لينك به منبع:
حلب -آرشیو
یک معلم اهل حلب به سی.ان.ان میگوید حلب وطن ماست، ما اینجا را ترک نمیکنیم. ما میمانیم. آیا جهان کاری برای ما میکند؟
محمد عدل که یک معلم انگلیسی است و در حلب سوریه مستقر است به سی.ان.ان 19 آذر 95 میگوید:
خطوط نبرد به منطقه ما رسیده است. امروز خانه من هدف قرار گرفت. همسرم باردار است، برای همین نمیدانم چه خواهد شد، او 8 ماهه باردار است.
او در وضعیت بسیار خطرناکی است. در منطقهای هستیم که تحت محاصره است. همسرم فکر میکرد کشته میشویم زیرا توپباران خانهای را که ما در آن زندگی میکنیم هدف قرار داده بود. شیشههای خانه تماماً خورد شدند، خانه خواهرم دیروز هدف قرار گرفت. خوشبختانه او و همسر و دختر سه ماههاش سالم هستند. می خواستم پیامی برای کل جهان بفرستم، بهما کمک کنید که این مشکل را حل کنیم. به ما کمک کنید و جان ما را نجات دهید که از وضعیتی که در آن هستیم بیرون بیاییم.
ما مردم حلب بیش از 250 هزار نفر در اینجا زندگی میکنیم، اکثر آنها شهروند میباشند... می خواهم به بخش روشن و بیدار جهان نگاه کنم و از آنها بخواهم که جان ما را نجات دهند و این قتلعام را متوقف کنند.
اینجا سرزمین من است، این جا وطن من است، من نمیگذارم مرا از وطنم بیرون کنند، این وطنم است و من میمانم.
من کشته خواهم شد، این چیزی است که اتفاق خواهد افتاد، من کشته میشوم، نه فقط من بسیاری از شهروندان کشته خواهند شد.
آب آشامیدنی نداریم و آبی که مردم استفاده میکنند مملو از میکروب است، ولی مردم چاره دیگری ندارند و به همین آب غیرقابل آشامیدن اتکا کردهاند و از آن استفاده میکنند.
ما نمیتوانیم برویم، ما نمیتوانیم زمینمان را ترک کنیم، اینجا سرزمین ماست، ما در این سرزمین بدنیا آمدهایم، ما اجازه نمیدهیم ما را از سرزمینمان بیرون کنند، این وطن ماست.
محمد عدل که یک معلم انگلیسی است و در حلب سوریه مستقر است به سی.ان.ان 19 آذر 95 میگوید:
خطوط نبرد به منطقه ما رسیده است. امروز خانه من هدف قرار گرفت. همسرم باردار است، برای همین نمیدانم چه خواهد شد، او 8 ماهه باردار است.
او در وضعیت بسیار خطرناکی است. در منطقهای هستیم که تحت محاصره است. همسرم فکر میکرد کشته میشویم زیرا توپباران خانهای را که ما در آن زندگی میکنیم هدف قرار داده بود. شیشههای خانه تماماً خورد شدند، خانه خواهرم دیروز هدف قرار گرفت. خوشبختانه او و همسر و دختر سه ماههاش سالم هستند. می خواستم پیامی برای کل جهان بفرستم، بهما کمک کنید که این مشکل را حل کنیم. به ما کمک کنید و جان ما را نجات دهید که از وضعیتی که در آن هستیم بیرون بیاییم.
ما مردم حلب بیش از 250 هزار نفر در اینجا زندگی میکنیم، اکثر آنها شهروند میباشند... می خواهم به بخش روشن و بیدار جهان نگاه کنم و از آنها بخواهم که جان ما را نجات دهند و این قتلعام را متوقف کنند.
اینجا سرزمین من است، این جا وطن من است، من نمیگذارم مرا از وطنم بیرون کنند، این وطنم است و من میمانم.
من کشته خواهم شد، این چیزی است که اتفاق خواهد افتاد، من کشته میشوم، نه فقط من بسیاری از شهروندان کشته خواهند شد.
آب آشامیدنی نداریم و آبی که مردم استفاده میکنند مملو از میکروب است، ولی مردم چاره دیگری ندارند و به همین آب غیرقابل آشامیدن اتکا کردهاند و از آن استفاده میکنند.
ما نمیتوانیم برویم، ما نمیتوانیم زمینمان را ترک کنیم، اینجا سرزمین ماست، ما در این سرزمین بدنیا آمدهایم، ما اجازه نمیدهیم ما را از سرزمینمان بیرون کنند، این وطن ماست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر