لينك به منبع:
خامنهای ولی فقیه ارتجاع
روز19بهمن، که ولیفقیه ارتجاع
بعد از مدتی آرد به دهان گرفتن، ناگزیر شد بهمناسبت 19بهمن به صحنه
بیاید، و میدانست وقتی هم به صحنه میآید، باید پاسخ خیلی از «ابهام» های
ناشی از تغییر دوران در اذهان «مدافعان حرم» و «مدافعان ولایت» را بدهد،
اما از آنجا که خودش به درستی میدانست بر سر «دوراهی مرگ یا خودکشی از ترس
مرگ»، هرچه بگوید به ضد خودش تبدیل میشود، پاسخ را به عهده «مردم» در
نمایش حکومتی روز 22بهمن موکول کرد و با این اقدام یکی از بارزترین علائم
به گل نشستگی کشتی ولایت را ساطع کرد. در نتیجه «امت» به صحنه کشانده شده
در روز 22بهمن حتی با ساندیس هم شیرین کام نشدند، و چهارشاخ مانده بودند که
مگر قرار نبود «مشت محکم» نظام «دهان استکبار جهانی» را ببندد؟ پس چرا
سخنرانی اصلی مراسم که حسن روحانی
است، «مشت» که سهل است حتی یک ویشگون هم از «استکبار جهانی» نگرفت و از
قضا هرچه لگد بود، به سوی «مقام عظمای ولایت» پراند. اول از همه « انقلابی
بودن» که دکان خامنهای در مواقع حمله به باند رفسنجانی روحانی است را تخته
کرد و گفت « انقلابی بودن» مورد ادعای شما «با تنگ اندیشی و خود مداری
سازگار نیست». بعد هم یک «عرض اندام» در جنگ قبضه کرسی ریاستجمهوری برای
شخص خامنهای کرد و وعده زورآزمایی را سر صندوق های رأی داد. در پاسخ به
حملات باند خامنهای در خصوص فیشهای نجومی هم در ایام اخیر، یک لگد «ویژه
خواری» به سمت باند رقیب انداخت. از همه اینها بالاتر، رئیسجمهور نظام
ولایت، از ترس از ما بهتران و جامهای زهر منطقهیی و داخلی، به کل
«ولایتمداری» را فراموش کرده و فیگور «بیرون حاکمیت» ی گرفت و با اذعان به
نارضایتی «نخبگان، اندیشمندان، هنرمندان، تشکل ها، زنان و اقوام» یک فقره
به «فضای اخنتاق» در حاکمیت آخوندها هم اذعان کرد و «خواستار فضای بازتر و
مناسب تر» شد.
بگذریم که «فضای باز» ی که آخوند روحانی میخواهد، چیزی جز سهم بیشتری از حاکمیت و موی دماغ نشدن «قضاییه» تحتامر خامنهای، و ساکت شدن بوقهای تبلیغاتی خامنهای نیست، ولی همین حد اذعان هم که «خودی» های نظام احساس فضای باز ندارند، مثل «گلاب» به روی ادعاهای «گشایش» و «آزادی» در نظام ولایت است، آنهم در روزی که قرار است مشت محکم نظام «دهان استکبار جهانی» را صاف کند، درست این مشت کمانه کرده و به سمت خامنهای برگشته است.
در عرصه بینالمللی هم شیخ حسن روحانی، چهره «استکبار ستیز» نظام را به چند فقره غلط کردم گویی «مزین» فرمود. اول با یک دو پهلو گویی با یادآوری «شرایط کنونی» یعنی همان که عظما را آرد به دهن کرده است، خطاب به «برخی ها» که «توهم افکنی میکنند» گفت «نباید اجازه دهیم شرایط و فضای منطقه و جهان را ناسالم سازند».
از همین رو بود که درست فردای روز «لگد شدن استکبار» یعنی روز 23بهمن، شخص مقام عظما، کاسه گدایی به دست به دیدار نخستوزیر سوئد رفت و قبل ازهر چیز یک سیلی به روحانی نواخت، و ادعاهای وی در خصوص گشایش رابطه به اتحادیه اروپا در عوض «بدعهدی آمریکا» را به «تقریبا هیچ» بالغ کرد و از «عملی نشدن اغلب توافقات انجام گرفته» با اتحادیه اروپا سخن گفت و از نخستوزیر سوئد که از «کشوری خوشنام» آمده درخواست کرد «مذاکرات و توافقات» انجام شده «در عمل تحقق پیدا کند».
همین میزان عکسالعمل «رهبر معظم» هم خبر از شاخ شکستگی ایشان میدهد، چرا که در همان روز23بهمن روزنامههای باند رفسنجانی چند فقره «گل» دیگر به گوشه جمال نظام و «رهبر معظم» آنهم بهمناسبت سالگرد « انقلاب» زده بودند. یکی «آمریکای جهانخوار» را به رخ نظام ولایت کشیده و نوشته بود: «هیچگاه در ایالات متحده استبداد نمیتواند پدید آید و قدرتمندترین یا بیپرواترین اشخاص نیز در جایگاه رئیسجمهور نمیتوانند فعال مایشا باشند» سپس یادآوری کرده بود که «حتی فرد بیمنطقی مانند ترامپ» هم از «ساز و کار دادگاه و قضاوت قاضی» استفاده میکند، و گوشزد کرد بود که رفتار ترامپ مبنی بر «مراجعه به قانون و تمکین از دادگاه» البته «با آموزههای مذهب شیعه نیز کاملاً منطبق است»! (جهان صنعت- 23بهمن 95) تا ما دانشآموزان بتوانیم نتیجه بگیریم چه کسی به «آموزههای مذهب شیعه» مقید تر است.
آش «اقتدارنظام» به قدری شور شده که همین روزنامه حکومتی بر تمام «فرمایشات» مقام معظم در خصوص کارنامه نظام در جریان « انقلاب» یک علامت سؤال گذاشته و در مطلبی دیگر به کسی که «بپرسد چرا 38سال پس از انقلابی که تحقق عدالت اجتماعی» هدف اصلیاش بود حق داده و افزوده است «بر مبنای گفته مسؤلان نزدیک به 11 میلیون نفر حاشیهنشین وجود دارد»، و بار دیگر بر «خود مداری» نظام ولایت انگشت گذاشته و زبان دراز کرده است که «چنین پرسشهایی باید مطرح شود»! چرا؟ چون «ساز و کارهای دموکراتیک» (به زبان باندی یعنی تقسیم بالسویه سهم قدرت و غارت)، «هنوز آنچنان نهادینه نشدهاند».
کارنامه نظام و در گل ماندگیش طی روزهای 22و 23بهمن در شرایطی بین کنش واکنش باندهای حاکم «بیرونی» شد، که خامنهای هنوز در قبال بحرانهای مورد اشاره لب نگشوده است. اما سخن نگفتن و این پا آن پا کردن بر سر «دوراهی مرگ و خودکشی از ترس مرگ»، دورانش گذشته است، اینگونه «وقت کشی ها» به «دوران طلایی اوباما» مربوط بود، بعد از آن دیگر زمان دست خامنهای نیست. و خوب میداند که «خود مداری» برای رسیدن به صفحات پایانی خود شتاب گرفته است.
بگذریم که «فضای باز» ی که آخوند روحانی میخواهد، چیزی جز سهم بیشتری از حاکمیت و موی دماغ نشدن «قضاییه» تحتامر خامنهای، و ساکت شدن بوقهای تبلیغاتی خامنهای نیست، ولی همین حد اذعان هم که «خودی» های نظام احساس فضای باز ندارند، مثل «گلاب» به روی ادعاهای «گشایش» و «آزادی» در نظام ولایت است، آنهم در روزی که قرار است مشت محکم نظام «دهان استکبار جهانی» را صاف کند، درست این مشت کمانه کرده و به سمت خامنهای برگشته است.
در عرصه بینالمللی هم شیخ حسن روحانی، چهره «استکبار ستیز» نظام را به چند فقره غلط کردم گویی «مزین» فرمود. اول با یک دو پهلو گویی با یادآوری «شرایط کنونی» یعنی همان که عظما را آرد به دهن کرده است، خطاب به «برخی ها» که «توهم افکنی میکنند» گفت «نباید اجازه دهیم شرایط و فضای منطقه و جهان را ناسالم سازند».
از همین رو بود که درست فردای روز «لگد شدن استکبار» یعنی روز 23بهمن، شخص مقام عظما، کاسه گدایی به دست به دیدار نخستوزیر سوئد رفت و قبل ازهر چیز یک سیلی به روحانی نواخت، و ادعاهای وی در خصوص گشایش رابطه به اتحادیه اروپا در عوض «بدعهدی آمریکا» را به «تقریبا هیچ» بالغ کرد و از «عملی نشدن اغلب توافقات انجام گرفته» با اتحادیه اروپا سخن گفت و از نخستوزیر سوئد که از «کشوری خوشنام» آمده درخواست کرد «مذاکرات و توافقات» انجام شده «در عمل تحقق پیدا کند».
همین میزان عکسالعمل «رهبر معظم» هم خبر از شاخ شکستگی ایشان میدهد، چرا که در همان روز23بهمن روزنامههای باند رفسنجانی چند فقره «گل» دیگر به گوشه جمال نظام و «رهبر معظم» آنهم بهمناسبت سالگرد « انقلاب» زده بودند. یکی «آمریکای جهانخوار» را به رخ نظام ولایت کشیده و نوشته بود: «هیچگاه در ایالات متحده استبداد نمیتواند پدید آید و قدرتمندترین یا بیپرواترین اشخاص نیز در جایگاه رئیسجمهور نمیتوانند فعال مایشا باشند» سپس یادآوری کرده بود که «حتی فرد بیمنطقی مانند ترامپ» هم از «ساز و کار دادگاه و قضاوت قاضی» استفاده میکند، و گوشزد کرد بود که رفتار ترامپ مبنی بر «مراجعه به قانون و تمکین از دادگاه» البته «با آموزههای مذهب شیعه نیز کاملاً منطبق است»! (جهان صنعت- 23بهمن 95) تا ما دانشآموزان بتوانیم نتیجه بگیریم چه کسی به «آموزههای مذهب شیعه» مقید تر است.
آش «اقتدارنظام» به قدری شور شده که همین روزنامه حکومتی بر تمام «فرمایشات» مقام معظم در خصوص کارنامه نظام در جریان « انقلاب» یک علامت سؤال گذاشته و در مطلبی دیگر به کسی که «بپرسد چرا 38سال پس از انقلابی که تحقق عدالت اجتماعی» هدف اصلیاش بود حق داده و افزوده است «بر مبنای گفته مسؤلان نزدیک به 11 میلیون نفر حاشیهنشین وجود دارد»، و بار دیگر بر «خود مداری» نظام ولایت انگشت گذاشته و زبان دراز کرده است که «چنین پرسشهایی باید مطرح شود»! چرا؟ چون «ساز و کارهای دموکراتیک» (به زبان باندی یعنی تقسیم بالسویه سهم قدرت و غارت)، «هنوز آنچنان نهادینه نشدهاند».
کارنامه نظام و در گل ماندگیش طی روزهای 22و 23بهمن در شرایطی بین کنش واکنش باندهای حاکم «بیرونی» شد، که خامنهای هنوز در قبال بحرانهای مورد اشاره لب نگشوده است. اما سخن نگفتن و این پا آن پا کردن بر سر «دوراهی مرگ و خودکشی از ترس مرگ»، دورانش گذشته است، اینگونه «وقت کشی ها» به «دوران طلایی اوباما» مربوط بود، بعد از آن دیگر زمان دست خامنهای نیست. و خوب میداند که «خود مداری» برای رسیدن به صفحات پایانی خود شتاب گرفته است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر