لينك به منبع:
روحانی - خامنه ای
درپی
تشدید تضادهای داخلی رژیم، رسانهها و مهرههایی از هر دو باند رژیم نگران
این هستند که با توجه به بحرانهای داخلی و خارجی که رژیم را احاطه کرده،
این تضادها نظام را به سمت فروپاشی و سرنگونی سوق دهد. بنابراین گفتگو و
”آشتی ملی“ بین دو باند را توصیه میکنند.
زیرا از گذر دعواهای درونی رژیم و عدم تعامل دوباند، ”جریان دیگری سود میبرد“ ! وکلیت نظام ضربه میبیند.
یکی از عواملی که باند مغلوب را به فراست گفتگو و ”آشتی ملی“ بین دوباند رژیم انداخته است چرخش تعادل قوای جهانی علیه رژیم و ضرورت مقابله با آن از طریق یک صدایی در دورن حاکمیت آخوندی است.
روزنامه حکومتی ابتکار 16بهمن 95 مینویسد: ”شاهد هستیم که روزانه موج تازهیی از اتهامات را متوجه کشورهای اسلامی بهویژه ایران میکند. مقامات ایرانی اما این اظهارات و اتهامات را بیپاسخ نگذاشتهاند و به نظر میرسد که بهدنبال تدبیری برای مقابله با بلندپروازیهای ترامپ هستند. با این حال در عرصه سیاست خارجه و بینالمللی خود شاهد بودهایم که گاهی چندصداییها در داخل کشور نه تنها شرایط را بهتر نکرده که بهانهیی شده است برای آنها که به مخالفت با نظام جمهوری اسلامی ایران برخاستهاند“.
مهره دیگری از باند روحانی بر ضرورت گفتگو و ”آشتی ملی“ تأکید میکند. وی دلیل آن را فضای کنونی منطقهیی و بینالمللی و همچنین فضای سیاسی و اقتصادی کشور در شرایط کنونی ذکر میکند. زیرا فضای کنونی منطقهیی و بینالمللی و هچمنین فضای سیاسی و اقتصادی کشور چنین اقتضا میکند. (خبرگزاری دانشگاه آزاد13بهمن 95)
البته اصل مسأله و نگرانی از این وضعیت را که نمیخواهند خیلی صریح و رک بگویند، نهایتاً مجبور شدهاند مطرح کنند. آنجایی که میگویند نتیجه تضادهای درونی به سود آنهایی شود که ”به مخالفت با نظام جمهوری اسلامی ایران برخاستهاند“ و ”جریان دیگری از آن سود ببرد“.
و آنگاه در چنین اوضاع و احوالی: ”شاید زمانی دچار نافرمانیهای مدنی شویم“. (اعتماد 16بهمن 95)
این آدرس نیروی برانداز نظام و مردم سرنگون کننده است. نمونههای بعدی بیشتر این واقعیت را روشن میکند.
یکی دیگر از عناصر این باند بر ضرورت آشتی بین دوباند تأکید میکند و نگران این است که ”کشور (بخوانید نظام آخوندی) در آستانه بحران قرار“ بگیرد.
این مهره حکومتی علت چنین شرایطی را رویگردانی و ضدیت مردم با نظام میداند لذا به باندهای رژیم توصیه میکند: ”باید کاری کنیم اعتماد مردم و حاکمیت نسبت به یکدیگر افزایش یابد“. (سایت تابناک 16بهمن 95)
وزیر اقتصاد رژیم نیز درباره جنگ قدرت درونی رژیم گفته است: ”چیزی که باعث نگرانی من است، غلبه اختلافهای سیاسی و تنازع قدرت بر منافع (نظام) است. به این فکر نکنیم اگر این دولت شکست خورد ما نفع میبریم. خیر؛ از شکست یک دولت، اعتبارها در ذهن مردم شکسته میشود و کل (نظام) آسیب میبیند“ .(خبرگزاری مهر4بهمن 95)
احمد توکلی یکی از مهرههای باند خامنهای نیز نتیجه تنازعات درونی رژیم را در شرایط کنونی چنین میداند: ”این تنازعات موجب تضعیف امنیت، تضعیف وحدت ملی، کاهش ثبات سیاسی و خلاصه کاهش مشروعیت نظام میشود. مجموعه این آسیبها ریسک و نا اطمینانی را تشدید میکند“. (رسالت18 دی95)
ملاحظه میشود که چگونه نفرت مردم از نظام ولایت و چرخش تعادل قوای جهانی و منطقهیی علیه رژیم، آنها را به فکر چارهجویی برای مقابله با این شرایط از طریق بهاصطلاح گفتگوی ملی (گفتگوی بین باندهای رژیم) انداخته است.
اما واقعیت این است که با توجه به بحرانهای داخلی و خارجی که رژیم را احاطه کرده، از این تشبثات، آبی برای نظام گرم نمیشود. زیرا اگر رژیم چنین ظرفیتی برای غلبه بر بحرانهای خارجی و داخلی را داشت، قبل از اینکه به چنین وضعیت زار و نزاری گرفتار شود، آن را به منصه ظهور میگذاشت. بنابراین پیشنهاد گفتگو و ”آشتی ملی“ از طریق این باند بسیار دیر شده است.
واقعیت این است که رژیم در مرحله پایانی عمر ننگین خود قرار دارد، و از حتمیت سرنگونی به دست مردم و مقاومت ایران گریزی ندارد.
زیرا از گذر دعواهای درونی رژیم و عدم تعامل دوباند، ”جریان دیگری سود میبرد“ ! وکلیت نظام ضربه میبیند.
یکی از عواملی که باند مغلوب را به فراست گفتگو و ”آشتی ملی“ بین دوباند رژیم انداخته است چرخش تعادل قوای جهانی علیه رژیم و ضرورت مقابله با آن از طریق یک صدایی در دورن حاکمیت آخوندی است.
روزنامه حکومتی ابتکار 16بهمن 95 مینویسد: ”شاهد هستیم که روزانه موج تازهیی از اتهامات را متوجه کشورهای اسلامی بهویژه ایران میکند. مقامات ایرانی اما این اظهارات و اتهامات را بیپاسخ نگذاشتهاند و به نظر میرسد که بهدنبال تدبیری برای مقابله با بلندپروازیهای ترامپ هستند. با این حال در عرصه سیاست خارجه و بینالمللی خود شاهد بودهایم که گاهی چندصداییها در داخل کشور نه تنها شرایط را بهتر نکرده که بهانهیی شده است برای آنها که به مخالفت با نظام جمهوری اسلامی ایران برخاستهاند“.
مهره دیگری از باند روحانی بر ضرورت گفتگو و ”آشتی ملی“ تأکید میکند. وی دلیل آن را فضای کنونی منطقهیی و بینالمللی و همچنین فضای سیاسی و اقتصادی کشور در شرایط کنونی ذکر میکند. زیرا فضای کنونی منطقهیی و بینالمللی و هچمنین فضای سیاسی و اقتصادی کشور چنین اقتضا میکند. (خبرگزاری دانشگاه آزاد13بهمن 95)
البته اصل مسأله و نگرانی از این وضعیت را که نمیخواهند خیلی صریح و رک بگویند، نهایتاً مجبور شدهاند مطرح کنند. آنجایی که میگویند نتیجه تضادهای درونی به سود آنهایی شود که ”به مخالفت با نظام جمهوری اسلامی ایران برخاستهاند“ و ”جریان دیگری از آن سود ببرد“.
و آنگاه در چنین اوضاع و احوالی: ”شاید زمانی دچار نافرمانیهای مدنی شویم“. (اعتماد 16بهمن 95)
این آدرس نیروی برانداز نظام و مردم سرنگون کننده است. نمونههای بعدی بیشتر این واقعیت را روشن میکند.
یکی دیگر از عناصر این باند بر ضرورت آشتی بین دوباند تأکید میکند و نگران این است که ”کشور (بخوانید نظام آخوندی) در آستانه بحران قرار“ بگیرد.
این مهره حکومتی علت چنین شرایطی را رویگردانی و ضدیت مردم با نظام میداند لذا به باندهای رژیم توصیه میکند: ”باید کاری کنیم اعتماد مردم و حاکمیت نسبت به یکدیگر افزایش یابد“. (سایت تابناک 16بهمن 95)
وزیر اقتصاد رژیم نیز درباره جنگ قدرت درونی رژیم گفته است: ”چیزی که باعث نگرانی من است، غلبه اختلافهای سیاسی و تنازع قدرت بر منافع (نظام) است. به این فکر نکنیم اگر این دولت شکست خورد ما نفع میبریم. خیر؛ از شکست یک دولت، اعتبارها در ذهن مردم شکسته میشود و کل (نظام) آسیب میبیند“ .(خبرگزاری مهر4بهمن 95)
احمد توکلی یکی از مهرههای باند خامنهای نیز نتیجه تنازعات درونی رژیم را در شرایط کنونی چنین میداند: ”این تنازعات موجب تضعیف امنیت، تضعیف وحدت ملی، کاهش ثبات سیاسی و خلاصه کاهش مشروعیت نظام میشود. مجموعه این آسیبها ریسک و نا اطمینانی را تشدید میکند“. (رسالت18 دی95)
ملاحظه میشود که چگونه نفرت مردم از نظام ولایت و چرخش تعادل قوای جهانی و منطقهیی علیه رژیم، آنها را به فکر چارهجویی برای مقابله با این شرایط از طریق بهاصطلاح گفتگوی ملی (گفتگوی بین باندهای رژیم) انداخته است.
اما واقعیت این است که با توجه به بحرانهای داخلی و خارجی که رژیم را احاطه کرده، از این تشبثات، آبی برای نظام گرم نمیشود. زیرا اگر رژیم چنین ظرفیتی برای غلبه بر بحرانهای خارجی و داخلی را داشت، قبل از اینکه به چنین وضعیت زار و نزاری گرفتار شود، آن را به منصه ظهور میگذاشت. بنابراین پیشنهاد گفتگو و ”آشتی ملی“ از طریق این باند بسیار دیر شده است.
واقعیت این است که رژیم در مرحله پایانی عمر ننگین خود قرار دارد، و از حتمیت سرنگونی به دست مردم و مقاومت ایران گریزی ندارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر