لينك به منبع:
دخالت رژیم در سوریه_آرشیو
روز
چهارشنبه اول دی، 105 کشور عضو سازمان ملل به تشکیل هیأتی برای تحقیق در
مورد جنایت جنگی در سوریه رأی مثبت دادند. تنها رژیم آخوندها و 13 کشور
دیگر به این اقدام رأی منفی دادند.
به این ترتیب برای اولین بار در تاریخ معاصر، نکبت آخوندها در معرض یک حسابرسی بینالمللی بهخاطر جنایتهایش قرار گرفته، فرصتی که باید از آن حداکثر استفاده را کرد.
همزمان خبرگزاری آناتولی ترکیه روز پنجشنبه 2 دی خبر داد که تخلیة غیرنظامیان و نیروهای مخالفان رژیم اسد که در بخش شرقی حلب، تحت محاصره نیروهای ایرانی روسی بودند، پایان یافت.
همانروز آسوشیتدپرس گفت: پس از 4سال، کنترل کامل حلب به دست نیروهای سوری و متحدانش افتاد.
اورینت نیوز روز قبل از آن، از قول یک شهروند اهل حلب گفته بود: پاسداران در بخش شرقی حلب، اولین حسینیه را برپا کردند.
خبرگزاریها هم عکس قاسم سلیمانی سرکرده تحت تعقیب نیروی تروریستی قدس که در خیابانهای ویران حلب در حال قدم زدن با یک نظامی دیگر بود را مخابره کردند.
همین امروز خبر ورود عوامل رژیم به حلب و اسکان یافتن آنها در خانههای مردم آواره حلب منتشر شد.
رسانههایی که اخبار مقاومت مردم سوریه را منعکس میکنند در تمامی روزهای اخیر در حال مخابره اخبار کشتار و دستگیری شهروندان آواره حلب بودند که در پستهای گلوگاهی حلب به دام پاسداران و مزدوران عراقی، افغانی همکارشان میافتادند.
به هر حال اخبار انقلاب سوریه و سرکوب بخشی از نیروهای آن در حلب که طی روزهای اخیر به اوج بیسابقهای رسیده بود، آرام آرام روند نزولی گرفت.
تصاویر جدیدی که از حلب میرسد، تصاویر شهروندان آوارهای است که در میان برف سنگین و سرما، در حال جابهجایی و خروج اجباری از خانه و کاشانه خود هستند.
اخبار درگیری البته از دیگر نقاط سوریه به گوش میرسد، نبرد در حومه دمشق کماکان بین نیروهای مقاومت مردمی و عوامل دیکتاتوری اسد و متحدانش از شبهنظامیان مزدور رژیم آخوندی و عراقی و لبنانی ادامه دارد و... همزمان اخبار مربوط به کشته و دستگیر شدن پاسداران به دست مردم سوریه یکی از تیترهای ثابت خبری منطقه است. همانطور که خبر تشییع جنازه پاسداران به هلاکت رسیده آخوندها در شهرهای مختلف ایران هم یکی دیگر از خبرهای ثابت ایران است:
روز 30 آذر 95 در طرقبه و شاندیز جنازه دو پاسدار کشته شده در حلب، به گور سپرده شد. مشابه این خبر هر روز از دیگر نقاط ایران هم میرسد، بنا به اطلاعات منتشره از سوی مقاومت ایران، آخوندها بیش از 25 هزار نیروی شبهنظامی در سوریه دارند که مشغول کشتار شهروندان سوری در خانههای خودشان هستند!
اضافه بر اینها، سپاه تروریستی قدس، 10 هزار نیروی شبهنظامی عراقی حشدالشعبی از دستههای جنایتکاری مانند النجباء! و بدر و عصایب و کتایب و الابدال و... را در شهرهای سوریه بهکار کشتار مردم سوریه گماشته، این تعداد جدای از آدمکشهای عضو حزبالله لبناناند که سرگرم قتلعام مردم سوریه هستند. نیروهایی که تماماً و با اعلام رسمی خود و سرکردگانشان، جمعی نیروهای مسلح آخوندها محسوب میشوند و تمامی بودجه و دیگر انگیزههای؟! خود را از فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران میگیرند.
از همه مهمتر آنکه حکومت آخوندها نه تنها تلاشی برای پنهان کردن دستان خون آلود خود در سوریه نمیکند بلکه با بلاهتی بینظیر که خاص آخوندهاست پیدرپی اعلام میکند که سوریه خط مقدم نظامشان است و هرگاه که لازم شود بیش از این وارد آن معرکة خونین و ظالمانه بر ضد مردم سوریه خواهند شد.
دستگاه سیاسی آخوندها از شخص خامنهای گرفته تا رفسنجانی و روحانی و سرکردگان نیروهای نظامی آخوندها، خط در میان وارد صحنه شده و از لزوم استمرار جنایتهایشان در سوریه دفاع میکنند. حتی کار به جایی کشیده که سرکرده ارتش تحتامر آخوندها نیز برای خودشیرینی وارد صحنه شده و از آمادگی ارتش برای اعزام نیرو به سوریه صحبت میکنند و کمی پس از آنکه سرتیپ علی آراسته معاون هماهنگکننده نیروی زمینی ارتش تحتامر آخوندها در اسفند 94 از اعزام نیروهای داوطلب نیروی زمینی ارتش و تیپ 65 به سوریه خبر داد، خبر کشته شدن نیروهای کلاه سبز رژیم از سوریه روی آنتن خبرگزاریها رفت. در تاریخ 2اکتبر همین سال میلادی که در حال اتمام است، خبرگزاری آناتولی ترکیه خبر از کشته شدن 54 نیروی رژیم در حلب داد.
این نکات البته تکرار مکررات است چرا که پیش از این، مهدی طایب سرکرده قرارگاه موسوم به عمار رژیم در پنجشنبه 26بهمن 91 و در سخنانی خارج از عرف دیپلوماتیک صراحتاً گفته بود: سوریه استان سی و پنجم ماست، و اگر دشمن بخواهد سوریه یا خوزستان را بگیرد اولویت با این است که ما سوریه را نگهداریم چون اگر سوریه را نگهداریم میتوانیم خوزستان را هم پس بگیریم اما اگر سوریه را از دست بدهیم، تهران را هم نمیتوانیم نگهداریم.
پاسدار معدوم همدانی که در سوریه به هلاکت رسید در اردبیهشت 93 در یک موضعگیری بهشدت ناشیانه و غیردیپلوماتیک به فارس نیوز گفته بود: «امروز ما به دلایل منافعی چون انقلاب اسلامی در سوریه میجنگیم و دفاع ما در حد دفاع مقدس است... ۴۲ گروه و ۱۲۸ گردان متشکل از ۷۰ هزار جوان اسلامی، علوی، سنی و شیعه در قالب بسیج وطنی تشکیل شده و امنیت شهرها و استانهای سوریه را در دست گرفتند... امروز ۱۳۰ هزار بسیجی آموزش دیده منتظر ورود به سوریه میباشند».
محمود نبویان نماینده اصولگرای مجلس قبلی هم یکبار به خبرگزاری فارس گفت: 50هزار نیروی حزبالله را به آنجا (سوریه) فرستادیم (منبع دویچه وله۱۴/۲/۲۰14)
کریمی قدوسی عضو کمیسیون امنیت ملی رژیم در آبان 92 در مشهد گفته بود: صدها گردان از ایران در سوریه وجود دارد. بعد هم با حماقتی بیمانند اضافه کرده بود: هر چند خبر پیروزیهای ارتش سوریه را از زبان یک فرمانده سوری میشنوید اما پشت پرده آن، نیروهای ایرانی قرار دارند! (منبع: پایگاه خبری آفتاب نیوز13آبان 92)
یک گشت و گذار اینترنتی به آسانی اسامی صدها پاسدار کشته شده در سوریه را به دستتان میدهد (به زیر نویس نگاه کنید) خبرگزاری حکومتی ایرنا در تیرماه 95 خبر از کشته شدن 400 پاسدار ایرانی در سوریه داده بود. همان روزها سایت تابناک خبر از کشته شدن 200 افغانی عضو لشگر فاطمیون در سوریه داده بود. پاسدار محمد اسکندری فرمانده سپاه ملایر در تاریخ 25اردیبهشت 93 خبر از حضور 42 تیپ و 138 گردان مجهز سپاه در سوریه داده و اضافه کرده بود مسئولیت رتق و فتق مسایل و مشکلات استان ”حماه“ در سوریه با استان همدان است!
با نگاهی به مجموعه موضعگیریهای رسمی مقامات رژیم آخوندی، به آسانی میتوان کم و کیف دخالت رژیم آخوندها در جنایتی که در سوریه و بهویژه در حلب اتفاق افتاد را دریافت.
اسامی و مشخصات پاسداران اسیر شده آخوندها در سوریه و محل دستگیری آنها توسط ارتش آزاد سوریه و اعترافهای پاسدارن و دیگر مزدوران دستگیر شده آخوندها در سوریه، مجموعه مدارک مهم و بسیار با ارزشی را تشکیل میدهند که در حسابرسی زودرس این نسلکشی ننگین، میتواند به سرعت به یک افتضاح جهانی برای آخوندها تبدیل شود و منفوریت این رژیم در انظار جهانیان بهویژه مردم مسلمان منطقه را که این روزها پشت در سفارتخانههای این رژیم به اعتراض برخاستهاند، بیش از پیش افزایش دهد.
آخوندها برای منفور شدن، ظرفیتهای شگفتی دارند. ظرفیتهایی واقعی که در فرصتهایی این چنین که سپر حفاظتی مماشات کمی پایین میآید، میتواند ضربات راهبردی به موجودیت این رژیم را عملی کند.
بیشک نقش مردم و نیروهای مقاومت سوریه در جمعآوری اسناد و شهود این جنایات رژیم آخوندها، نقش درجه اول در محاکمه رژیم آخوندها در دادگاه جنایی بینالمللی خواهد داشت، اما جمعآوری اخبار و اطلاعات مربوطه به دخالتهای اعلام شده آخوندها در مواقعی که نیاز به قدرتنمایی داشته و ادای پهلوان پنبة منطقه را در میآوردند (مانند آنچه که برخی موارد آن در همین یادداشت ذکر شد) نیز میتواند سهم بهسزایی در تکمیل پرونده جنایی آخوندها در آن دادگاه قریبالوقوع داشته باشد. سهمی که هر ایرانی وطن پرستی میتواند بخشی از آن را با ارسال اسناد اعلام شده خود رژیم به دادگاه جنایی، به عهده گیرد.
رژیم را از مکافات جنایاتی که کرده، گریزی نیست.
به این ترتیب برای اولین بار در تاریخ معاصر، نکبت آخوندها در معرض یک حسابرسی بینالمللی بهخاطر جنایتهایش قرار گرفته، فرصتی که باید از آن حداکثر استفاده را کرد.
همزمان خبرگزاری آناتولی ترکیه روز پنجشنبه 2 دی خبر داد که تخلیة غیرنظامیان و نیروهای مخالفان رژیم اسد که در بخش شرقی حلب، تحت محاصره نیروهای ایرانی روسی بودند، پایان یافت.
همانروز آسوشیتدپرس گفت: پس از 4سال، کنترل کامل حلب به دست نیروهای سوری و متحدانش افتاد.
اورینت نیوز روز قبل از آن، از قول یک شهروند اهل حلب گفته بود: پاسداران در بخش شرقی حلب، اولین حسینیه را برپا کردند.
خبرگزاریها هم عکس قاسم سلیمانی سرکرده تحت تعقیب نیروی تروریستی قدس که در خیابانهای ویران حلب در حال قدم زدن با یک نظامی دیگر بود را مخابره کردند.
همین امروز خبر ورود عوامل رژیم به حلب و اسکان یافتن آنها در خانههای مردم آواره حلب منتشر شد.
رسانههایی که اخبار مقاومت مردم سوریه را منعکس میکنند در تمامی روزهای اخیر در حال مخابره اخبار کشتار و دستگیری شهروندان آواره حلب بودند که در پستهای گلوگاهی حلب به دام پاسداران و مزدوران عراقی، افغانی همکارشان میافتادند.
به هر حال اخبار انقلاب سوریه و سرکوب بخشی از نیروهای آن در حلب که طی روزهای اخیر به اوج بیسابقهای رسیده بود، آرام آرام روند نزولی گرفت.
تصاویر جدیدی که از حلب میرسد، تصاویر شهروندان آوارهای است که در میان برف سنگین و سرما، در حال جابهجایی و خروج اجباری از خانه و کاشانه خود هستند.
اخبار درگیری البته از دیگر نقاط سوریه به گوش میرسد، نبرد در حومه دمشق کماکان بین نیروهای مقاومت مردمی و عوامل دیکتاتوری اسد و متحدانش از شبهنظامیان مزدور رژیم آخوندی و عراقی و لبنانی ادامه دارد و... همزمان اخبار مربوط به کشته و دستگیر شدن پاسداران به دست مردم سوریه یکی از تیترهای ثابت خبری منطقه است. همانطور که خبر تشییع جنازه پاسداران به هلاکت رسیده آخوندها در شهرهای مختلف ایران هم یکی دیگر از خبرهای ثابت ایران است:
روز 30 آذر 95 در طرقبه و شاندیز جنازه دو پاسدار کشته شده در حلب، به گور سپرده شد. مشابه این خبر هر روز از دیگر نقاط ایران هم میرسد، بنا به اطلاعات منتشره از سوی مقاومت ایران، آخوندها بیش از 25 هزار نیروی شبهنظامی در سوریه دارند که مشغول کشتار شهروندان سوری در خانههای خودشان هستند!
اضافه بر اینها، سپاه تروریستی قدس، 10 هزار نیروی شبهنظامی عراقی حشدالشعبی از دستههای جنایتکاری مانند النجباء! و بدر و عصایب و کتایب و الابدال و... را در شهرهای سوریه بهکار کشتار مردم سوریه گماشته، این تعداد جدای از آدمکشهای عضو حزبالله لبناناند که سرگرم قتلعام مردم سوریه هستند. نیروهایی که تماماً و با اعلام رسمی خود و سرکردگانشان، جمعی نیروهای مسلح آخوندها محسوب میشوند و تمامی بودجه و دیگر انگیزههای؟! خود را از فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران میگیرند.
از همه مهمتر آنکه حکومت آخوندها نه تنها تلاشی برای پنهان کردن دستان خون آلود خود در سوریه نمیکند بلکه با بلاهتی بینظیر که خاص آخوندهاست پیدرپی اعلام میکند که سوریه خط مقدم نظامشان است و هرگاه که لازم شود بیش از این وارد آن معرکة خونین و ظالمانه بر ضد مردم سوریه خواهند شد.
دستگاه سیاسی آخوندها از شخص خامنهای گرفته تا رفسنجانی و روحانی و سرکردگان نیروهای نظامی آخوندها، خط در میان وارد صحنه شده و از لزوم استمرار جنایتهایشان در سوریه دفاع میکنند. حتی کار به جایی کشیده که سرکرده ارتش تحتامر آخوندها نیز برای خودشیرینی وارد صحنه شده و از آمادگی ارتش برای اعزام نیرو به سوریه صحبت میکنند و کمی پس از آنکه سرتیپ علی آراسته معاون هماهنگکننده نیروی زمینی ارتش تحتامر آخوندها در اسفند 94 از اعزام نیروهای داوطلب نیروی زمینی ارتش و تیپ 65 به سوریه خبر داد، خبر کشته شدن نیروهای کلاه سبز رژیم از سوریه روی آنتن خبرگزاریها رفت. در تاریخ 2اکتبر همین سال میلادی که در حال اتمام است، خبرگزاری آناتولی ترکیه خبر از کشته شدن 54 نیروی رژیم در حلب داد.
این نکات البته تکرار مکررات است چرا که پیش از این، مهدی طایب سرکرده قرارگاه موسوم به عمار رژیم در پنجشنبه 26بهمن 91 و در سخنانی خارج از عرف دیپلوماتیک صراحتاً گفته بود: سوریه استان سی و پنجم ماست، و اگر دشمن بخواهد سوریه یا خوزستان را بگیرد اولویت با این است که ما سوریه را نگهداریم چون اگر سوریه را نگهداریم میتوانیم خوزستان را هم پس بگیریم اما اگر سوریه را از دست بدهیم، تهران را هم نمیتوانیم نگهداریم.
پاسدار معدوم همدانی که در سوریه به هلاکت رسید در اردبیهشت 93 در یک موضعگیری بهشدت ناشیانه و غیردیپلوماتیک به فارس نیوز گفته بود: «امروز ما به دلایل منافعی چون انقلاب اسلامی در سوریه میجنگیم و دفاع ما در حد دفاع مقدس است... ۴۲ گروه و ۱۲۸ گردان متشکل از ۷۰ هزار جوان اسلامی، علوی، سنی و شیعه در قالب بسیج وطنی تشکیل شده و امنیت شهرها و استانهای سوریه را در دست گرفتند... امروز ۱۳۰ هزار بسیجی آموزش دیده منتظر ورود به سوریه میباشند».
محمود نبویان نماینده اصولگرای مجلس قبلی هم یکبار به خبرگزاری فارس گفت: 50هزار نیروی حزبالله را به آنجا (سوریه) فرستادیم (منبع دویچه وله۱۴/۲/۲۰14)
کریمی قدوسی عضو کمیسیون امنیت ملی رژیم در آبان 92 در مشهد گفته بود: صدها گردان از ایران در سوریه وجود دارد. بعد هم با حماقتی بیمانند اضافه کرده بود: هر چند خبر پیروزیهای ارتش سوریه را از زبان یک فرمانده سوری میشنوید اما پشت پرده آن، نیروهای ایرانی قرار دارند! (منبع: پایگاه خبری آفتاب نیوز13آبان 92)
یک گشت و گذار اینترنتی به آسانی اسامی صدها پاسدار کشته شده در سوریه را به دستتان میدهد (به زیر نویس نگاه کنید) خبرگزاری حکومتی ایرنا در تیرماه 95 خبر از کشته شدن 400 پاسدار ایرانی در سوریه داده بود. همان روزها سایت تابناک خبر از کشته شدن 200 افغانی عضو لشگر فاطمیون در سوریه داده بود. پاسدار محمد اسکندری فرمانده سپاه ملایر در تاریخ 25اردیبهشت 93 خبر از حضور 42 تیپ و 138 گردان مجهز سپاه در سوریه داده و اضافه کرده بود مسئولیت رتق و فتق مسایل و مشکلات استان ”حماه“ در سوریه با استان همدان است!
با نگاهی به مجموعه موضعگیریهای رسمی مقامات رژیم آخوندی، به آسانی میتوان کم و کیف دخالت رژیم آخوندها در جنایتی که در سوریه و بهویژه در حلب اتفاق افتاد را دریافت.
اسامی و مشخصات پاسداران اسیر شده آخوندها در سوریه و محل دستگیری آنها توسط ارتش آزاد سوریه و اعترافهای پاسدارن و دیگر مزدوران دستگیر شده آخوندها در سوریه، مجموعه مدارک مهم و بسیار با ارزشی را تشکیل میدهند که در حسابرسی زودرس این نسلکشی ننگین، میتواند به سرعت به یک افتضاح جهانی برای آخوندها تبدیل شود و منفوریت این رژیم در انظار جهانیان بهویژه مردم مسلمان منطقه را که این روزها پشت در سفارتخانههای این رژیم به اعتراض برخاستهاند، بیش از پیش افزایش دهد.
آخوندها برای منفور شدن، ظرفیتهای شگفتی دارند. ظرفیتهایی واقعی که در فرصتهایی این چنین که سپر حفاظتی مماشات کمی پایین میآید، میتواند ضربات راهبردی به موجودیت این رژیم را عملی کند.
بیشک نقش مردم و نیروهای مقاومت سوریه در جمعآوری اسناد و شهود این جنایات رژیم آخوندها، نقش درجه اول در محاکمه رژیم آخوندها در دادگاه جنایی بینالمللی خواهد داشت، اما جمعآوری اخبار و اطلاعات مربوطه به دخالتهای اعلام شده آخوندها در مواقعی که نیاز به قدرتنمایی داشته و ادای پهلوان پنبة منطقه را در میآوردند (مانند آنچه که برخی موارد آن در همین یادداشت ذکر شد) نیز میتواند سهم بهسزایی در تکمیل پرونده جنایی آخوندها در آن دادگاه قریبالوقوع داشته باشد. سهمی که هر ایرانی وطن پرستی میتواند بخشی از آن را با ارسال اسناد اعلام شده خود رژیم به دادگاه جنایی، به عهده گیرد.
رژیم را از مکافات جنایاتی که کرده، گریزی نیست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر