با آغاز پنجاه و سومین سال تأسیس سازمان مجاهدین خلق ایران، فرصت را مغتنم شمرده به طرح این سؤال می پردازم که به راستی رمز پایداری سازمان مجاهدین خلق ایران در مصاف با دو دیکتاتوری شاه و شیخ و بخصوص ایلغار آخوندی و متحدین خارجی اش چیست؟
با تأملی بر تاریخ پربار سازمان مجاهدین خلق طی بیش از نیم قرن گذشته، آنچه قبل از هر چیز قابل تعمق و تقدیر است، پافشاری و استواری بر آرمان آزادیخواهی و کوشش در محو استبداد (از جنس شاه و شیخ) از کشور ایران بوده است.
با عنایت به حجم تهاجمات سیاسی- تروریستی علیه مجاهدین خلق، به ویژه از زمان آغاز حکومت ملاها، چه در بعد داخلی و چه در ابعاد جهانی، به جرأت می‌توان گفت که هیچ نیروی سیاسی را یارای مقاومت در مقابل آن نبوده؛ اما این فرزندان زنده‌یاد مصدق، سودایی جز سرنگونی رژیم پلید آخوندی در سر و دل نداشتند. به‌حق که در نبرد بین انسان‌های پایدار و روزهای دشوار، این انسان‌های پایدار هستند که می‌مانند و روزهای دشوار که می‌روند. انسان‌های فرهیخته و تراز نوین که به ندای وجدان‌های بیدار خود پاسخ داده و با قبول همه نوع ابتلائات، بی هیچ چشم داشتی در قبال منافع حقیر مادی و بجای تسلیم و وادادگی در مقابل اهریمن ارتجاع، مصمم و پرصلابت فریاد آزادی‌خواهی سر داده و پرچم مردم‌سالاری و حق‌طلبی را به اهتزاز درآورده‌اند. «جان ماکسول» می‌گوید: کسی که پا را از مرز زندگی عادی فراتر می‌نهد، آرزویی بزرگ در دل دارد. چه آرمانی والاتر از اینکه این قاصدان آزادی، جز استقلال و آزادی برای میهن نمی‌خواهند و با پایداری بر آرمانشان باعث برانگیخته شدن خشم استبداد دینی و حسادت مغرضان و ورشکستگان سیاسی مدعی؛ که از درون مایه‌ای حقیقی بی‌بهره‌اند، شدند. آنهایی که دستی در آتش دارند و مبارزه علیه ارتجاع دینی را خوب فهم می‌کنند، به‌خوبی درک می‌کنند که ذره‌ای از فشارها و تضییقاتی که طی این ایّام علیه مقاومت اعمال گردید می‌توانست به تلاشی هر نیروی سیاسی بیانجامد. آرتور کلارک نویسنده انگلیسی (۲۰۰۸-۱۹۱۷) به درستی اظهار میدارد که: تنها راه کشف ممکن‌ها، رفتن به ورای غیرممکن‌هاست. روزی که آقای مسعود رجوی، مسئول شورای ملی مقاومت و رهبر مجاهدین خلق ایران در مقابل خمینی ایستاد و با شجاعت قانون اساسی ولایت‌فقیه را خلاف روح دموکراسی و آزادیخواهی تفسیر نمود و با قبول تمام ریسک‌های متصور به سینه خمینی دست رد زد، عمق اعتقاد این سازمان به مقوله آزادی و تنفر از ارتجاع دینی را به نمایش گذاشت. با این تصمیم تاریخی، سنگ بنای جنبشی را بنا نهاد که با دو هدف بزرگ تاریخی قدم در میدان مبارزه نهاد:
الف: محو ارتجاع دینی زیر چتر اسلام و برانگیختن آزادگان به قیام علیه دین‌فروشان حاکم بر ایران.
ب: برقراری نظامی سکولار و دموکراتیک مبتنی بر موازین اعلامیه جهانی منشور حقوق بشر.
بدینگونه هویت آزادیخواهانه آقای رجوی و تمام یاران ایشان در سازمان مجاهدین برجسته شد.
از آن به بعد شاهد بزرگترین و سهمگین‌ترین نبرد میان دو طیف غاصبان حق حاکمیت مردم ایران و قاصدان آزادی و مردم سالاری ایران هستیم. بیش از سی و شش سال است که این نبرد ادامه دارد. این مسئولیتی بود بسا عظیم و در عین حال غرور آفرین که فقط از عهده نیرویی بر میآمد که ماهیت دموکراتیک داشته و به دلیل اعتقاد عمیقش به اسلام دموکراتیک، به تفکر دینی که خمینی و شرکاء مرتجعش آنرا نمایندگی می‌کردند، اعلام جنگ کند. بدینگونه آقای مسعود رجوی، با درایت و هوشمندی و با عنایت به جایگاه ایدئولوژیک و جغرافیای فرهنگی (ژئو کالچر) ایران در جهان اسلام که خواسته یا ناخواسته در متن تحولات مهم جهانی قرار دارد، توانست با اعتزاز پرچم اسلام انقلابی، برداشت ارتجاعی از دین را که آخوندها مبلغ آن بودند به چالش بکشد. البته برای طی این مسیر پرخطر ولی باشکوه، بهاء سنگینی را متقبل شدند که همانا فدیه بیش از یکصدوبیست هزار انسان فرهیخته و آزادیخواه است. این جنبش با سازماندهی تشکیلاتی و با بهره وری از انسانهایی که همواره از هیچ فداکاری دریغ نکرده اند، استوار و متحد گامهای خود را در ورای غیرممکن‌ها در راه حصول مطالبات تاریخی مردم ایران از مشروطیت تا کنون، برداشته است. تک تک اعضای این سازمان، همچنان بر عزم خود، راسخ و استوار ایستاده و برای سرنگونی استبداد دینی، با شادابی، ذره‌ای تردید به خود راه نمی‌دهند. توانمندی و قدرت انطباق با شرایط سخت و تبدیل این شرایط به نقطه اتکاء جنبش بالنده، نیز تحسین ناظران بین‌المللی را برانگیخته است. علاوه بر حضور پایگاه اجتماعی در داخل کشور (که اگر توهم بود مبارزه نفسگیر و بی‌امان، آنهم به مدت پنجاه و دو سال در تاریخ معاصر حیات ملت ایران امکانپذیر نبود)، حمایت هزاران شخصیت سیاسی و نمایندگان پارلمانهای کشورهای غربی و شخصیتهای حقوقی و مترقی از مقاومت سازمان‌یافته، تأکیدی است بر قابلیتهایی که تشکیلات منسجم مجاهدین خلق ایران در سازماندهی حامیان مقاومت در سطح داخلی و خارجی طی این مدت از خود به جهانیان عرضه نموده است. اجتماع سالیانه ده ها هزار حامی این جنبش در ویلپنت در حومه پاریس خود گویای توانایی در سازماندهی علیه استبداد آخوندی است.
به باور نویسنده این سطور، رمز پایداری و یکپارچگی سازمان پیشرو و انقلابی که دردی جز رهایی ملت ایران در تحقق مطالبات تاریخی‌اش برای کسب آزادی و مردم سالاری ندارد به اختصار عبارت است از:
الف: پشتکار و ایمان به توانایی‌هایش در چارچوب ایدئولوژی و تشکیلات انقلابی و مسئولیت‌پذیری در قبال خلق ایران؛ یعنی این سازمان آرمانخواه و آرمانگراست؛ و تا بن استخوان به آرمان آزادی ملت ایران پایبند است.
 ب: نماینده جنبشی است ملی که خود را وارث به‌حق مبارزات مردم ایران از صدر مشروطیت تا نهضت ملی شدن نفت به رهبری دکتر مصدق می‌داند. زیرا که فدای همه‌چیز درراه آزادی ایران از یوغ ارتجاع و استعمار، با ماهیتی صلح‌طلبانه، در ذات اوست. چرا که معتقد است حاکمیت ملی از آراء مردم سرچشمه می‌گیرد.
ج: مسئولیت تاریخی - ایدئولوژیک دارد. در واقع پرچمدار مبارزه با ارتجاع مذهبی (زیر چتر اسلام)، از زندانهای دیکتاتوری شاه تا به امروز بوده است. چرا که بنیانگذاران این سازمان مرزبندی سیاسی – تاریخی با ارتجاع دینی را با فرمول (استثمار کننده و استثمار شونده) ترسیم نمودند.
د: قانونمداری و عدالت‌خواهی در ذات اوست. بیش از پانزده سال مبارزه موفقیت‌آمیز در چارچوب قضایی برای خنثی کردن توطئه‌های استعمار و ارتجاع برای خروج نامشان از لیست تروریستی، مصداق بارز باورمندی به عدالت‌خواهی سازمان مجاهدین خلق دارد.
ه: این سازمان از محبوبیت و مقبولیت در طیف توده‌های ستم‌کشیده برخوردار است.
و: زنی مسلمان و مترقی هدایت این جنبش را در دست دارد. نقش تحسین‌برانگیز خانم رجوی، رئیس‌جمهور برگزیده شورای ملی مقاومت ایران در نوک پیکان رهایی مردم طی این سالها مبارزه در چند جبهه که در واقع سهمگین‌ترین دوران حیات سیاسی این جنبش محسوب می‌شود، به حق شایسته تقدیر است؛ و انتخاب زنانی مدیر و شایسته که در عمل و نه حرف، طی این ایام حقانیت خود را در رأس سازمان مجاهدین به اثبات رسانیده‌اند. انتخاب شایسته خانم زهرا مریخی نیز محصول همین تحول تاریخی در مجاهدین خلق است که رهبری آن آقای مسعود رجوی سنگ بنای آنرا بعد از ضربه اپورتونیستها از زندانهای شاه بنا نهاد. این سیر تکاملی جنبشی است که در بزرگترین کارزار داخلی و بین‌المللی تاریخ معاصر ایران می‌رود تا طرحی نو دراندازد.
بله این است رمز ماندگاری و هویت تشکیلاتی سازمان پیشرو انقلابی مجاهدین خلق ایران.
خانم مریم رجوی، رئیس‌جمهور برگزیده شورای ملی مقاومت برای انتقال قدرت به ملت، در سخنرانی سرفصلی خود، (بهار ۱۳۹۶)، در یک پاراگراف کوتاه، سه جمله اساسی و سرنوشت‌ساز را بیان کرد:
«آفتاب تغییر بر ایران تابیده است. رژیم حاکم، بیش از همیشه آشفته و ناتوان است. جامعه ایران لبریز نارضایتی است و جامعه بین‌المللی سرانجام به این واقعیت نزدیک شده که مماشات با رژیم ولایت‌فقیه خطاست.
همین اوضاع جوشان سه حقیقت اساسی را برای رسیدن به آزادی ایران و صلح و آرامش در منطقه بیان می‌کند.
اول:‌ ضرورت سرنگونی رژیم ولایت‌فقیه.
دوم: در دسترس بودن سرنگونی این رژیم.
و سوم: وجود یک آلترنانیو دموکراتیک و مقاومت سازمانیافته، برای به زیر کشیدن استبداد مذهبی».
در خاتمه پنجاه و دو سال رزم بی‌امان برای تحقق دموکراسی و مردم سالاری را به اعضای و هواداران این سازمان و دیگر انسانهایی که دل در گرو آزادی میهن تحت اشغال نظام آخوندی دارند تبریک می‌گویم.