لينك به منبع:
رکود اقتصادی در دولت آخوند روحانی
روزنامه
اعتماد وابسته به باند رفسنجانی – روحانی 25تیر95 در مطلبی با عنوان ”نظام
تدبیر کشور مهمترین مانع توسعه ایران“، توسعه نایافتگی ایران را مشکل
اصلی و مانع اجرایی شدن 10برنامه توسعه در نظام ولایتفقیه را این میداند
که ”ایران حکمرانی خوب ندارد“.
این روزنامه باند رفسنجانی- روحانی در ادامه مطلب مینویسد: ”ضروریترین موضوع کشور برای حل مشکل توسعه و گام برداشتن در راستای آن، اصلاح نظام تدبیر است“..
مقالهنویس اعتماد علت مشکل توسعه نایافتگی را این باند یا آن باند رژیم نمیداند بلکه مشکل را ناشی از تمامیت حاکمیت میداند. لذا وقتی که برای حل مشکل راهحل ارایه میدهد، خواهان اصلاحات در کل سیستم حکومتی میشود که ”قوه مجریه، مقننه و قضاییه و مجموعه نظام باید این اصلاحات را بپذیرند“.
اگر چه بیشتر مطالبی که این روزها رسانههای رژیم مینویسند در بستری از جنگ باندی و جنگ قدرت است. اما در جای جای این نوشته خواسته یا ناخواسته، عمداً یا سهوا، انگشت روی واقعیاتی گذاشته شده است، که سالها است مورد نزاع مردم و این حاکمیت قرونوسطایی است.
واقعیت این است که توسعه در یک نظام مردم سالار با مناسبات عادلانه اجتماعی – اقتصادی میسر است، اما در نظام ولایتفقیه که اصل پایه بر حکمرانی مطلقالعنان موجوداتی نظیر خمینی جلاد و سید علی خامنهای سوار است، نه تنها صحبت از توسعه پایدار امر بیهوده بلکه بهغایت مضحک است.
تناقض این جا است که تسلط اندیشه ارتجاعی به نام ولایت مطلقه فقیه در رأس حاکمیت سیاسی در تناقض ماهوی با هر گونه رشد و توسعه است که لازمهاش وجود دموکراسی و جامعهای مردم سالار است.
اعترافهای درونی رژیم از هر دو باند نیز بهنحوی این تناقض را بازتاب میدهد اگر چه از آنجا که چاقو دسته خود را نمیبرد، روی تناقض ماهوی و ریشهیی فوقالذکر در امر موانع توسعه نمیروند.
این تناقض ماهوی عملاً باعث شده که بهجای برنامههای اصولی و پایهیی برای توسعه و.. مسایل اقتصادی و توسعه نیز در هر باند بنا بر منافعی که آن باند دارد، مورد توجه قرار گیرد که نتیجه آن بیش از هر چیز یک هرج و مرج افسار گسیخته و سر درگمی آشکار است.
برای مثال سایت حکومتی عصر ایران6آذر94 با عنوان ”هفت سبک مدیریتی ضدتوسعه در ایران“ مینویسد: ”این بلیه همیشگی سازمانهای دولتی و اجرایی در کشور ماست. مدیری فقط همشهریهای خود را به کار میگمارد و امور عشیره خود را رتق و فتق میکند. این دسته مدیران هیچگونه درکی از نگاه ملی به مسائل ندارند“.
نویسنده مقاله روزنامههای حکومتی اعتماد و عصر ایران هر یک بر اساس ایدهای، راه برونرفت نظام از این وضعیت را، اصلاح ساختار نهادهایی نظیر قوه قضاییه، مجریه و مقننه میدانند.
اما واقعیت این است که در این نظام که اساس آن بر انقباض هرچه بیشتر و تمرکز قدرت در دست ولیفقیه است، ایدههای بهاصطلاح اصلاحی، ایدههایی توهمی و خیالپردازانه است. شکست دولتهای رنگارنگ نظام آخوندی از جمله دولت ”سازندگی“، ”اصلاحات “، ”دولت قانون“ و این آخری یعنی ”تدبیروامید“، بهرغم وابستگیشان به باندهای مختلف، از آنجایی که خودشان برآمده از نظام ولایتفقیه بودند، اثباتگر این است که اساس نظام باطل و خانه از پای بست ویران است و همان تناقض ماهوی کار خودش را میکند.
بنابراین هر راهحل بهاصطلاح اصلاحی برای توسعه، در چارچوب این نظام فاسد سرابی بیش نیست، و آن فرد و جریانی که بهطور واقع قصد اصلاح امور مردم محروم ایران را دارد، در قدم اول، بیشکاف باید که خواهان سرنگونی تام و تمام این رژیم باشد.
تجربه 38سال گذشته و شکست بهاصطلاح راهحلهای اصلاح از درون این رژیم، به این حقیقت گواهی میدهد که تنها راهحل اصلاح امور همانا سرنگونی این رژیم است. راهحلی که مقاومت ایران به حق بر آن ایستاده و ذرهیی کوتاه نیامده و تا محقق کردن آن از پای نخواهد نشست.
در این زمینه خانم مریم رجوی رئیسجمهور برگزیده مقاومت ایران در اجتماع سالانه مقاومت ایران در19تیر 95 در پاریس گفت: «از آنچه در این یکسال گذشت، به سه حقیقت اساسی میرسیم: اول اینکه هر دو جناح دریافتن راهی برای ادامه بقای رژیم شکست خوردهاند. وانگهی، قرار نیست که مردم ایران از افعی به مار غاشیه پناه ببرند. خیر؛ حرف مردم ایران این است که در این رژیم، نه عمامه سیاه، نه عمامه سفید، سرنگون باد رژیم ولایت فقیه .
حقیقت دوم این است که بهدلیل تمایل جوشان عمومی و بهدلیل آمادگی مبارزاتی جامعه، سرنگونی رژیم ولایت فقیه ممکن و در دسترس است.
و حقیقت سوم، درخشش راهحل واقعی است. بهاین معنی که از درون دیکتاتوری دینی راهحلی درنمیآید در نتیجه، آنچه اثبات میشود، راهحل شورای ملی مقاومت یعنی سرنگونی رژیم استبداد مذهبی است.
این راهحلی است مبتنی بر وجود یک آلترناتیو دمکراتیک، و راهحلی است مبتنی بر جوشش و آمادگی جامعه ».
این روزنامه باند رفسنجانی- روحانی در ادامه مطلب مینویسد: ”ضروریترین موضوع کشور برای حل مشکل توسعه و گام برداشتن در راستای آن، اصلاح نظام تدبیر است“..
مقالهنویس اعتماد علت مشکل توسعه نایافتگی را این باند یا آن باند رژیم نمیداند بلکه مشکل را ناشی از تمامیت حاکمیت میداند. لذا وقتی که برای حل مشکل راهحل ارایه میدهد، خواهان اصلاحات در کل سیستم حکومتی میشود که ”قوه مجریه، مقننه و قضاییه و مجموعه نظام باید این اصلاحات را بپذیرند“.
اگر چه بیشتر مطالبی که این روزها رسانههای رژیم مینویسند در بستری از جنگ باندی و جنگ قدرت است. اما در جای جای این نوشته خواسته یا ناخواسته، عمداً یا سهوا، انگشت روی واقعیاتی گذاشته شده است، که سالها است مورد نزاع مردم و این حاکمیت قرونوسطایی است.
واقعیت این است که توسعه در یک نظام مردم سالار با مناسبات عادلانه اجتماعی – اقتصادی میسر است، اما در نظام ولایتفقیه که اصل پایه بر حکمرانی مطلقالعنان موجوداتی نظیر خمینی جلاد و سید علی خامنهای سوار است، نه تنها صحبت از توسعه پایدار امر بیهوده بلکه بهغایت مضحک است.
تناقض این جا است که تسلط اندیشه ارتجاعی به نام ولایت مطلقه فقیه در رأس حاکمیت سیاسی در تناقض ماهوی با هر گونه رشد و توسعه است که لازمهاش وجود دموکراسی و جامعهای مردم سالار است.
اعترافهای درونی رژیم از هر دو باند نیز بهنحوی این تناقض را بازتاب میدهد اگر چه از آنجا که چاقو دسته خود را نمیبرد، روی تناقض ماهوی و ریشهیی فوقالذکر در امر موانع توسعه نمیروند.
این تناقض ماهوی عملاً باعث شده که بهجای برنامههای اصولی و پایهیی برای توسعه و.. مسایل اقتصادی و توسعه نیز در هر باند بنا بر منافعی که آن باند دارد، مورد توجه قرار گیرد که نتیجه آن بیش از هر چیز یک هرج و مرج افسار گسیخته و سر درگمی آشکار است.
برای مثال سایت حکومتی عصر ایران6آذر94 با عنوان ”هفت سبک مدیریتی ضدتوسعه در ایران“ مینویسد: ”این بلیه همیشگی سازمانهای دولتی و اجرایی در کشور ماست. مدیری فقط همشهریهای خود را به کار میگمارد و امور عشیره خود را رتق و فتق میکند. این دسته مدیران هیچگونه درکی از نگاه ملی به مسائل ندارند“.
نویسنده مقاله روزنامههای حکومتی اعتماد و عصر ایران هر یک بر اساس ایدهای، راه برونرفت نظام از این وضعیت را، اصلاح ساختار نهادهایی نظیر قوه قضاییه، مجریه و مقننه میدانند.
اما واقعیت این است که در این نظام که اساس آن بر انقباض هرچه بیشتر و تمرکز قدرت در دست ولیفقیه است، ایدههای بهاصطلاح اصلاحی، ایدههایی توهمی و خیالپردازانه است. شکست دولتهای رنگارنگ نظام آخوندی از جمله دولت ”سازندگی“، ”اصلاحات “، ”دولت قانون“ و این آخری یعنی ”تدبیروامید“، بهرغم وابستگیشان به باندهای مختلف، از آنجایی که خودشان برآمده از نظام ولایتفقیه بودند، اثباتگر این است که اساس نظام باطل و خانه از پای بست ویران است و همان تناقض ماهوی کار خودش را میکند.
بنابراین هر راهحل بهاصطلاح اصلاحی برای توسعه، در چارچوب این نظام فاسد سرابی بیش نیست، و آن فرد و جریانی که بهطور واقع قصد اصلاح امور مردم محروم ایران را دارد، در قدم اول، بیشکاف باید که خواهان سرنگونی تام و تمام این رژیم باشد.
تجربه 38سال گذشته و شکست بهاصطلاح راهحلهای اصلاح از درون این رژیم، به این حقیقت گواهی میدهد که تنها راهحل اصلاح امور همانا سرنگونی این رژیم است. راهحلی که مقاومت ایران به حق بر آن ایستاده و ذرهیی کوتاه نیامده و تا محقق کردن آن از پای نخواهد نشست.
در این زمینه خانم مریم رجوی رئیسجمهور برگزیده مقاومت ایران در اجتماع سالانه مقاومت ایران در19تیر 95 در پاریس گفت: «از آنچه در این یکسال گذشت، به سه حقیقت اساسی میرسیم: اول اینکه هر دو جناح دریافتن راهی برای ادامه بقای رژیم شکست خوردهاند. وانگهی، قرار نیست که مردم ایران از افعی به مار غاشیه پناه ببرند. خیر؛ حرف مردم ایران این است که در این رژیم، نه عمامه سیاه، نه عمامه سفید، سرنگون باد رژیم ولایت فقیه .
حقیقت دوم این است که بهدلیل تمایل جوشان عمومی و بهدلیل آمادگی مبارزاتی جامعه، سرنگونی رژیم ولایت فقیه ممکن و در دسترس است.
و حقیقت سوم، درخشش راهحل واقعی است. بهاین معنی که از درون دیکتاتوری دینی راهحلی درنمیآید در نتیجه، آنچه اثبات میشود، راهحل شورای ملی مقاومت یعنی سرنگونی رژیم استبداد مذهبی است.
این راهحلی است مبتنی بر وجود یک آلترناتیو دمکراتیک، و راهحلی است مبتنی بر جوشش و آمادگی جامعه ».
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر