لينك به منبع:
سخنرانی روز 15 آبان 95 روحانی در نمایشگاه مطبوعات،
واکنشهای سریع و گسترده باند خامنهای را بهدنبال داشت. خامنهای بلافاصله شب گذشته
گماشته خودش شریعتمداری را به تلویزیون فرستاد تا از طریق او تو دهان روحانی بزند و
همین طور سایر مهرهها و رسانههای باند خامنهای هم، سریال، از خجالت روحانی در آمدند.
نکات اصلی که باند خامنهای در حرفهای روحانی روی
آن انگشت گذاشتند، در وهله اول مسأله و بحران امنیتی بود که هر دو باند در مورد آن
اتفاقنظر دارند، اما بر سر نحوه مقابله با آن، عمیقاً اختلاف و تضاد دارند.
باند خامنهای بر روشهای بهاصطلاح سختافزاری تکیه
دارد، میخواهد با سپاه پاسداران ، با موشک،
با جنگ در سوریه و عراق و غیره مسأله حل کند، اما رفسنجانی و روحانی که یک آدم امنیتی
و به قول خودش امنیتیترین آدم رژیم است، میخواهد با شیوههای نرم افزاری عمل کند
و بهاصطلاح با پنبه و بیسر و صدا سر ببرد. به این خاطر از مطبوعات و شفافیت مطبوعات
دم میزند، آن باند هم مسخرهاش میکند که تو انتقاداتی را که از داخل نظام به تو میشود
برنمیتابی؟! البته روشن است که منظور روحانی از مطبوعات و این ژستها، در واقع تعبیة
سوپاپ اطمینان در این دیگ بخار است.
همچنین روحانی روی نارضایتی و فضای انفجاری جامعه
دست میگذارد و آن را ناشی از عملکردهای ولیفقیه و باند او میداند، اما آن باند میگوید
«اگر نارضایتی در کشور وجود دارد، بهدلیل سوء عملکرد دولت و ناتوانی در حل معضلات
مردمی در دولت یازدهم نیست!؟».
روحانی برای هشدار نسبت به فروپاشی و سقوط شتابان
رژیم، از مثال سقوط برقآسای موصل به دست داعش استفاده میکند و میگوید سقوط موصل
بهدلیل نارضایتی مردم از دولت عراق بود، اما باند خامنهای میگوید، خیر، بهدلیل
نفوذ بود که الآن در دولت تو هم پر است از عوامل نفوذی. و در همین رابطه کیهان نوشت
که مقابله با نفوذیها کاری است که «نباید انجام آن را از امروز به فردا موکول کرد».
اما این شتاب و گستردگی واکنش ولیفقیه و باند او
در وهله اول به این جهت است که روحانی روی اصلیترین نکات و مسائلی که دو باند بر سر
آن جنگ دارند و موجودیت رژیم بند آن است، انگشت گذاشت. و در وهله بعد بهخاطر اینکه
حرفهای خامنهای بخشی از جنگ انتخاباتی دو باند بود. کما اینکه کیهان خامنهای سخنرانی
روحانی را یک میتینگ انتخاباتی توصیف کرد. و باند خامنهای نمیخواهد در این جنگ حتی
روز و ساعت را از دست بدهد و از حریف عقب بیفتد.
یک علت دیگر هم این بود که روحانی مثل رفسنجانی سپاه
پاسداران و موجودیت آن را با این حرف که امنیت از موشک و تانک و توپ به دست نمیآید
زیر سؤال برد و این چیزی نیست که باند خامنهای بتواند آن را تحمل کند، اگر چه ترجیح
داد اشاره روحانی به موشک را که در واقع جامزهر بعدی است، زیر سبیلی رد کند.
آنچه قابلتوجه هست این است که در ارتباط با بحران
امنیتی و در واقع در قبال وضعیت انفجاری جامعه ایران، هیچکدام از دو باند راهحلی
ندارند، روحانی در سخنرانی دیروز خود به انشاپردازیهای مسخره و کودکانه پرداخت و از
فراهم کردن «اشتغال» و «رونق اقتصادی» و «هدایت جامعه به سمت توسعه» تا «آگاهی فرهنگی»
و «بیداری، هشیاری، آگاهی و انسجام داخلی» و تا «اجرای برجام» و «بهرهبرداری از شرایط
پسا برجام» و «جذب سرمایه» … تا کنار گذاشتن رانت اطلاعاتی و «شفافیت و صداقت» مطبوعات
و غیره… انبوهی عبارات را سر هم میکند و انبانی از انواع چیزهایی را که در این رژیم
از موهومات است، ارائه میکند و به این ترتیب خالی بودن دستش را برملا میسازد. این
فرجام و سرنوشت نظامی است که عمر تاریخی آن سر آمده است.
تکیه بر مطبوعات، مطبوعاتی که تقریباً تمام آنها توسط
سرتیپ پاسدارها و مهرههای اطلاعاتی اداره میشوند و هیچ فروشی و هیچ جایی در جامعه
ایران ندارند و تنها کاربرد و مصرفشان جنگ باندها با همدیگر است، چه نقشی و چه تأثیری
بر جامعه ایران میتوانند داشته باشند؟!
واقعیت این است هر دو باند بجز کشتار و اعدام و اختناق
و سرکوب راه دیگری ندارند، منتها یکی با شیوههای عریان و علنی و دیگری با شیوههای
مخفی و امنیتی.
تجربه نشان داده که رفسنجانی و روحانی هم در برابر
این حمله کوتاه نمیآیند و حتماً در روزهای آینده آنها هم پاتک خودشان را خواهند داشت،
بهواقع پشت آنها برای این طور ایستادن در برابر ولیفقیه و سپاه و نهادهای تحتامر
ولیفقیه به چی و به کجا گرم است؟
در جواب باید گفت که پشت آنها از یک طرف به وضعیت
بهشدت خراب و بحرانی رژیم و به فضای انفجاری جامعه گرم است که با مرد رندی میخواهند
با گرفتن ژست اپوزیسیون روی همین خشم و نارضایتی عمیق مردم سوار شوند و بنابراین از
همین تیغکشیهای خامنهای و گماشتههای او هم به نفع خودشان استفاده میکنند.
از طرف دیگر میدانند که خامنهای راهی جز خوردن زهر
ندارد و در پشت پرده، پشت آنهاست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر