لينك به منبع:
بیکاری تحصیل کردهها
«ما
مشکل بیکاری داریم. سد بیکاری در مقابل جوانان فارغالتحصیلی که سالی
800هزار فارغالتحصیل تو این کشور داریم تحویل جامعه میدهیم...»
این اعتراف کاتب عضو مجلس ارتجاع در روز 29آذر است. روز قبل هم سلیمی عضو دیگر مجلس ارتجاع گفته بود: «یکی از مشکلاتمون امروز در کشور افزایش سالیانه بیکاران تحصیل کرده است. تا کی میخواهیم ما شاهد لشکر فارغالتحصیلان بیکار باشیم؟»، این دو عضو مجلس ارتجاع به دو نکته مهم اذعان کردهاند. یکی «افزایش سالیانه» بیکاران! فارغالتحصیل (یکی از افزایش تولیدهای انحصاری در نظام ولایتفقیه) و دوم هم ابراز وحشت از لشکر بیکاران.
البته این دو عضو مجلس ارتجاع که ناخواسته عبارت «افزایش سالیانه بیکاران فارغالتحصیل» را مثل یک ترم «تولیدی» بهکار بردهاند، در ادامه چیزی از چگونگی این الگوی «افزایش» در نظام ولایتفقیه نگفتهاند. این کتمان در حالی است که تشت رسوایی این «افزایش فارغالتحصیلان» در رسانههای حکومتی و در اعترافها و دعواهای باندی مهرههای نظام مدتها است از بام افتاده است و صدایش در همه جا پیچیده است.
مثلاً سایت حکومتی تبیان 18آذر سال 1389 نوشت: «مدرک فروشی در دانشگاهها قانونی شد»! و در ادامه توضیح داد: «مجلس شورای اسلامی در این ایام در جریان بررسی قانون برنامه 5ساله پنجم توسعه کشور مادهای را به شرح زیر به تصویب رسانیده است:
'بنا بر بند ی ماده 24 و تبصره 1 ذیل آن، دانشگاههای دولتی میتوانند نسبت به تأسیس شعب در شهر محل استقرار خود یا دیگر شهرها و مناطق آزاد داخل کشور و نیز در خارج کشور بهصورت خودگردان و با دریافت شهریه از داوطلبان اقدام کنند. پذیرش دانشجو در شعب دانشگاههای مذکور در داخل کشور خارج از آزمون سراسری انجام خواهد شد.'بر اساس این مصوبه دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی و تحقیقاتی مجازند از ظرفیت مازاد بر سهمیه آموزش رایگان خود و یا ظرفیتهای جدیدی که ایجاد میکنند بر اساس قیمت تمام شده و یا توافقی با بخش غیردولتی دانشجو بپذیرند».
فضاحت این مدل تولید «مدارک پولی» آنچنان درآمده بود که سرکردگان مختلف این «نهادهای پول ساز» بارها به صحنه آمده و به «خریداران» که همان فارغالتحصیلان بیکار باشند اطمینان دادند که مدارکشان «معتبر» و «کاملا مورد تأیید» است. از جمله خبرگزاری مهر آخوندی روز اول اردیبهشت سال 1392بهنقل از یکی از مهرههای باند پاسدار احمدینژاد به اسم سعید قدیمی تحت عنوان «مدیر کل برنامهریزی آموزشی وزارت علوم» نوشت: «به این دلیل که دورههای مجازی و پردیسهای خودگردان مصوب شورای گسترش آموزش عالی بهشمار میآید، از نظر آموزش عالی اینگونه مدارک کاملاً مورد تأیید و قابلقبول است. اعتبار اینگونه مدارک کاملاً مشابه مدارک دورههایی مثل پیام نور، غیردولتی غیرانتفاعی، نوبت دوم و روزانه است که توسط شورای گسترش آموزش عالی مجوز پذیرش میگیرند».
پس تا اینجا با نوعی «توسعه» به سبک آخوندها آشنا شدیم که خیلی هم حساب شده است و در «برنامه پنجم توسعه» توسط مجلس ارتجاع چهار میخ شده است.
نگاهی به جدول شهریههای نیم سال اول تحصیلی سال 91 دانشگاه تهران 2 (همان پردیس پولکی) خالی از لطف نیست:
این اعتراف کاتب عضو مجلس ارتجاع در روز 29آذر است. روز قبل هم سلیمی عضو دیگر مجلس ارتجاع گفته بود: «یکی از مشکلاتمون امروز در کشور افزایش سالیانه بیکاران تحصیل کرده است. تا کی میخواهیم ما شاهد لشکر فارغالتحصیلان بیکار باشیم؟»، این دو عضو مجلس ارتجاع به دو نکته مهم اذعان کردهاند. یکی «افزایش سالیانه» بیکاران! فارغالتحصیل (یکی از افزایش تولیدهای انحصاری در نظام ولایتفقیه) و دوم هم ابراز وحشت از لشکر بیکاران.
البته این دو عضو مجلس ارتجاع که ناخواسته عبارت «افزایش سالیانه بیکاران فارغالتحصیل» را مثل یک ترم «تولیدی» بهکار بردهاند، در ادامه چیزی از چگونگی این الگوی «افزایش» در نظام ولایتفقیه نگفتهاند. این کتمان در حالی است که تشت رسوایی این «افزایش فارغالتحصیلان» در رسانههای حکومتی و در اعترافها و دعواهای باندی مهرههای نظام مدتها است از بام افتاده است و صدایش در همه جا پیچیده است.
مثلاً سایت حکومتی تبیان 18آذر سال 1389 نوشت: «مدرک فروشی در دانشگاهها قانونی شد»! و در ادامه توضیح داد: «مجلس شورای اسلامی در این ایام در جریان بررسی قانون برنامه 5ساله پنجم توسعه کشور مادهای را به شرح زیر به تصویب رسانیده است:
'بنا بر بند ی ماده 24 و تبصره 1 ذیل آن، دانشگاههای دولتی میتوانند نسبت به تأسیس شعب در شهر محل استقرار خود یا دیگر شهرها و مناطق آزاد داخل کشور و نیز در خارج کشور بهصورت خودگردان و با دریافت شهریه از داوطلبان اقدام کنند. پذیرش دانشجو در شعب دانشگاههای مذکور در داخل کشور خارج از آزمون سراسری انجام خواهد شد.'بر اساس این مصوبه دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی و تحقیقاتی مجازند از ظرفیت مازاد بر سهمیه آموزش رایگان خود و یا ظرفیتهای جدیدی که ایجاد میکنند بر اساس قیمت تمام شده و یا توافقی با بخش غیردولتی دانشجو بپذیرند».
فضاحت این مدل تولید «مدارک پولی» آنچنان درآمده بود که سرکردگان مختلف این «نهادهای پول ساز» بارها به صحنه آمده و به «خریداران» که همان فارغالتحصیلان بیکار باشند اطمینان دادند که مدارکشان «معتبر» و «کاملا مورد تأیید» است. از جمله خبرگزاری مهر آخوندی روز اول اردیبهشت سال 1392بهنقل از یکی از مهرههای باند پاسدار احمدینژاد به اسم سعید قدیمی تحت عنوان «مدیر کل برنامهریزی آموزشی وزارت علوم» نوشت: «به این دلیل که دورههای مجازی و پردیسهای خودگردان مصوب شورای گسترش آموزش عالی بهشمار میآید، از نظر آموزش عالی اینگونه مدارک کاملاً مورد تأیید و قابلقبول است. اعتبار اینگونه مدارک کاملاً مشابه مدارک دورههایی مثل پیام نور، غیردولتی غیرانتفاعی، نوبت دوم و روزانه است که توسط شورای گسترش آموزش عالی مجوز پذیرش میگیرند».
پس تا اینجا با نوعی «توسعه» به سبک آخوندها آشنا شدیم که خیلی هم حساب شده است و در «برنامه پنجم توسعه» توسط مجلس ارتجاع چهار میخ شده است.
نگاهی به جدول شهریههای نیم سال اول تحصیلی سال 91 دانشگاه تهران 2 (همان پردیس پولکی) خالی از لطف نیست:
اگر
حوصله داشتید عدد سالی 800هزار فارغالتحصیل را با متوسط ارقام فوق در یک
ترم تحصیلی، ضرب و تقسیم کنید، تا گوشهیی از «خلاقیت» آخوندی در «توسعه» و
«افزایش تولید» دستتان بیاید. اما با دیدن ارقام به دست آمده نباید ذوق
زده شد و فکر کرد به کشف مهمی نائل آمدهایم. چون این هنوز بخشی از واقعیت
است.
ماشین چهار موتوره چپاول در آموزش عالی با نام مستعار «نهضت در آمد زایی»!
بقیه واقعیت را از زبان یکی دیگر از کارگزاران حکومتی بشنوید که در مورد «فرایند آموزش عالی که در ده سال گذشته بهشدت پولی و کالایی شده» اذعان کرده است: «در شرایطی که دانشجویان ایرانی برای تحصیلات تکمیلی حتی به ارمنستان و تاجیکستان و دانشگاههایی با سطح علمی پایین رفته و هزینههای این تحصیل را نیز پرداخت میکردند، ظاهراً توجیه این بوده که بهتر است زمینه تحصیل آنان در ایران فراهم شود... دانشگاه آزاد هم، در شرایطی که دولت احمدینژاد قصد کنترلش را داشت، برای تأمین منابع راهی جز حرکت در فرایند کالایی شدن نداشت. دولت احمدینژاد هم وقتی نتوانست بر دانشگاه آزاد مسلط شود، برای جبران این شکست به گسترش بیحساب و کتاب دانشگاه پیامنور افزود. مراکز آموزش علمی کاربردی هم که از قبل خیز برداشته بودند. دانشگاههای دولتی هم برای اینکه از این نهضت درآمدزایی عقب نمانند دورههای شبانه و پردیسها را افزایش دادند و بدین ترتیب ماشین مدرک سازی با چهار موتور (دانشگاه آزاد، دانشگاه پیام نور، مراکز علمی کاربردی و بخش خصوصی دانشگاههای دولتی) در کشور سرعت گرفت» (آرمان-28آذر95).
البته این چرخه چپاول «حاشیههای تولیدی» دیگری هم دارد که «جلالی پور» از مهرههای باند رفسنجانی-روحانی اینگونه به آن اذعان کرده است: «نهضت رشد نرم افزاری علم هم به افزایش رشد میلیونی دانشجو و هم به افزایش مقاله علمی (آی اس آی) نیاز داشت- تا گزارش بدهیم که داریم قلههای علم جهان را فتح میکنیم! لذا طبیعی بود که زمینهای فراهم شود تا از میان صدها هزار دانشجوی ثبت نام کرده در تحصیلات تکمیلی برای تهیه پایان نامه و پرشمار اعضای موقت هیاتهای علمی که نیازمند ارتقا بودند برای تهیه مقاله انگلیسی، استفاده شود و آنها به بازار کاذب تولید پایان نامه و مقاله انگلیسی مراجعه کنند تا روند کالایی آموزش عالی تکمیل شود!» (همان آرمان 28آذر)
یک نکته ناخوانده در چرخه چپاول ماشین مدرک سازی:
عقل آخوندی تا پر کردن کیسه پول کار کرده است و الآن در پایان نزدیک به یک دهه از راهاندازی «ماشین چهارموتوره» «نهضت درآمد زایی»، کاتب عضو مجلس ارتجاع بهصورت سربسته از «لشکر فارغالتحصیلان» بیکار ابراز نگرانی میکند، معنای این خوف واقعی وقتی بارزتر میشود که نگاهی بکنند به سایر پدیدههای ناشی از عملکرد «نهضت در آمد زایی»، نگاهی بکنند به «لشکر کارگران بیکارشده» و بعد به «لشکر کودکان خیابانی» و بعد به «ارتش حقوق بگیران زیر خط فقر»!
آری، پیام بارزی را گرفتهاند و از همان هشدارهای وحشتآلود به یکدیگر میدهند.
ماشین چهار موتوره چپاول در آموزش عالی با نام مستعار «نهضت در آمد زایی»!
بقیه واقعیت را از زبان یکی دیگر از کارگزاران حکومتی بشنوید که در مورد «فرایند آموزش عالی که در ده سال گذشته بهشدت پولی و کالایی شده» اذعان کرده است: «در شرایطی که دانشجویان ایرانی برای تحصیلات تکمیلی حتی به ارمنستان و تاجیکستان و دانشگاههایی با سطح علمی پایین رفته و هزینههای این تحصیل را نیز پرداخت میکردند، ظاهراً توجیه این بوده که بهتر است زمینه تحصیل آنان در ایران فراهم شود... دانشگاه آزاد هم، در شرایطی که دولت احمدینژاد قصد کنترلش را داشت، برای تأمین منابع راهی جز حرکت در فرایند کالایی شدن نداشت. دولت احمدینژاد هم وقتی نتوانست بر دانشگاه آزاد مسلط شود، برای جبران این شکست به گسترش بیحساب و کتاب دانشگاه پیامنور افزود. مراکز آموزش علمی کاربردی هم که از قبل خیز برداشته بودند. دانشگاههای دولتی هم برای اینکه از این نهضت درآمدزایی عقب نمانند دورههای شبانه و پردیسها را افزایش دادند و بدین ترتیب ماشین مدرک سازی با چهار موتور (دانشگاه آزاد، دانشگاه پیام نور، مراکز علمی کاربردی و بخش خصوصی دانشگاههای دولتی) در کشور سرعت گرفت» (آرمان-28آذر95).
البته این چرخه چپاول «حاشیههای تولیدی» دیگری هم دارد که «جلالی پور» از مهرههای باند رفسنجانی-روحانی اینگونه به آن اذعان کرده است: «نهضت رشد نرم افزاری علم هم به افزایش رشد میلیونی دانشجو و هم به افزایش مقاله علمی (آی اس آی) نیاز داشت- تا گزارش بدهیم که داریم قلههای علم جهان را فتح میکنیم! لذا طبیعی بود که زمینهای فراهم شود تا از میان صدها هزار دانشجوی ثبت نام کرده در تحصیلات تکمیلی برای تهیه پایان نامه و پرشمار اعضای موقت هیاتهای علمی که نیازمند ارتقا بودند برای تهیه مقاله انگلیسی، استفاده شود و آنها به بازار کاذب تولید پایان نامه و مقاله انگلیسی مراجعه کنند تا روند کالایی آموزش عالی تکمیل شود!» (همان آرمان 28آذر)
یک نکته ناخوانده در چرخه چپاول ماشین مدرک سازی:
عقل آخوندی تا پر کردن کیسه پول کار کرده است و الآن در پایان نزدیک به یک دهه از راهاندازی «ماشین چهارموتوره» «نهضت درآمد زایی»، کاتب عضو مجلس ارتجاع بهصورت سربسته از «لشکر فارغالتحصیلان» بیکار ابراز نگرانی میکند، معنای این خوف واقعی وقتی بارزتر میشود که نگاهی بکنند به سایر پدیدههای ناشی از عملکرد «نهضت در آمد زایی»، نگاهی بکنند به «لشکر کارگران بیکارشده» و بعد به «لشکر کودکان خیابانی» و بعد به «ارتش حقوق بگیران زیر خط فقر»!
آری، پیام بارزی را گرفتهاند و از همان هشدارهای وحشتآلود به یکدیگر میدهند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر