لينك به منبع:
شادی مردم حلب از شکسته شدن محاصره شهرشان
پیروزی
بزرگ رزمندگان ارتش آزادی سوریه در جنوب حلب و شکست سنگین رژیم و بشار اسد
در این نقطه توسط کارشناسان بسیار مهم ارزیابی شده است. رزمندگان اعلام
کردند که این عملیات بخشی از عملیات آزادسازی کامل شهر حلب است. آزاد شدن
حلب یک چرخش تعیینکننده در تعادلقوای نظامی بر روی زمین خواهد بود.
آنچه تا همین حالا (هنگام تنظیم این سخن) توسط رسانههای جهان قطعی اعلام شده، شکستن محاصره حلب در منطقه جنوبی آن است. انتخاب این منطقه بهعنوان پاتک در برابر پیشرویهایی رژیم آخوندی و بشار اسد در شمال حلب، یک ابتکار ویژه و غافلگیر کننده بود. صحنههای شادی رزمندگان دست در دست مردم حلب جایگاه این پیروزی را به نمایش میگذارد.
روز شنبه رسانههای رژیم و تلویزیون بشار اسد در یک واکنش هماهنگ و کلیشهیی تلاش کردند شکستن محاصره را انکار کنند، اما وقتی تمامی رسانهها و خبرگزاریهای جهان خبر شکستن محاصره حلب را بازتاب دادند، روز بعد مجبور به اعتراف شدند که «گروههای مسلح معارض... محاصره مناطق شمالی و شرقی حلب را شکستهاند» (سایت حکومتی فرازنیوز-17مرداد95). رسانههای رژیم بهنقل از منابع حکومتی بشار اسد از «عقبنشینی نیروهای ارتش سوریه از خطوط دفاعی جدید در جنوب غرب سوریه خبر دادند»، (سایت حکومتی نسیمآنلاین-17مرداد95). یک خبرگزاری حکومتی نوشت: «عناصر تروریستی پس از حملات حقیقتاً گسترده سرانجام توانستند به دیواره جنوبی حلقه محاصره حلب رخنه کنند» (خبرگزاری حکومتی دانشجو-17مرداد95)
اینگونه بود که دیکتاتوری درهم شکسته آخوندی، مجبور به اعتراف به پیروزی عملیات ارتش آزادی برای شکستن محاصره حلب شد. عملیاتی بزرگ که با تلفات سنگین در طرف پاسداران اعزامی و شبهنظامیان وابسته به رژیم و حزبالشیطان و نیروهای بشار اسد همراه بود، رسانههای حکومتی نیز به ابعاد بزرگ خسارتهای اعتراف شدند که در این عملیات «ایران و حزبالله در حلب دچار خسارتهای بسیار زیادی شدهاند» ؛ (سایت حکومتی شهید خبر-17مرداد95).
به گفته کارشناسان نظامی، این عملیات بزرگ که این چنین آه و نالة رژیم را برآورده، چند ویژگی برجسته دارد:
طراحی خوب و ابتکار نظامی ویژه.
پیش بردن عملیات در زیر سنگینترین حملات هوایی.
اتحاد بیسابقه میان چند گروه از رزمندگان.
روحیه فوقالعاده بالا در رویارویی با مزدوران رژیم آخوندی.
آمادگی برای پرداخت بها تا هر میزان که لازم است.
حال سؤال این است که این عملیات با چنین ابعادی، بهویژه وقتی از نظر نظامی تکمیل شود، از بعد سیاسی و استراتژیک برای رژیم چه معنایی دارد؟
برای پاسخ به این سؤال باید ببینیم این عملیات در چه شرایطی رخ داده است. این شرایط را میتوان در تصویری که رسانههای رژیم ترسیم کردهاند دید؛ که خلاصه آن از این قرار است:
زهر اتمی اکنون یک سال پس از امضای قرارداد و 6ماه پس از اجرای آن به جای گشایش رژیم را در «باتلاق برجام» گرفتار کرده است.
نه تنها تحریمهای سابق در عمل لغو نشده، بلکه تحریمها افزایش یافته و بر فشارهای جهانی به شکل قابل ملاحظهای افزوده شده و سردمداران رژیم هر روز بهخاطر آن آه و ناله سر میدهند.
بحران درونی و جنگ قدرت با نزدیک شدن نمایش انتخابات 96 اوج بیسابقهای گرفته است. سخنگوی شورای نگهبان رسماً از احتمال رد صلاحیت، یعنی حذف روحانی در جنگ انتخابات96 حرف میزند.
در هم شکستگی اقتصادی و پیامدهای خطرناک اجتماعی آن رژیم را سخت به وحشت انداخته است.
در مقابل، شاهد اوجگیری جهانی و اعتلای آن نیرویی هستیم که طی نزدیک به 4دهه نبرد، رژیم را چنین به زانو درآورده و به لبة پرتگاه کشانده است. برجستهترین نمود اوجگیری مقاومت ایران را میتوان در کهکشان بزرگ این مقاومت، به خوبی دید. کهکشانی که آنچنان در دل سردمداران رژیم وحشت انداخته که اعتراف کردند این گردهمایی بزرگ، «حامل پیامهای پنهان و آشکاری است» و نشان میدهد که «جریان برانداز» نظام، که «سابقه اقدامات نظامی هم دارد»، تعادلقوا را چنان چرخانده و «کیان حاکمیت جمهوری اسلامی را به چالش» کشیده و نظام را «درگیر بحرانهای امنیتی»، یعنی بحران سرنگونی کرده است؛ (سایت حکومتی خبرآنلاین-20تیر95). کارشناسان این کهکشان با صحنههایی هم چون شرکت امیر ترکی فیصل را، یک زلزله سیاسی در تعادل قوا میان رژیم و مقاومت ایران توصیف کردهاند. به جهت نیست که سرکردگان پاسداران جیغ بنفش سردادند که «مراسم مجاهدین در پاریس، رسماً و صریحا» موضعگیری بر ضد نظام است و نشان میدهد که «عربستان در کنار مجاهدین ایستاده است» . (مشاور فرمانده سپاه رژیم-20تیر95)
با درک این شرایط جایگاه عملیات بزرگ شکستن محاصره حلب را بهتر میتوان فهمید. مهدی محمدی، عضو تیم سعید جلیلی در مذاکرات اتمی، این عملیات را «تعیینکنندهترین مرحله جنگ در سوریه» دانسته و جز «دعای مومنان» راهی برای خروج از این وضعیت نشناخته است. این عملیات یک واقعیت را روشنتر از هر زمان در برابر چشم جهانیان قرار داده است. اینکه رژیم آخوندی با دخالت گسترده نظامی در سوریه در باتلاقی گرفتار شده که نه راه پس دارد و نه راه پیش. ابراز نگرانی سردمداران نظام نشان میدهد که عملیات شکستن محاصره حلب در حکم ضربه یک سنگین به رژیمی است که میان چکش ارتش آزادی سوریه و سندان فشارهای جهانی گیر افتاده است. این همان صحنهیی است که خامنهای در اولین روز سال جاری برای نظام ولایت تصویر کرد و گفت که نظام را بر سر دو راهی تسلیم (برجامهای 2 و 3 و 4) و تحمل فشارهای جهانی قرار دادهاند. به این ترتیب میتوان گفت این عملیات و پیامدهای آن که آشکار شدن شکست کامل نظامی است، فشار روی نظام را برای برداشتن گام نهایی در راستای تعیینتکلیف در منطقه بیشتر میکند.
آنچه تا همین حالا (هنگام تنظیم این سخن) توسط رسانههای جهان قطعی اعلام شده، شکستن محاصره حلب در منطقه جنوبی آن است. انتخاب این منطقه بهعنوان پاتک در برابر پیشرویهایی رژیم آخوندی و بشار اسد در شمال حلب، یک ابتکار ویژه و غافلگیر کننده بود. صحنههای شادی رزمندگان دست در دست مردم حلب جایگاه این پیروزی را به نمایش میگذارد.
روز شنبه رسانههای رژیم و تلویزیون بشار اسد در یک واکنش هماهنگ و کلیشهیی تلاش کردند شکستن محاصره را انکار کنند، اما وقتی تمامی رسانهها و خبرگزاریهای جهان خبر شکستن محاصره حلب را بازتاب دادند، روز بعد مجبور به اعتراف شدند که «گروههای مسلح معارض... محاصره مناطق شمالی و شرقی حلب را شکستهاند» (سایت حکومتی فرازنیوز-17مرداد95). رسانههای رژیم بهنقل از منابع حکومتی بشار اسد از «عقبنشینی نیروهای ارتش سوریه از خطوط دفاعی جدید در جنوب غرب سوریه خبر دادند»، (سایت حکومتی نسیمآنلاین-17مرداد95). یک خبرگزاری حکومتی نوشت: «عناصر تروریستی پس از حملات حقیقتاً گسترده سرانجام توانستند به دیواره جنوبی حلقه محاصره حلب رخنه کنند» (خبرگزاری حکومتی دانشجو-17مرداد95)
اینگونه بود که دیکتاتوری درهم شکسته آخوندی، مجبور به اعتراف به پیروزی عملیات ارتش آزادی برای شکستن محاصره حلب شد. عملیاتی بزرگ که با تلفات سنگین در طرف پاسداران اعزامی و شبهنظامیان وابسته به رژیم و حزبالشیطان و نیروهای بشار اسد همراه بود، رسانههای حکومتی نیز به ابعاد بزرگ خسارتهای اعتراف شدند که در این عملیات «ایران و حزبالله در حلب دچار خسارتهای بسیار زیادی شدهاند» ؛ (سایت حکومتی شهید خبر-17مرداد95).
به گفته کارشناسان نظامی، این عملیات بزرگ که این چنین آه و نالة رژیم را برآورده، چند ویژگی برجسته دارد:
طراحی خوب و ابتکار نظامی ویژه.
پیش بردن عملیات در زیر سنگینترین حملات هوایی.
اتحاد بیسابقه میان چند گروه از رزمندگان.
روحیه فوقالعاده بالا در رویارویی با مزدوران رژیم آخوندی.
آمادگی برای پرداخت بها تا هر میزان که لازم است.
حال سؤال این است که این عملیات با چنین ابعادی، بهویژه وقتی از نظر نظامی تکمیل شود، از بعد سیاسی و استراتژیک برای رژیم چه معنایی دارد؟
برای پاسخ به این سؤال باید ببینیم این عملیات در چه شرایطی رخ داده است. این شرایط را میتوان در تصویری که رسانههای رژیم ترسیم کردهاند دید؛ که خلاصه آن از این قرار است:
زهر اتمی اکنون یک سال پس از امضای قرارداد و 6ماه پس از اجرای آن به جای گشایش رژیم را در «باتلاق برجام» گرفتار کرده است.
نه تنها تحریمهای سابق در عمل لغو نشده، بلکه تحریمها افزایش یافته و بر فشارهای جهانی به شکل قابل ملاحظهای افزوده شده و سردمداران رژیم هر روز بهخاطر آن آه و ناله سر میدهند.
بحران درونی و جنگ قدرت با نزدیک شدن نمایش انتخابات 96 اوج بیسابقهای گرفته است. سخنگوی شورای نگهبان رسماً از احتمال رد صلاحیت، یعنی حذف روحانی در جنگ انتخابات96 حرف میزند.
در هم شکستگی اقتصادی و پیامدهای خطرناک اجتماعی آن رژیم را سخت به وحشت انداخته است.
در مقابل، شاهد اوجگیری جهانی و اعتلای آن نیرویی هستیم که طی نزدیک به 4دهه نبرد، رژیم را چنین به زانو درآورده و به لبة پرتگاه کشانده است. برجستهترین نمود اوجگیری مقاومت ایران را میتوان در کهکشان بزرگ این مقاومت، به خوبی دید. کهکشانی که آنچنان در دل سردمداران رژیم وحشت انداخته که اعتراف کردند این گردهمایی بزرگ، «حامل پیامهای پنهان و آشکاری است» و نشان میدهد که «جریان برانداز» نظام، که «سابقه اقدامات نظامی هم دارد»، تعادلقوا را چنان چرخانده و «کیان حاکمیت جمهوری اسلامی را به چالش» کشیده و نظام را «درگیر بحرانهای امنیتی»، یعنی بحران سرنگونی کرده است؛ (سایت حکومتی خبرآنلاین-20تیر95). کارشناسان این کهکشان با صحنههایی هم چون شرکت امیر ترکی فیصل را، یک زلزله سیاسی در تعادل قوا میان رژیم و مقاومت ایران توصیف کردهاند. به جهت نیست که سرکردگان پاسداران جیغ بنفش سردادند که «مراسم مجاهدین در پاریس، رسماً و صریحا» موضعگیری بر ضد نظام است و نشان میدهد که «عربستان در کنار مجاهدین ایستاده است» . (مشاور فرمانده سپاه رژیم-20تیر95)
با درک این شرایط جایگاه عملیات بزرگ شکستن محاصره حلب را بهتر میتوان فهمید. مهدی محمدی، عضو تیم سعید جلیلی در مذاکرات اتمی، این عملیات را «تعیینکنندهترین مرحله جنگ در سوریه» دانسته و جز «دعای مومنان» راهی برای خروج از این وضعیت نشناخته است. این عملیات یک واقعیت را روشنتر از هر زمان در برابر چشم جهانیان قرار داده است. اینکه رژیم آخوندی با دخالت گسترده نظامی در سوریه در باتلاقی گرفتار شده که نه راه پس دارد و نه راه پیش. ابراز نگرانی سردمداران نظام نشان میدهد که عملیات شکستن محاصره حلب در حکم ضربه یک سنگین به رژیمی است که میان چکش ارتش آزادی سوریه و سندان فشارهای جهانی گیر افتاده است. این همان صحنهیی است که خامنهای در اولین روز سال جاری برای نظام ولایت تصویر کرد و گفت که نظام را بر سر دو راهی تسلیم (برجامهای 2 و 3 و 4) و تحمل فشارهای جهانی قرار دادهاند. به این ترتیب میتوان گفت این عملیات و پیامدهای آن که آشکار شدن شکست کامل نظامی است، فشار روی نظام را برای برداشتن گام نهایی در راستای تعیینتکلیف در منطقه بیشتر میکند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر