لينك به منبع:
کاندیداهای نمایش انتخابات ریاست جمهوری رژیم
شورای
نگهبان خامنهای صلاحیت 6نفر از کاندیداهای خیمهشب بازی انتخابات
ریاستجمهوری را تأیید و صلاحیت بقیه مهرههای رژیم از جمله پاسدار
احمدینژاد، حمید بقایی، برادر رفسنجانی، زاکانی و حاج بابایی (دوتن از
مهرههای حلقه به گوش خامنهای)، غرضی و... . را تأیید نکرد.
رد صلاحیت احمدینژاد و بقایی و رد صلاحیت تعدادی از کاندیداهای باند روحانی بیانگر این است که علی خامنهای خواهان انتخاباتی بسیار آرام و بی تنش است، تا از وقایع احتمالی نظیر وقایع سال 88 که در اثر قیام نظام به لبه پرتگاه سقوط رفت جلوگیری کند.
شورای نگهبان رژیم مدعی است که در انتخابات ریاستجمهوری صلاحیت کسی را تأیید و رد نمیکند، بلکه صلاحیت کاندیداها را احراز میکند. !
در این رابطه سخنگوی شورای نگهبان میگوید: ”اینکه برخی میگویند در انتخابات ریاستجمهوری ما کسی را تأیید یا رد میکنیم، درست نیست. ما کسانی را که شرایط احراز اصل 115 را دارند، اعلام میکنیم و اصلاً «رد صلاحیت» در مورد انتخابات ریاستجمهوری نداریم. این واژه برای انتخابات مجلس کاربرد دارد“. ! (سایت انتخاب 15اردیبهشت 92)
صرف نظر از این سفسطه آخوندی و حوزی باید از شورای نگهبان ارتجاع پرسید ملاک برای احراز صلاحیت و عدم احراز صلاحیت چیست؟
مگر در دو دور گذشته انتخابات ریاستجمهوری اضافه براین که صلاحیت احمدینژاد تأیید شد، در جدال بین خامنهای با هاشمی رفسنجانی خامنهای نگفت که نظر او به نظر احمدینژاد نزدیکتر است و تمامعیار پشت پاسدار هزارتیر رفت.
بنابراین ملاک تأیید صلاحیت یک فرد، سرسپاری کامل به ولیفقیه ارتجاع و قدرت مطلقه او است ولاغیر. اما اکنون که محمود احمدینژاد برای خامنهای شاخ و شانه میکشد و از طرفی تاریخ مصرف او برای نظام و خامنهای گذشته است، صلاحیت او احراز نمیشود.
بنابراین چینش فعلی 6نفر نامزد کنونی و ترکیب 3 به 3 کاندیداها (سه نفر از باند خامنهای و سه نفر از باند روحانی) که همگی از سرسپاران نظام و معتقدان به ولایت مطلقه فقیه هستند و در مناصب اجرایی قبلی سرسپاری خود را به نظام و مقام عظمای ولایت اثبات کردهاند حاکی از این است که نظام بهنحوی چینش کاندیداها را مهندسی کرده است تا کمترین ضرر متوجه آن نشود و از شر مزاحمین احتمالی در بین بقیه کاندیداها خلاص باشد و از طرفی اگر بتواند با یک مهندسی دیگر کاندید مطلوب خامنهای یعنی رئیسی را از صندوق بیرون بیاورد.
با نگاهی به موقعیت نفرات احراز صلاحیت شده میتوان فهمید که ولیفقیه ارتجاع و شورای نگهبان او با احراز صلاحیت 6نفر، در پی توازن بین نیروهای باند ولایت و باند روحانی بوده است.
در بررسی سابقه اجرایی هر یک از کاندیداها و نقش فعلی آنها در نظام بهوضوح روشن است که نقش مصطفی هاشمی طبا در میان کاندیداهای باند روحانی و نقش مصطفی میرسلیم در میان کاندیداهای باند خامنهای، حاشیهای و صرفاً برای ایجاد توازن و برای بازارگرمی خیمهشب بازی انتخاباتی است و آنها حتی در میان باندهای خود نیز وزن و نقش آنچنانی ندارند.
نقش جهانگیری در میان کاندیداهای باند روحانی بهمثابه نقش بازیکن نیمکت ذخیره فوتبال است، باند روحانی از این جهت جهانگیری را کاندید کرد که ضربهگیر روحانی باشد تا چنانچه اگر شورای نگهبان مشکلی برای روحانی پیش آورد کاندیدی در برابر کاندید اصلی باند خامنهای داشته باشد.
مهرههای باند روحانی نیز به کرات به نقش پوششی و حمایتی جهانگیری و اینکه تا آخر در صحنه نخواهد ماند، اذعان کردند.
جهانگیری نیز پس از ثبت نام در وزارت کشور به این نقش اذعان کرد و گفت: ”برنامههای من و روحانی خیلی اختلاف نخواهد داشت، روحانی شخصیت بزرگی است و کاندیدای اصلی جریان اصلاحات و اعتدال است“ (خبرگزاری حکومتی تسنیم 26فروردین 96)
در میان کاندیداهای باند خامنهای قالیباف نیز چنین نقشی بازی میکند، نقش قالیباف نیز بهمثابه نقش مکمل، حمایتی و به عبارتی نقش بازیکن نیمکت ذخیره فوتبال است.
نقش او در میان کاندیداهای باند خامنهای از این جهت قابل توجیه است که ممکن است خامنهای ناگزیر باشد با بررسی قواعد بازی و بهدلیل ترس از باز شدن شکاف در بالای نظام و خطر خیزش مردمی، از رئیسی که بهدلیل دست داشتن مستقیم در قتلعام سال 67 بسیار منفور است، دست بردارد، بهخصوص که حساب میکند که ریسک نگاه داشتن وی در صحنه ممکن است امکان جانشینی او را برای ولیفقیه شدن نیز بسوزاند. در این صورت قالیباف که خرج زیادی هم برای او شده است بهعنوان نامزد اصلی در مقابل روحانی قرار میگیرد.
ملاحظه میشود هم رد صلاحیت و هم تأیید صلاحیت در نظام آخوندی و هم انتخابات، بازی مضحکی در این نظام بیش نیست، و تماماً در راستای تحکیم سلطه نظام ولایتفقیه است.
رد صلاحیت احمدینژاد و بقایی و رد صلاحیت تعدادی از کاندیداهای باند روحانی بیانگر این است که علی خامنهای خواهان انتخاباتی بسیار آرام و بی تنش است، تا از وقایع احتمالی نظیر وقایع سال 88 که در اثر قیام نظام به لبه پرتگاه سقوط رفت جلوگیری کند.
شورای نگهبان رژیم مدعی است که در انتخابات ریاستجمهوری صلاحیت کسی را تأیید و رد نمیکند، بلکه صلاحیت کاندیداها را احراز میکند. !
در این رابطه سخنگوی شورای نگهبان میگوید: ”اینکه برخی میگویند در انتخابات ریاستجمهوری ما کسی را تأیید یا رد میکنیم، درست نیست. ما کسانی را که شرایط احراز اصل 115 را دارند، اعلام میکنیم و اصلاً «رد صلاحیت» در مورد انتخابات ریاستجمهوری نداریم. این واژه برای انتخابات مجلس کاربرد دارد“. ! (سایت انتخاب 15اردیبهشت 92)
صرف نظر از این سفسطه آخوندی و حوزی باید از شورای نگهبان ارتجاع پرسید ملاک برای احراز صلاحیت و عدم احراز صلاحیت چیست؟
مگر در دو دور گذشته انتخابات ریاستجمهوری اضافه براین که صلاحیت احمدینژاد تأیید شد، در جدال بین خامنهای با هاشمی رفسنجانی خامنهای نگفت که نظر او به نظر احمدینژاد نزدیکتر است و تمامعیار پشت پاسدار هزارتیر رفت.
بنابراین ملاک تأیید صلاحیت یک فرد، سرسپاری کامل به ولیفقیه ارتجاع و قدرت مطلقه او است ولاغیر. اما اکنون که محمود احمدینژاد برای خامنهای شاخ و شانه میکشد و از طرفی تاریخ مصرف او برای نظام و خامنهای گذشته است، صلاحیت او احراز نمیشود.
بنابراین چینش فعلی 6نفر نامزد کنونی و ترکیب 3 به 3 کاندیداها (سه نفر از باند خامنهای و سه نفر از باند روحانی) که همگی از سرسپاران نظام و معتقدان به ولایت مطلقه فقیه هستند و در مناصب اجرایی قبلی سرسپاری خود را به نظام و مقام عظمای ولایت اثبات کردهاند حاکی از این است که نظام بهنحوی چینش کاندیداها را مهندسی کرده است تا کمترین ضرر متوجه آن نشود و از شر مزاحمین احتمالی در بین بقیه کاندیداها خلاص باشد و از طرفی اگر بتواند با یک مهندسی دیگر کاندید مطلوب خامنهای یعنی رئیسی را از صندوق بیرون بیاورد.
با نگاهی به موقعیت نفرات احراز صلاحیت شده میتوان فهمید که ولیفقیه ارتجاع و شورای نگهبان او با احراز صلاحیت 6نفر، در پی توازن بین نیروهای باند ولایت و باند روحانی بوده است.
در بررسی سابقه اجرایی هر یک از کاندیداها و نقش فعلی آنها در نظام بهوضوح روشن است که نقش مصطفی هاشمی طبا در میان کاندیداهای باند روحانی و نقش مصطفی میرسلیم در میان کاندیداهای باند خامنهای، حاشیهای و صرفاً برای ایجاد توازن و برای بازارگرمی خیمهشب بازی انتخاباتی است و آنها حتی در میان باندهای خود نیز وزن و نقش آنچنانی ندارند.
نقش جهانگیری در میان کاندیداهای باند روحانی بهمثابه نقش بازیکن نیمکت ذخیره فوتبال است، باند روحانی از این جهت جهانگیری را کاندید کرد که ضربهگیر روحانی باشد تا چنانچه اگر شورای نگهبان مشکلی برای روحانی پیش آورد کاندیدی در برابر کاندید اصلی باند خامنهای داشته باشد.
مهرههای باند روحانی نیز به کرات به نقش پوششی و حمایتی جهانگیری و اینکه تا آخر در صحنه نخواهد ماند، اذعان کردند.
جهانگیری نیز پس از ثبت نام در وزارت کشور به این نقش اذعان کرد و گفت: ”برنامههای من و روحانی خیلی اختلاف نخواهد داشت، روحانی شخصیت بزرگی است و کاندیدای اصلی جریان اصلاحات و اعتدال است“ (خبرگزاری حکومتی تسنیم 26فروردین 96)
در میان کاندیداهای باند خامنهای قالیباف نیز چنین نقشی بازی میکند، نقش قالیباف نیز بهمثابه نقش مکمل، حمایتی و به عبارتی نقش بازیکن نیمکت ذخیره فوتبال است.
نقش او در میان کاندیداهای باند خامنهای از این جهت قابل توجیه است که ممکن است خامنهای ناگزیر باشد با بررسی قواعد بازی و بهدلیل ترس از باز شدن شکاف در بالای نظام و خطر خیزش مردمی، از رئیسی که بهدلیل دست داشتن مستقیم در قتلعام سال 67 بسیار منفور است، دست بردارد، بهخصوص که حساب میکند که ریسک نگاه داشتن وی در صحنه ممکن است امکان جانشینی او را برای ولیفقیه شدن نیز بسوزاند. در این صورت قالیباف که خرج زیادی هم برای او شده است بهعنوان نامزد اصلی در مقابل روحانی قرار میگیرد.
ملاحظه میشود هم رد صلاحیت و هم تأیید صلاحیت در نظام آخوندی و هم انتخابات، بازی مضحکی در این نظام بیش نیست، و تماماً در راستای تحکیم سلطه نظام ولایتفقیه است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر