدمه میشدند.
در
زمان عملیات مرصاد من مسئول زندان اوین بودم. در این عملیات یک تعدادی از
فراریان ارتش خودمان هم جزو دستگیرشدگان از [مجاهدین] بودند. حتی سرهنگ دوم
ارتش هم در بین آنها بود… همچنین ما افرادی داشتیم که به عنوان رزمنده به
جبهه رفته بودند ولی به هر دلیل پس از مدتی به گروههای نظامی سازمان
[مجاهدین] پیوسته بودند. از طرفی آن طور که اطلاع دارم شماری زیادی از
[مجاهدین] سر موضع که در زمانی که در زندان هم تحت نظر بودند فعالیتهای
خرابکارانهای در آنجا انجام میدادند که توطئه آنان کشف و ضربه بزرگی به
آنها زده شد. البته بنده ادعاهایی مبنی بر اینکه [مجاهدین] زیادی محکوم به
اعدام شدند را تکذیب میکنم.
پایان بخش اول
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر