لينك به منبع:
رفسنجانی - خامنهای -روحانی
موضوع
سیاستهای منطقهیی رژیم هرچه بیشتر از پشت پرده بیرون آمده و در رسانهها
موضوع کشمکش قرار گرفته. نمود برجسته آن دود و دمهای خامنهای علیه عربستان
است که حرف سایر سردمداران حتی مشاور خودش در تناقض آشکار با آن است
بحران منطقهیی و افزایش کیفی رویارویی رژیم با کشورهای منطقه، بهویژه در رابطه با سوریه، در رسانهها و موضعگیری کارگزاران رژیم، بهصورت مقابله و تناقض بیرون زده است.
وقتی حرفها و موضعگیری مقامات و رسانههای رژیم را کنار هم قرار بدهیم، این تناقض بسیار آشکار است. برای مثال شخص خامنهای هفته گذشته روز پانزده شهریور حمله سنگینی به عربستان کرد و گفت: «دولتها و ملّتهای مسلمان باید حاکمان سعودی را بشناسند و واقعیت هتّاک و بیایمان و وابسته و مادّی آنان را بدرستی درک کنند؛ باید بهخاطر جنایاتی که در گسترهی جهان اسلام به بار آوردهاند، گریبان آنها را رها نکنند» .
اما دیروز پاسدار رحیم صفوی، مشاور خامنهای به صحنه آمد و گفت: ما باید با عربستان مدارا کنیم، به هیچوجه نباید وارد تنش با این کشور بشویم.
یا در نمونهیی دیگر، از یک طرف آخوند احمد خاتمی با حمله شدید به عربستان، مسئولان این کشور را جنایتکارِ خط مقدم عنوان میکند؛ از طرف دیگر روحانی دیروز با امیر قطر، کشور همپیمان عربستان تماس تلفنی میگیرد و میگوید ما باید با کشورهای جنوبیمان، که اشاره مشخص به عربستان است، گفتگو کنیم؛ رفسنجانی هم که قبلش بهروشنی گفت: ما باید اول به سوی عربستان دست دراز کنیم. طبعاً این واکنشهای کاملاً رودررو، نشان میدهد که در درون رژیم، یک دودستگی و رویارویی آشکار در سیاست منطقهیی و بهخصوص در رابطه با عربستان وجود دارد.
البته این تناقضگویی، حاصل یک روندی است که طی شده. روندی که باعث شده رژیم در درون خودش هم، نتواند یک سیاست واحدی را بر سر این موضوع، اتخاد کند.
ابتدا در روز 15شهریور خامنهای حمله سنگین و فحاشانهیی به عربستان داشت؛ یک هفته بعد خبرگزاری عربستان خبری را درز داد مبنی بر این که، مسبب حادثه منا پاسداران و رژیم ایران بودهاند؛ بعد از انتشار این خبر، بلافاصله تماس روحانی را داشتیم با امیر قطر و تأکید بر گفتگو با کشورهای جنوبی ایران، یعنی عربستان. همزمان با این، شاهد موضعگیری پاسدار رحیم صفوی، سرکرده سابق سپاه و دستیار و مشاور نظامی ف علی خامنهای بودیم که گفت: ما باید با عربستان مدارا کنیم. این حرف از زبان یکی از سرکردگان سپاه و از نزدیکان خامنهای خیلی غیرمنتظره و معنیدار است.
فراموش نمیشود که پارسال و بعد از حادثه منا، مشابه این تغییر موضع را از جانب خود خامنهای شاهد بودیم. بعد از حادثه منا در تاریخ دوم مهر، روز هشتم مهر خامنهای طی یک سخنرانی در یک مرکز نظامی در نوشهر، عربستان را به پاسخ و عکسالعمل «خشن و سخت» تهدید کرد. بعد دولت عربستان به یافتن سرنخهای دال بر دستهایی که پشت حادثه منا بوده اشاره کرد و بعد از آن خامنهای روز بیست و هشت مهر، یعنی بیست روز بعد از سخنرانی اولش به صحنه آمد و برخلاف صحبتهای قبلیش، تصریح کرد که: «فاجعه مِنا در اثر کوتاهی دولت عربستان رخ داده و در هر صورت، این مسأله، یک مسأله سیاسی نیست» .
چرخش موضع پارسال خامنهای را وقتی در کنار چرخش امسال قرار میدهیم، این ظن و گمان را بیش از پیش تقویت میکند که در مورد حادثه منا، رژیم بهاصطلاح یک ریش گرویی جدی دست عربستان دارد و از این وحشت دارد که عربستان آن را علنی کند. چون این موضوع اگر ثبت و رسمی بشود، قیمت خیلی سنگین سیاسی هم در منطقه و هم در سطح بینالمللی برای رژیم خواهد داشت و برای رژیم بسیار خطرناک خواهد بود.
اما آیا رژیم راه برون رفتی از بحران رابطه با عربستان دارد؟
در پاسخ باید گفت که رژیم دو راه در پیش رو دارد؛ یا باید با عربستان راه بیاید و همانطور که دوباره عادل جبیر وزیر خارجه عربستان همین دیروز تکرار کرد، عادی کردن روابط، شرطش خودداری رژیم از دخالت و جنگافروزی در کشورهای منطقه است؛ یعنی باید زهر منطقهیی را سربکشد و از چیزی که خودش آن را عمق استراتژیکش؛ تلقی میکند، دست بردارد؛ اما پیآمد این شق را، خود خامنهای ترسیم کرده: عقبنشینی تا جایی که رژیم برای حفظ موجودیتش به جای سوریه، باید در تهران بجنگد.
راه دوم، ادامه رویارویی با عربستان و کشورهای منطقه است که پیامدهای این شق هم، ادامه و افزایش انزوای منطقهیی و جهانی و فشارهای خرد کننده بیشتر است، ضمن اینکه احتمال رویارویی نظامی هم مطرح است و این با شرایط و بحرانهایی که رژیم در آن اسیر است، برای رژیم شق بسیار ترسناکی است.
بحران منطقهیی و افزایش کیفی رویارویی رژیم با کشورهای منطقه، بهویژه در رابطه با سوریه، در رسانهها و موضعگیری کارگزاران رژیم، بهصورت مقابله و تناقض بیرون زده است.
وقتی حرفها و موضعگیری مقامات و رسانههای رژیم را کنار هم قرار بدهیم، این تناقض بسیار آشکار است. برای مثال شخص خامنهای هفته گذشته روز پانزده شهریور حمله سنگینی به عربستان کرد و گفت: «دولتها و ملّتهای مسلمان باید حاکمان سعودی را بشناسند و واقعیت هتّاک و بیایمان و وابسته و مادّی آنان را بدرستی درک کنند؛ باید بهخاطر جنایاتی که در گسترهی جهان اسلام به بار آوردهاند، گریبان آنها را رها نکنند» .
اما دیروز پاسدار رحیم صفوی، مشاور خامنهای به صحنه آمد و گفت: ما باید با عربستان مدارا کنیم، به هیچوجه نباید وارد تنش با این کشور بشویم.
یا در نمونهیی دیگر، از یک طرف آخوند احمد خاتمی با حمله شدید به عربستان، مسئولان این کشور را جنایتکارِ خط مقدم عنوان میکند؛ از طرف دیگر روحانی دیروز با امیر قطر، کشور همپیمان عربستان تماس تلفنی میگیرد و میگوید ما باید با کشورهای جنوبیمان، که اشاره مشخص به عربستان است، گفتگو کنیم؛ رفسنجانی هم که قبلش بهروشنی گفت: ما باید اول به سوی عربستان دست دراز کنیم. طبعاً این واکنشهای کاملاً رودررو، نشان میدهد که در درون رژیم، یک دودستگی و رویارویی آشکار در سیاست منطقهیی و بهخصوص در رابطه با عربستان وجود دارد.
البته این تناقضگویی، حاصل یک روندی است که طی شده. روندی که باعث شده رژیم در درون خودش هم، نتواند یک سیاست واحدی را بر سر این موضوع، اتخاد کند.
ابتدا در روز 15شهریور خامنهای حمله سنگین و فحاشانهیی به عربستان داشت؛ یک هفته بعد خبرگزاری عربستان خبری را درز داد مبنی بر این که، مسبب حادثه منا پاسداران و رژیم ایران بودهاند؛ بعد از انتشار این خبر، بلافاصله تماس روحانی را داشتیم با امیر قطر و تأکید بر گفتگو با کشورهای جنوبی ایران، یعنی عربستان. همزمان با این، شاهد موضعگیری پاسدار رحیم صفوی، سرکرده سابق سپاه و دستیار و مشاور نظامی ف علی خامنهای بودیم که گفت: ما باید با عربستان مدارا کنیم. این حرف از زبان یکی از سرکردگان سپاه و از نزدیکان خامنهای خیلی غیرمنتظره و معنیدار است.
فراموش نمیشود که پارسال و بعد از حادثه منا، مشابه این تغییر موضع را از جانب خود خامنهای شاهد بودیم. بعد از حادثه منا در تاریخ دوم مهر، روز هشتم مهر خامنهای طی یک سخنرانی در یک مرکز نظامی در نوشهر، عربستان را به پاسخ و عکسالعمل «خشن و سخت» تهدید کرد. بعد دولت عربستان به یافتن سرنخهای دال بر دستهایی که پشت حادثه منا بوده اشاره کرد و بعد از آن خامنهای روز بیست و هشت مهر، یعنی بیست روز بعد از سخنرانی اولش به صحنه آمد و برخلاف صحبتهای قبلیش، تصریح کرد که: «فاجعه مِنا در اثر کوتاهی دولت عربستان رخ داده و در هر صورت، این مسأله، یک مسأله سیاسی نیست» .
چرخش موضع پارسال خامنهای را وقتی در کنار چرخش امسال قرار میدهیم، این ظن و گمان را بیش از پیش تقویت میکند که در مورد حادثه منا، رژیم بهاصطلاح یک ریش گرویی جدی دست عربستان دارد و از این وحشت دارد که عربستان آن را علنی کند. چون این موضوع اگر ثبت و رسمی بشود، قیمت خیلی سنگین سیاسی هم در منطقه و هم در سطح بینالمللی برای رژیم خواهد داشت و برای رژیم بسیار خطرناک خواهد بود.
اما آیا رژیم راه برون رفتی از بحران رابطه با عربستان دارد؟
در پاسخ باید گفت که رژیم دو راه در پیش رو دارد؛ یا باید با عربستان راه بیاید و همانطور که دوباره عادل جبیر وزیر خارجه عربستان همین دیروز تکرار کرد، عادی کردن روابط، شرطش خودداری رژیم از دخالت و جنگافروزی در کشورهای منطقه است؛ یعنی باید زهر منطقهیی را سربکشد و از چیزی که خودش آن را عمق استراتژیکش؛ تلقی میکند، دست بردارد؛ اما پیآمد این شق را، خود خامنهای ترسیم کرده: عقبنشینی تا جایی که رژیم برای حفظ موجودیتش به جای سوریه، باید در تهران بجنگد.
راه دوم، ادامه رویارویی با عربستان و کشورهای منطقه است که پیامدهای این شق هم، ادامه و افزایش انزوای منطقهیی و جهانی و فشارهای خرد کننده بیشتر است، ضمن اینکه احتمال رویارویی نظامی هم مطرح است و این با شرایط و بحرانهایی که رژیم در آن اسیر است، برای رژیم شق بسیار ترسناکی است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر